به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از عصر ایران، همه ما میدانیم که دلتنگ کسی بودن چه حسی دارد، اما گاهی شجاعت اعتراف به آن را نداریم. شاید ترس از طرد شدن، شاید غرور یا احتمالاً اینکه الان زمان مناسبی نیست.
اما نکته اینجاست که حتی وقتی کلمات سرکوب میشوند، حقیقت معمولاً به روشهای ظریفی در رفتار و کردار خودشان را نشان میدهند.
بسیاری از ما من این را هم در زندگی خود و هم در داستانهایی که دوستانمان با ما به اشتراک گذاشتهاند، دیدهایم.
مردم به ندرت صریحاً میگویند: «دلم برایت تنگ شده»، اما اغلب آن را نشان میدهند.
دلتنگی و عدم ابراز کردن آن
اگر توجه کنید، میتوانید نشانههای کوچکی را که نشان میدهند چه چیزهایی ناگفته مانده است، تشخیص دهید. برخی تقریباً نامرئی هستند، مگر اینکه بدانید به دنبال چه چیزی هستید. برخی دیگر واضحتر هستند، اما اگر از معنی آنها مطمئن نیستید، به راحتی میتوانید آنها را نادیده بگیرید.
چرا از ابراز دلتنگی واهمه داریم؟
دلتنگی، علیرغم ماهیت انسانیاش، اغلب پشت دیوارهای قطور غرور یا ترس از آسیبپذیری پنهان میشود. فرد نگران است که ابراز صریح این حس، او را در موقعیتی ضعیف قرار دهد یا نشانهای از نیاز و وابستگی بیش از حد تعبیر شود.
ترس از طرد شدن مجدد یا دریافت یک پاسخ سرد نیز انگیزهای قوی برای سکوت است؛ زیرا اعتراف به دلتنگی، شخص را در معرض این خطر قرار میدهد که حسش متقابل نباشد و زخم عاطفی عمیقتری بردارد.
گاهی اوقات نیز، فرد معتقد است که شرایط و زمان مناسب نیست و تلاش میکند با سرکوب این احساس، به طرف مقابل احترام بگذارد یا مسیر جداییای را که انتخاب کرده، محترم بشمارد.
۸ نشانهای که حاکی از دلتنگی عمیق هستند
در اینجا هشت نشانه وجود دارد که نشان میدهد کسی عمیقتر از آنچه که نشان میدهد دلتنگ شماست.
۱. بهانههایی برای ارتباط برقرار کردن پیدا میکنند
آیا تا به حال متوجه شدهاید که کسی در مورد چیزهای بیاهمیت به شما پیام میدهد؟
مثل ارسال یک لطیفه که آنقدرها هم خندهدار نیست، یا پرسیدن سوالی که به راحتی میشد در گوگل جستوجو کزد؟
این کار معمولاً ربطی به خود متن طنز یا پرسش ندارد. اینها صرفاً بهانه هستند. اینها یک جور در لفافه بیان این است که همین الان داشتم به تو فکر میکردم.
در همین راستا فکر کنید که دوستی دارید که همین اخیراً هم همدیگر را دیدهاید، او تقریباً هر روز بعد از رفتنش عکسهای سگش را برای شما میفرستد.
گاهی اوقات عکسها حتی متن هم ندارند. در ابتدا شاید فکر کنید که او فقط میخواهد بامزه بودن حیوان خانگیاش را به اشتراک بگذارد -، اما نه این روش او برای گفتن "من هنوز هم دلتنگتم، هنوز هم دلم میخواهد تو را ببینم" است.
ارتباط برقرار کردن با این روشهای کوچک اغلب امنتر از ارسال یک اعتراف عاطفی بزرگ است؛ و با این حال، رشته ارتباط را زنده نگه میدارد.
۲. خاطرات مشترک را مطرح میکنند
وقتی کسی به طور اتفاقی میگوید "آن سفری را که رفتیم یادت هست؟ " یا "من به آن زمانی فکر میکردم که ما ... " به ندرت فقط نوستالژی است.
این روش آنها برای زنده نگه داشتن پیوند شماست، برای یادآوری اینکه آنچه به اشتراک گذاشتهاید مهم است.
