صاحب‌خبر

روایت یک نوجوان مسیحی از امام

کشیشی که با همه کشیش‌ها فرق داشت

... . این را بعد از اینکه صحبت کرد، از ‌‎ ‎‌لهجه اش فهمیدم؛ ولی خیلی خوب فرانسه را می فهمید و ‌‎ ‎‌می توانست فرانسوی صحبت کند... از شهادت حاج‌آقا مصطفی، امام چه کسانی را وصی خود قرار داد؟ واکنش امام دربرابر شکنجه انقلابیون عراقی چه بود؟ انجمن‌های ایالتی ...

هواپیما به پهلو گشته بود که اجکت کردم؛ یاسینی پس از سانحه سو... -

... نیروهای عراقی در جاده فاو بصره بود. بمب‌ها را ریختیم. عادت داشتم بعد از زدن بمب‌ها همیشه استرف هم گرفتم. اگر با فشنگ بگیری... متر آن‌طرف تر به زمین رسیده بود. دیدم طرف فارسی حرف زد. اول گفتم لابد یک عراقی است که فارسی بلد است. نمی‌توانستم بلند شوم ...

هواپیما به پهلو گشته بود که اجکت را کشیدم؛ شهیدیاسینی پس از ... -

... نیروهای عراقی در جاده فاو بصره بود. بمب‌ها را ریختیم. عادت داشتم بعد از زدن بمب‌ها همیشه استرف هم گرفتم. اگر با فشنگ بگیری... متر آن‌طرف تر به زمین رسیده بود. دیدم طرف فارسی حرف زد. اول گفتم لابد یک عراقی است که فارسی بلد است. نمی‌توانستم بلند شوم ...

پرونده «منوچهر محققی؛ شبح‌سوار دلاور»/۲۱

هواپیما به پهلو گشته بود که اجکت کردم؛ یاسینی پس از سانحه سوم گفت بس است!

صادق وفایی

... نیروهای عراقی در جاده فاو بصره بود. بمب‌ها را ریختیم. عادت داشتم بعد از زدن بمب‌ها همیشه استرف هم گرفتم. اگر با فشنگ بگیری... متر آن‌طرف تر به زمین رسیده بود. دیدم طرف فارسی حرف زد. اول گفتم لابد یک عراقی است که فارسی بلد است. نمی‌توانستم بلند شوم ...

اینجا نواها به خاطرات جان می دهند؛

وقتی فرمانده مدافعان خرمشهر در شعر هم فرماندهی می کند

... ، ما اونجا بودیم صبح سوم خرداد عراقی‌ها ایستاده بودند این طرف رودخانه و دستمال گرفته بودند بالا و دخیل الخمینی می‌گفتند و بچه... نبودی" را می‌خواند. عزیزی ادامه داد: برای من جای تعجب داشت و گفتم این نوحه را از کجا شنیدی که با همان لهجه فارسی و دزفولی ...

روایتی برگرفته از زندگی و رزم شهید محمدرضا اقبال‌پور، فرمانده گردان پیاده لشکر نجف‌اشرف

شهادت زیر باران

... برنمی‌داشت. زیر نور آفتاب اول خرداد سال ۶۱ نزدیک نخلستان رزمنده‌ای رادید که رو به آسمان دراز کشیده و با ته‌لهجه جنوبی ذکر «یافتاح...» می‌گوید. محمدرضا کنار رزمنده دراز کشید. تسبیح را از دست رزمنده گرفت. یک دور ذکر یافتاح را با لهجه نجف‌آبادی گفت. شب حمله فتح ...

استاد محمدعلی آذرشب در گفت‌وگو با ایکنا:

مهمترین اساتید بلاغت در زبان عربی «ایرانیان» هستند + فیلم

... همنشین او باشیم تا باور کنیم، این باور به جان ما نشست وقتی در یکی از روزهای سردِ پاییزی با گرمای سخن، لبخند استوار و لهجه... آنقدر زیاد بود که کتاب مستقلی با عنوان «متنبی و سعدی» نوشته شد، نویسنده آن هم یک استاد عراقی به نام دکتر حسینعلی محفوظ بود ...

روایتی برگرفته از زندگی و رزم شهید میردامادی، فرمانده گردان مخابرات لشکر نجف‌اشرف

بعد از شهادت مدال فتح‌ ۳ گرفت

... تنگه رقابیه کرد. نرسیده به تنگه آتش توپخانه عراق شدت گرفت. غروب آفتاب سراسر دشت را زیر پا گرفته بود. هلیکوپتر عراقی تاریکی... مجهز به ارتباطات شدند.» علی سالدورگر،همرزم وهمکلاسی کودکی‌اش خندیدوبا لهجه نجف‌آبادی پرسید:«محمدرضا اصل حالت چیطوره ...

گفت‌وگوی «جوان» با مرتضی بشیری مدیرمسئول جنگ روانی واحد اطلاعات قرارگاه خاتم الانبیا (ص) در دفاع‌مقدس

افسران تواب عراقی در «جنگ روانی» به ما کمک می‌کردند

روزنامه جوان

... ما صرفاً اطلاعات‌مان را از اسرا نمی‌گرفتیم، بلکه اخبار و رسانه‌های دشمن را هم رصد می‌کردیم. مثلاً هر تصمیمی که هیئت دولت عراق می‌گرفت، مسلماً به نفع یکسری از افراد و به ضرر گروهی دیگر بود. همین نقطه ...

روایتی برگرفته از زندگی سردار شهید احمد حجتی، عضو شورای جهاد سازندگی نجف‌آباد و مسئول تدارکات منطقه ۲ سپاه

بی‌مزار مثل بانوی بی نشان

... ، وارد مقر عراقی‌ها شد. پاترول اشتباه نرفته بود، آن سرزمین متعلق به عراق نبود،مقر عراقی‌ها نبود، خاک ایران بود، ارض مقدس... خرمشهری با اسلحه سبک که از عراقی‌ها غنیمت گرفته بود جنگید. روز آخر ترک خرمشهر، کاکل‌ نخل‌ها زیر تازیانه باد می‌لرزیدند. احمد ...

سفرنامه « لبنان» سيدعطاءالله مهاجراني

بيروت جهانی ديگر قهوه‌خانه شكوفه انار (8)

... گرفتيم و به جمع پيوستيم. فهميدند ايراني هستيم. خوش آمديد! ما هر سه زبان عربي حرف مي‌زنيم به ويژه علي كه به ظرايف لهجه عراقي... مي‌رسيد. با تي‌شرت چسبان سياهرنگ و موهاي خرمايي افشانده بر پيشاني به زبان عربي با لهجه لبناني گفت: «اجازه مي‌دهيد ما هم اينجا ...

گزارش|

از شهید شیرودی تا آسمان غرب

... خالی نباشد، من برمی‌گردم تا اونجا که نفس دارم بکوشم این مزدوران عراقی را از کشور عزیزمان بیرون و در عراق سقوطشان دهیم... نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانک‌های عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد ...