شناسهٔ خبر: 75541114 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

نسبت صهیونیسم، قوم یهود و دین کلیم‌الله (ع)

موضوع نسبت صهیونیسم و یهودیت و تفاوتش با پیروان موسی کلیم‌الله (ع) در دوران باستان و قرن‌ها پیش از میلاد مسیح تا قرون اولیه پس از میلاد و نیز در عصر رنسانس و عصر انقلابات مدرن و لیبرال دموکراسی غرب و دوران جدید و مطامع استعماری و اواخر قرن نوزده و قرن بیستم و امروز پژوهشی است که به نحو گسترش‌داری باید در دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه جدی گرفته شود.

صاحب‌خبر -

حد‌اقل در سه مقطع تاریخی این نسبت سه گانه قابل واکاوی است.

۱- مقطع پیشا غلبه قوم یهودا بر دیگر قبایل بنی‌اسرائیل و پیدایش هویتی به اسم قوم یهود با حذف هویت قبایل بنی‌اسرائیل و غلبه قبیله یهودا و تشکیل دولت یهود. این دولت یهود جز در مواردی اندک که حکمرانان الهی بر آن حاکم بودند گرفتار پادشاهان کافر و بت‌پرست شدند و حتی در عهد عتیق به نام افرادی ناصالح و ستمگر از آنان نام برده شد. پس تضاد بین مردم قبایل بنی اسراییل و حکمرانان دولت یهود امری مسجل است و غلبه فرزندان یهودا بر دیگر قبایل و خذف آنان هم امری تاریخی است.
 
مقطع آغازین هستی قوم یهود بر می‌گردد به پس از مقطع زندگی یعقوب (حضرت اسرائیل) و بنی اسراییل. یهودا یکی از فرزندان حضرت یعقوب بود و از فرزندان یهودا حضرت داوود و فرزندش حضرت سلیمان بودند. اما از حضرت یوسف افراییم و مملکت افراییم پدید آمد و از بنیامین حضرت یونس و از لوی و فرزندش قهاد حضرت موسی و هارون به پیامبری مبعوث شدند. ماجرای قوم بنی اسراییل فرزندان پیامبر خدا حضرت یعقوب (اسرائیل) علیه‌السلام در کنعان و مصر و بیت‌المقدس و ظهور منجی قوم بنی اسراییل حضرت موسی کلیم‌الله علیه‌السلام در مصر قرن‌ها قبل از میلاد عیسی بن مریم حضرت مسیح (علیه‌السلام) است و اولین بازگشت قوم بنی اسرائیل به رهبری حضرت موسی کلیم‌الله از مصر به سرزمین مقدس در زمان موسی کلیم‌الله رخ می‌دهد و...

نقطه عطف دوم فروپاشی مملکت افراییم و غلبه قوم یهودا بر بنی‌اسراییل و شکل‌گیری قوم یهود است به جای بنی‌اسراییل. سلطه قوم یهودا بر قبایل فرزندان مختلف حضرت یعقوب در قرون قبل از میلاد مسیح از ماجرا‌هایی است که به پیوند دولت یهود با فرعون نخو فرعون مصر می‌انجامد. ماجرای مقابله مصر و آشور با بخت النصر (نبوکد نصر) پسر نبو پولاسر پادشاه بابل که متحد ایران بود و با امیتیس دختر هووخشتره (کیاکسار) ازدواج کرده بود رخدادی تاثیر‌گذار بر قوم یهود است. قوم یهود تحت سایه و فرمان فرعون مصر می‌زیست و این اتحاد ایران و کلدانی‌ها علیه اتحاد آشور و مصر فراعنه بود و خشونت وحشیانه دولت یهود در همراهی با آشور تحت رهبری امپراتور آشور بانی‌پال وضع مشکلی پدید آورد. شکست آشور منجر به تبعید اشراف یهود به بابل شد. این رخداد یعنی پیروزی جبهه متحد ارتش ایرانی و کلدانی و شکست فرعون مصر و شاه آشور و دست‌نشانده بت‌پرست‌شان یعنی دولت یهود جزو مرحله نخست تاریخ دولت یهود است.