یا وقتی دلتان برای دوستی که در آن سوی دنیا زندگی میکند تنگ شده است. به جای اینکه بگویید "کاش هنوز اینجا بودی"، یا خیلی دلتنگتم، یکی از خاطرات با هم بودن تان را برایش تعریف میکنید و لحظهای از با هم بودن تان را به یادش میاندازید.
خاطرات لنگرهای قدرتمندی هستند. آنها ما را به لحظهای از زمان برمیگردانند که نزدیکی طبیعی و آسان به نظر میرسید. وقتی کسی مدام آن خاطرات را با شما مرور میکند، معمولاً نشانه این است که نمیخواهد پیوند از بین برود.
۳. فعالیت رسانههای اجتماعی آنها به سمت شما تغییر میکند
لایک کردن سریع پستهای شما، کامنت گذاشتن بیش از حد معمول، یا تماشای ناگهانی هر داستانی که میگذارید - اینها تصادفی نیستند.
شری ترکل، روانشناس، نویسنده کتاب "بازپسگیری مکالمه"، خاطرنشان کرده است که رفتارهای آنلاین ما اغلب آنچه را که با صدای بلند نمیگوییم، آشکار میکند. وقتی کسی به طور مداوم به صورت دیجیتالی با شما در ارتباط است، میتواند راهی آرام برای نشان دادن توجه شما به او باشد.
البته، هر لایک یا کامنتی به معنای چیزی عمیقتر نیست. اما وقتی این به یک الگو تبدیل میشود - وقتی آنها به طور مداوم بیش از هر کس دیگری با شما در ارتباط هستند - ارزش توجه دارد.
۴. وقتی ملاقات میکنید، کمی معذب میشوند
گاهی اوقات غیبت کسی باعث تنش میشود. وقتی بالاخره آنها را میبینید، به جای اینکه نرم و طبیعی باشند، ممکن است عصبی یا بیش از حد خجالتی به نظر برسند.
ممکن است کلمات را اشتباه بگویند، به چیزهایی که خیلی خندهدار نیستند بخندند، یا برای لحظهای از تماس چشمی اجتناب کنند تا اینکه بالاخره آرام شوند. این معذب بودن؟ این بیعلاقگی نیست - این سنگینی احساسات ناگفته است.
گاهی در مواجهه با فردی که پس از سالها جدایی دیده میشود، گفتوگو در نگاه اول بیروح و سرد به نظر میرسد. پس از روشن شدن واقعیت، درمییابند که طرف مقابل در تردیدی عمیق گرفتار بوده: آیا باید ارتباط را از سر گیرد یا نه؟ و در نهایت شجاعت لازم برای این کار را در خود ندیده است. آنچه به اشتباه فاصله تلقی میشود، در واقع تردید کسی است که دلنگرانی دارد، اما از دوطرفه بودن این احساس اطمینان ندارد.
این پارادوکس دلتنگی است: میتواند همزمان هم اشتیاق به نزدیکی را برانگیزد و هم هراسی عمیق از صمیمت دوباره و ابراز دلتنگی.
۵. جزئیات کوچک را به خاطر میآورند
اگر کسی بعد از یک دوره کوتاه یا بلند دوری از شما، جزئیاتی را در موردتان به یاد داشته باشد و بیان کند. این رفتار حاکی از دلتنگ یودن اوست.
این نوع توجه معمولاً به این معنی است که شما بیشتر از آنچه که اعتراف میکنند، در ذهن آنها بودهاید. همانطور که لیزا فلدمن بارت، متخصص علوم اعصاب، در کتاب خود با عنوان «چگونه احساسات ساخته میشوند» توضیح داده است، مغز ما طوری سیمکشی شده است که جزئیاتی را که از نظر احساسی برای ما مهم هستند، حفظ کند. اگر آنها به یاد میآورند، به این دلیل است که شما مهم هستید.
به آن فکر کنید: ما جزئیات تصادفی در مورد همه افراد در زندگی خود را به خاطر نمیآوریم. ما آنچه را که برای ما مهم است به خاطر میسپاریم. وقتی کسی به چیزهای کوچکی که میگویید، پایبند میماند، معمولاً نوعی محبت آرام است.
