شناسهٔ خبر: 15110830 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

جنجال آهنگساز روسی در ایران

«هیاهوی زمان» اثر جولین بارنز نویسنده برجسته انگلیسی که براساس زندگی دیمیری شوستاکوویچ نابغه موسیقی روسیه در دوران استالین نوشته شده، همزمان با سه ترجمه راهی کتابفروشی‌ها شد. اما یکی از ترجمه‌ها که در عرض سه روز به چاپ سوم رسید، جنجال آفرید.

صاحب‌خبر -

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایران «هیاهوی زمان» با ترجمه پیمان خاکسار طی سه روز (پنجشنبه، جمعه و شنبه) به چاپ سوم رسید. همین رمان با ترجمه سپاس ریوندی طی یک ماه توسط نشر ماهی چاپ دوم آن به بازار آمد. مرجان محمدی که این رمان را تحت عنوان «همهمه زمان» ترجمه کرده، روز دوشنبه نهم شهریور موفق شده کتاب خود را توسط نشر نفیر راهی کتابفروشی‌ها کند.
مرجان محمدی که ترجمه چند اثر از مریلین رابینسون مانند گیلیاد، خانه‌داری، لالی و... را در کارنامه‌اش دارد در مورد همزمانی سه ترجمه از رمان جولین بارنز می‌گوید: موقعی که این کتاب از طرف نشر نفیر به من پیشنهاد شد، هنوز خبری از ترجمه‌های دیگر نبود. من در جمع مترجمان اعلام کردم که ترجمه این رمان را شروع کردم، اما در پایان کار خبردار شدم که دو ناشر دیگر هم مشغول آماده‌سازی این کتاب هستند.
مرجان محمدی می‌گوید: ترجمه و ویراستاری کتاب من به پایان رسیده بود، فیپا هم گرفته و برای مجوز به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فرستاده شده بود. (در سایت کتابخانه ملی مشخص است که کدام ترجمه از چه تاریخی فیپا گرفته و تاریخ آن ثبت شده است) ولی ترجمه من سه ماه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ماند در حالی که دو ترجمه دیگر چند روزه مجوز چاپ گرفته‌اند و طبیعی است که آنها زودتر به بازار عرضه شوند.
مترجم «همهمه زمان» می‌افزاید: «رمان به زندگی دیمیری شوستاکوویچ آهنگساز بزرگ روس در سه مرحله می‌پردازد و کشمکش میان حکومت و هنرمند را در فضای وحشت و دیکتاتوری شوروی سابق به زیبایی مجسم می‌کند.» محمدی گلایه‌مند از تأخیر مجوز می‌گوید: برخی کتاب‌ها گاهی یک سال هم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌ماند، اما همین کتاب که از سوی نشر چشمه و نشر ماهی خیلی دیرتر از کتاب من رفته ارشاد دو سه روزه مجوز چاپ گرفته است. خوشبختانه ترجمه من بعد از این همه مدت تأخیر بدون هیچ اصلاحیه‌ای‌ مجوز گرفته، اما نمی‌دانم چرا و برای چه این قدر (سه ماه) برای دادن مجوز معطل کردند؟»
نشر چشمه که رمان «هیاهوی زمان» با ترجمه پیمان خاکسار را روز پنجشنبه به بازار فرستاد، روز شنبه چاپ سوم آن را منتشر کرد که شائبه تقلب ناشر را در اعلام انتشار چاپ سوم در فضای مجازی دامن زد.
نورانی یکی از صاحبنظران عرصه چاپ و نشر در این مورد می‌گوید: جالب اینکه نشر چشمه هر روز تبلیغات می‌کند که ترجمه خاکسار از این رمان در این انتشارات در سه روز (که دو روز آن پنجشنبه و جمعه تعطیل است) سه بار تجدید چاپ شده است. آن هم در حالی که آخر هفته بوده، یعنی روز پنجشنبه چاپ اول عرضه و هزار نسخه به فروش می‌رود، جمعه چاپ دوم را به بازار می‌فرستند و بلافاصله تمام می‌شود و شنبه هم چاپ سوم می‌آید. این در فضای نشر امروز خیلی دور از ذهن است و باورنکردنی، ولی ناشر اصرار دارد که این عین واقعیت است.»