۲-مقطع تبعید به بابل 

۳-و مقطع رنسانس دوران‌مدرنیته و خصوصا پایان قرن نوزدهم و ۴ مرحله قرن بیستم و امروز که مورد توجه کنونی ماست 

بعد از دوران اولیه باستان مرحله بعدی ارتباط پیچیده و متمایز قوم یهود و دین حضرت موسی و صهیونیسم را در بر می‌گیرد. نفوذ صهیونیسم در این دوران مرتبط با اشرافیت یهود و استفاده از بنی اسراییل در خدمت قدرت حکمرانی کسانی است که باوری به حضرت موسی نداشتند و از مذهب برای قدرت سیاسی استفاده می‌کردند.

باید گفت در حقیقت روایت مرحله دوم تاریخ دوران باستان یهود دوران ۱۳۴ ساله قبل از دوران تبعید بابل و تاریخ پیدایش ایده بازگشت به اورشلیم (صهیون) و پیدایش صهیونیسم را شامل می‌شود. این دوره از تاریخ قوم و دولت یهود در اصل تاریخ باستانی پیدایش صهیونیسم اعتقادی و سیاسی است. صهیون نام‌تپه و کوه مانندی در اورشلیم بود و ایدئولوژی و آرزوی بازگشت به اورشلیم را هم به صورت استعاری در ادبیات مذهبی یهود معنا می‌کند. این ایدئولوژی و تفکر سیاسی بازگشت از تبعید بابل و نسبت جدید‌الولاده این آرزوی اشرافیت و دولت یهود که در تبعید و زیر سایه بخت النصر هم در بابل الیگارشی مجللی داشتند و در خوشی عمر می‌گذراندند باید به نام تولد صهیونیسم باستانی در دوران تبعید اشراف و خنیاگران و تجار و صنعتگران یهود به بابل شناخته شود. (دستگاه مخفی فراماسونی یهود ' پس از عهد حضرت سلیمان و رویای حکومت سلطه‌گر نو بر کنعانیان و فلسطینیان و ارتباطش با صهیونیسم این عهد بسیار مهم است) این تاریخ تعارض یهودیت سامری با دین کلیم‌الله و پیدایش پادشاهی‌های بت‌پرست یهودی پیش از میلاد مسیح تا قرن دوم میلاد مسیح در ارتباط با دولت یهود تداوم دارد و بازگشتش به بت‌پرستی و فرآیند رشد صهیونیسم قدیم و رخداد‌ها و نفوذ در دولت‌های روم و ایران و بین‌النهرین و جنگ‌افروزی‌ها و کشتار‌هایی که با نفوذ در امپراطوری‌ها به سود اهداف خود پیش بردند بسیار در شناخت یهودیت و جریان ایدئولوژیک و سیاسی سلطه‌خواه آن دوران حیات صهیونیسم نقش دارد. سوء‌استفاده از دین حضرت موسی در این عصر عیان است. حال ما با سه مقوله متفاوت روبروییم که در عصر جدید و از قرن نوزده به عمد در هم ادغام شده است.

یعنی شناخت یهودیتی که با دین کلیمی و پیروان حضرت موسی علیه‌السلام متفاوت است مهم است؛ و تسلط شاخه یهودا بر قبایل دیگر بنی‌اسراییل و شکل‌گیری قوم یهود سامری با غلبه بر دیگر قبایل فرزندان حضرت اسراییل و شکل‌گیری صهیونیسم بوسیله اشرافیت یهود و دولت بت‌پرست و بی ایمان و پادشاهان یهودی ضد دین حضرت موسی علیه السلام‌

جعل تاریخی بزرگ پوشاندن تمایزات این سه جریان و اتحاد یهودیت سامری مسلک و صهیونیسم زمینخوار کهن هم مهمتر از اولی ست. منبعی که از بت پرستی پادشاهان یهود و ضدیت شان با دین خدا بحث می‌کند و ماهیت کفر‌آلود صهیونیسم در آن فاش می‌گردد کتاب ارمیای نبی، کتاب عزرا، کتاب دوم تواریخ ایام، کتاب دوم پادشاهان عهد عتیق و؛ و البته آثار فراوانی در قرن بیستم و امروز است که در‌باره صهیونیسم جدید نوشته شده است. ان شاء‌الله در مقاله‌ای جداگانه مفصلا با مسائل این دوران خواهم پرداخت.