- و نشانهای که شما مدتها پس از پایان مکالمه در افکارشان باقی میمانید.
۶. وقتی شما در کنارشان هستید، حال و هوایشان تغییر میکند
گاهی میتوان دریافت که فردی دلتنگی گذشته را تجربه میکند، چرا که با حضور شخص مورد نظر، چهرهاش روشنی دیگری میگیرد – حتی اگر ماهها میانشان گفتوگویی در کار نبوده باشد.
انرژی دروغ نمیگوید. اگر رفتار کسی با حضور شما به شکلی محسوس دگرگون شود – چه به شکل گرمی ناگهانی، چه به صورت آشفتگی یا حتی آزردگی – این اغلب نشانهای است از آن که شما هنوز در جهان درونی او جایگاهی بزرگ دارید.
این حالت گاهی در دیدار با کسی که روزگاری پیوندی نزدیک با او وجود داشته، به چشم میخورد. چنین افرادی گاه با شور و اشتیاقی غیرمعمول واکنش نشان میدهند و گاه به سکوتی نامأنوس فرو میروند. هر دو واکنش ریشه در یک حقیقت دارد: یادآوری پیوندی که روزی برقرار بوده، و آسیبپذیری ناشی از سردرگمی در برخورد با آنچه اکنون باقی مانده است.
۷. در زمانهای نامناسب سر میزنند
پیامی که آخر شب یا اول صبح میآید، اغلب وزن بیشتری نسبت به یک "حالت چطوره؟ " ظهر دارد.
معمولاً به این معنی است که شما در لحظات آسیبپذیری یا تأمل، زمانی که آنها گارد پایینتری دارند، در افکار آنها هستید. این زمانهای روز معمولاً حواسپرتیها را از بین میبرند - و آنچه باقی میماند این است که آنها واقعاً میخواهند با چه کسی ارتباط برقرار کنند.
۸. کاملاً شما را رها نمیکنند
در نهایت، به این توجه کنید که آیا شما را در مدار خود نگه میدارند یا خیر. شاید آنها پس از جدایی، شما را به طور کامل آنفالو نکنند. شاید آنها مطمئن شوند که به طور سستی با گروه دوستان شما در ارتباط باشند.
چسبیدن به شما به روشهای کوچک، حتی در سکوت، اغلب نشان میدهد که رها کردن شما سختتر از آن چیزی است که آنها دوست دارند اعتراف کنند.
گاهی اوقات این مانند برخوردهای "تصادفی" در مکانهایی است که شما مرتباً به آنجا میروید. گاهی اوقات، این کار ظریفتر است - مثلاً لایک کردن عکس دوستان مشترکتان، پرسیدن حال شما از طریق شخص دیگری، یا زنده نگه داشتن یک رشته کوچک ارتباط.
رها کردن یکی از سختترین کارهایی است که ما به عنوان انسان انجام میدهیم. اگر آنها این کار را به طور کامل انجام ندهند، احتمالاً هنوز هم برای شما جا نگه میدارند.
نکات پایانی
وقتی کسی دلتنگ شماست ولی آن را بر زبان نمیآورد، رفتارش معمولاً گویاتر از هر سخنی است.
البته چالش اصلی این است که بدانیم با این آگاهی چه باید بکنیم. گاهی این نشانهای است برای اینکه پاسخ داده و در را به روی ارتباطی عمیقتر بگشاییم. گاهی نیز فقط بینشی است که به ما شفافیت میبخشد.
در هر صورت، یادگیریِ خواندن بین خطوط – و اعتماد به آنچه حس میکنید – میتواند به شما کمک کند تا روابط خود را با صداقت، دلسوزی و اطمینان بیشتری هدایت کنید.
حقیقت این است که بیشتر ما هر دو طرف این موقعیت بودهایم. هم کسی بودهایم که دلتنگ بوده، اما سکوت کرده است، و هم کسی که آن اشتیاق خاموش را در دیگری حس کرده است. شناختن این الگوها میتواند به ما کمک کند تا در مهمترین روابط زندگی، با آگاهی بیشتری عمل کنیم.