سپاس ریوندی مترجم دیگر «هیاهوی زمان» چاپ اول این رمان را اول مرداد توسط نشر ماهی به بازار فرستاد و پس از یک ماه به چاپ دوم رسید. این مترجم که به زبان‌های انگلیسی، آلمانی و فرانسه تسلط دارد، در مقدمه‌ای خواندنی بر این رمان می‌نویسد: «در مدینه فاضله اتحاد شوروی «زیر آفتاب نظامنامه استالین» دیگر مسأله این نیست که شاعران (و مجازاً هنرمندان) به جرم دروغ‌پردازی باید تبعید شوند. اینجا راستگویان را تبعید می‌کنند، اما نه، تبعید هم نمی‌کنند برعکس حتی فراریان (مخالف) را به لطایف الحیل بر سر میز مذاکره با شیطان می‌نشانند. هیاهوی زمان مانند مرشد و مارگریتا روایت دیگری است از داستان فاوست، داستان معامله یک نابغه با شیطان.»
سپاس ریوندی که دو ترجمه دیگر از ادبیات کلاسیک آلمان را آماده چاپ دارد، در مورد فروش غیرمتعارف ترجمه خاکسار می‌گوید: «این شخص مترجم شناخته شده‌ای است، بابت ترجمه رمان‌هایی مانند درک یک پایان، جزء از کل و... حالا کتاب جدیدی از او منتشر شده و خوانندگان هم لابد از این ترجمه استقبال کرده‌اند. اما من در کورس رقابت با دیگر مترجمان نیستم.»
ریوندی در مورد سرعت استقبال از این اثر و سه چاپ در سه روز که دو روز آن تعطیل بود، می‌گوید: «اگر این قضیه واقعیت داشته باشد من شخصاً خوشحالم و معنی‌اش این است که اگر فردا کتاب دیگری از جولین بارنز ترجمه و نشر کنم، باید منتظر چنین استقبالی باشم. اگر واقعاً چنین عطشی نادر در تاریخ نشر به وجود آمده است، برای مطالعه یک رمان از نویسنده‌ای نه چندان شناخته شده درباره آهنگسازی غریب در جامعه ایران، باید خوشحال بود و این خیلی خوب است. اگر هم این اتفاق نیفتاده و جنجال تبلیغاتی است، نمی‌دانم اسم این عمل را چه باید گذاشت؟»
سپاس ریوندی به خبرنگار ما می‌گوید: تا جایی که می‌دانم برای نویسندگان خیلی عامه پسند مانند کوئیلو، رولینگ (نویسنده هری پاتر) و الیف شافاک نویسنده ترک که بتازگی در ایران گل کرده، هم چنین اتفاقی در نشر ایران نیفتاده، چطور ممکن است درباره کتاب جولین بارنز اتفاق افتاده باشد؟
چنین استقبالی از ترجمه آقای خاکسار معنی‌اش این است که یا جولین بارنز نویسنده‌ای عامه نویس‌تر و سطحی‌تر از کوئیلو، شافاک و... است یا اینکه مردم در عرض سه روز چنان ترقی کرده‌اند و از کتابی با رویکرد تاریخی- سیاسی درباره اتحاد جماهیر شوروی عصر استالین چنین استقبال شایانی شده است؛ آن هم رمانی که سوژه‌اش درباره آهنگسازی است که حوزه کاری‌اش ساختن آهنگ‌های کلاسیک بود، شهرتی نظیر بتهوون و موتسارت هم در ایران ندارد. به هرحال بعید است چنین اتفاق عجیبی افتاده باشد.
این مترجم که فوق‌لیسانس موسیقی دارد و اکنون دانشجوی دوره دکترای پژوهش هنر است در بخش دیگری از مقدمه «هیاهوی زمان» می‌نویسد: ممنوعیتی که قدرت حاکم برای آوانگاردیسم در هنر ایجاد کرده بود به جدالی طولانی مدت انجامید که طی آن نبوغ هنرمندان شوروی در جست‌وجوی راهی برای فرار، برخی از بزرگترین آثار خلاقه قرن بیستم را پدید آورد. ضمن این موفق شد با وجود نخبه‌گرایی‌اش ارتباط خود را با مردم حفظ کند.