اما در این مقاله به همین اندازه گزارش دوران نخست باستان یهود و نسبتش با صهیونیسم و تفاوت‌شان با دین موسی و مومنان موسوی و کلیمی اکتفا می‌کنم. وقایع دوران تبعید در بابل که در واقع شکل‌گیری ایدئولوژی صهیونیسم و باز‌گشت به اورشلیم و خیانت‌های دولت بت‌پرست یهود و اشرافیت یهود است فرصتی به درازای یک کتاب قطور می‌طلبد و خلاصه آن چنین بود که ذکر شد.

اما همین هویت عاصی و کافر و اشرافی و تجاوزکار و فرعونی و سامری گونه دولت یهودی ادامه یافت که بنی‌اسراییل را استثمار می‌کرد و در بند و بست با فراعنه و قدرت‌ها در حرص زراندوزی و زرپرستی مردم بنی اسرائیل را به نابودی سوق می‌داد. کلا دولت یهود قبل از اضمحلال در نزدیک ۲۷ قرن پیش دولت کوچکی بازمانده خاندان داوود بود در کنار دولت‌شهر‌های فنیقی (کنعانی) و فلسطینی که سرزمین آنان در سایه قدرت مصر فراعنه و آشور بت‌پرست بود و خدمتگزار فرعون و شاه آشور. اتحاد خیانت‌بار یهود با آشور و مصر باعث نابودی حکومت قبایل بنی اسراییل و مملکت افراییم فرزند حضرت یوسف شد؛ و همان طور که گفتم این روحیه بی‌ریشگی و خیانت‌کاری و زرپرستی و خشونت بالاخره در قرون دوم میلادی به نابودی خود دولت یهود برای همیشه منجر گشت تا دوران جدید استعمار و پیوند یهودیت و استعمار و پیدایش صهیونیسم مدرن در پایان قرن نوزدهم و ماجرا‌های جدید جنایت قوم یهود در زیر علم صهیونیسم. به یاد داشته باشیم قوم یهود خود دشمن بنی اسراییل بوده و صرفا فرزندان یهودا بوده‌اند و ' این بدترین دشمن حضرت یوسف و پیامبر کشان مشهور و خائن به حضرت مسیح از همین قوم بوده‌اند.

در دوران جدید هم قوم یهودا نقش‌آفرین خیانت‌ها و حامل بازی استعمار و زهدان ایدئولوژی نژادگرای صهیونیسم شد.
نسبت قوم یهود (نه کلیمیان و قوم بنی اسراییل) و ایدئولوژی صهیونیسم همچون ابزار سلطه گری سرمایه جهانی غرب وبه رهبری شیطان بزرگ باید درست شناخته شود. صهیونیسم ظاهری دارد و باطنی.

در ظاهر یک جریان سیاسی و جنبش ایدئولوژیک نژادگرای ناسیونالیستی قرن نوزدهمی است که منادی بازگشت یهودیان به وطن باستانی‌شان است. این جریان با رهبری تئودور هرتسل با روشنفکری ایام خود مرتبط بود با متفکر بزرگ یهودی مارکس و سوسیالیسم قرن نوزدهم پیوندی روشنفکرانه داشت. همه تئوری او برای اثبات داشتن سرزمینی برای یهودیان متکی بر یک‌جعل تاریخی است. این که از ۳۲۰۰ سال پیش تا سال ۲۰۰ میلادی یهودیان در ارض موعود یعنی سرزمین فلسطینی‌ها سکونت داشتند و حالا باید به سرزمین خود باز گردند. این استدلال چنان ابلهانه است که اگر پذیرفته شود باید قبول کنیم ایران هم باید تا مرز‌های هخامنشی و ساسانی را به تصرف در آورد و همه کشور‌های دنیا از چین تا ایتالیا و یونان و. نیز همچنین. اما در باطن پیوندی عمیق بین جامعه یهودیان بریتانیا سرمایه‌داری جهانخوار یهودی و روتچیلد‌ها با اهداف توسعه‌طلبانه استعمار جدید و امپریالیسم برقرار بود و مردم یهود ابزار نقشه غرب سرمایه سالار در جنگ‌جهانی اول بودند و طی چند دهه با فشار بر آنان وادارشان کردند سربازان مزدور تشکیل یک پایگاه سلطه غرب در دل اسلام شوند.

بزودی با جنگ جهانی اول آشکار شد بلعیدن و تحدید تقسیم امپریالیست با رهبری انگلیس و تکه پاره کردن امپراتوری عثمانی طبق نقشه پیشروی می‌کند.

 همزمانی اشاعه فکر هرتسل در میان یهودیان با‌تحولات اروپا و تجدید تقسیم امپریالیستی دنیا و صدای طبل جنگ جهانی اول و بیانیه بالفور و تکه پاره کردن امپراتوری عثمانی و تشکیل اسراییل با اتکا به زور و نقش انگلیس و روتچیلد‌ها. کاملا افشاگر یک‌پروژه و طرح سیاسی استعماری است.

آرتور جیمز بالفور و جانشین او لوید جرج در مسیر همین توطئه عمل کردند.

در سال۱۹۱۴ بی درنگ بعد از اعلام‌جنگ بریتانیا با امپراتوری عثمانی کابینه جنگ بریتانیا شروع به بررسی آینده فلسطین کرد.

دستور حکومت انگلیس از جامعه یهود سر بر آورد و علی‌الظاهر هربرت ساموئل صهیونیست در طرحی از بریتانیای کبیر تقاضای پشتیبانی از جنبش صهیونیسم و تشکیل کشوری یهودی در فلسطین کرد و در سال ۱۹۱۷ سال پیروزی انگلیس و شکست عثمانی بیانیه بالفور در قالب نامه‌ای به لرد روتچیلد یهودی رهبر یهودیان انگلیس و کلان سرمایه سالار جهانی منتشر شد تا آن را به جامعه یهودیان ارسال کند و آن موافقت با تشکیل کشور اسراییل و پشتیبانی بریتانیا از اهداف صهیونیسم بود.

نقش مستمر اسراییل از آن زمان تا امروز تحت رهبری آمریکا در حمایت از نابودی سرزمین‌های مسلمانان و تصرف تدریجی میهن اسلام و تلاش برای نابودی اسلام و گسترش حکمرانی صهیونیستی و خدمت به سلطه شیطان بزرگ ادامه دارد. در این بازی قبیله یهودا کلیمیان و بنی اسراییل و قبایل آنها را نابود کرده و همه را به سلطه قوم یهود در آورده و قوم یهود را ابزار ستیز با اسلام و نابودی و نسل‌کشی مسلمانان و تجزیه سرزمین‌های اسلامی کرده است.

مجمع عمومی سازمان‌ملل در سال ۱۹۷۵ صهیونیسم را با قطعنامه ۳۳۷۹ شکلی از نژاد‌پرستی اعلام و مردود دانست، اما در سال ۱۹۹۱ با قطعنامه ۴۶/۸۶ قطعنامه ۳۳۷۹ را لغو کرد. این فرایند همان پیشبرد نقشه و نقش آمریکا و غرب و سازمان ملل در نسل‌کشی امروزی غزه و فلسطین و فردایی کل جهان اسلام خواهد بود. اگر اجازه داده شود دولت‌های عربی و مسلمان چاکر غرب همچنان مردم خود را در زنجیر سکوت و انفعال به قربانگاه ببرند آینده‌ای جز نقشه جهانی صهیونیسم کینه‌توز جهانی و سرمایه‌داری بین‌المللی یهود علیه اسلام و کشور‌های مسلمان متصور نخواهد بود. با جهانی که مالکیت داده‌ها و هوش مصنوعی در دست سرمایه‌سالاری بی‌وطن یهودی و جهانی است و ما هیچ طرح و تفکر بومی و مستقل عملی جز لفاظی نداریم محصول پاسیفیسم غربگرایان در جهان اسلامی چه چیزی جز بردگی و نابودی می‌تواند باشد.

تنها راه چاره جنبش مستقل دینی و قرآنی ماست و البته انقلاب دیجیتالی و هوش مصنوعی بومی و تولید مستقل ما جزو کانونی توسعه تکنولوژیک آن است. ما برای جهانی رها از صهیونیسم و استکبار راهی جز مقاومت و استقلال علمی، تکنولوژیک، سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی نداریم.