هنرمندان شوروی نسل هنرمندانی بودند که بخت آن را داشتند در دل نظامی که سانسور و خفقان راه تنفس هنرمندان (و اهل قلم) را می‌بست، نقش پیامبرگونه‌ای برای ملت خود ایفا کنند. آیا قدرت حاکمی که در پی شر است، نتیجه عملش منجر به خیر (برای مردم) می‌شود؟
آقای واشویی مدیر تولید نشر ماهی در مورد چگونگی تجدید چاپ یک کتاب در سه روز می‌گوید: وقتی ناشری تخمین می‌زند پنج هزار نسخه از کتابش مشتری دارد، برای اینکه در وقت و هزینه صرفه‌جویی کند و هزینه چاپ را بین سه نوبت چاپ سرشکن کند (چون حداقل هزینه چاپ برای ماشین چاپ پنج هزار نسخه است) کل فرم‌های کتاب را در پنج هزار نسخه چاپ می‌کند و به ترتیب هزار نسخه، دو هزار نسخه و... صحافی و به بازار عرضه می‌کند و فقط شناسنامه کتاب را در هر چاپ تغییر می‌دهد.
یعنی اگر شما هزار نسخه، دو هزار نسخه از یک کتاب را چاپ کنید، باید هزینه پنج هزار نسخه را بدهید. در نتیجه ممکن است ناشری در اقدام نخست پنج هزار از یک کتاب را چاپ کند.
این ناشر در پاسخ به این سؤال که آیا شما در چاپ «هیاهوی زمان» این‌گونه عمل کردید؟ می‌گوید: «نه، ما درچاپ اول 1500 نسخه چاپ کردیم و پخش گزیده در ویزیت اول کتاب در طول هفته چهار بار درخواست کتاب داد. 10 روز بعد که پخش دوم کتاب را به دیگر شرکت‌های پخش دادیم موجودی انبارها 260 نسخه شد بنابراین هزار نسخه دیگر هم چاپ کردیم که الان در آستانه تمام شدن است.
وی در مورد مجوز چاپ این رمان می‌گوید: مجوز کتاب را طی یک ماه گرفتیم، البته ما خیلی پیگیر بودیم. پس از تحویل کتاب به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی نامه‌ای درخواست تسریع در بررسی کتاب و دادن مجوز شدیم. اصلاحیه که خورد، یک روزه اصلاحات را انجام دادیم بعد درخواست جلسه‌ای با مسئولان دادیم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کارشناس داد و پس از مذاکره با آنها کار در عرض یک هفته به نتیجه رسید؛ کاری که طبق روال عادی احتمالاً سه ماه طول می‌کشید. البته ممیزی و اصلاح متن فقط دو، سه پاراگراف بود و صرفاً چند کلمه اصلاح شد و تغییری در متن و محتوا نداشیم. چون در جریان بودیم دو مترجم دیگر در تدارک چاپ این رمان هستند بر سرعت کار افزودیم.
نشر چشمه در کانال تلگرام خود به نقل از ایلنا آورده است: «انتشار این کتاب با برچسب «چاپ سوم» حواشی زیادی را به همراه داشته است. از آنجا که کتاب مذکور روز پنجشنبه وارد کتابفروشی‌ها شده در شبکه‌های اجتماعی اعتراض‌هایی مبنی بر اینکه چطور کتاب در عرض دو روز تعطیلی یعنی پنجشنبه و جمعه تمام شده و دوباره روز شنبه به چاپ سوم رسیده است؟ این اعتراضات ادامه یافت و گفته شد که نشر چشمه راه تقلب در پیش گرفته و در این موضوع متقلب است. اما گویا این حواشی بدون آگاهی از قوانین و تنها بر اثر برخی جریان سازی‌ها یا شیطنت‌ها صورت گرفته و نشر چشمه مرتکب تخلف یا تقلبی نشده است.
نشر چشمه در دفاع از خود گفتاری از احمد کمالی‌نژاد (معاون توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) را در رابطه با این مسأله آورده است: ناشران ممکن است در برخی موارد‌ که از میزان استقبال از کتابی مطمئن هستند به فاصله یک یا دو روز برای دریافت مجوز نوبت چاپ‌های بعدی و اعلام وصول اقدام کنند. اما این نقل هم کمکی به این مشکل نکرد، چنان که برای مجوز چاپ‌های دوم و سوم و برگه خروج از چاپخانه حداقل و در خوشبینانه‌ترین حالت سه، چهار روز زمان لازم است. چگونه روزهای تعطیل پنجشنبه و جمعه این فرآیند طی شده است؟ یعنی که حکایت همچنان باقی است.