شناسهٔ خبر: 70244158 - سرویس گوناگون
نسخه قابل چاپ منبع: طرفداری | لینک خبر

آهنگ Unfair (Felix) از stray kids استری کیدز فلیکس + متن و ترجمه

صاحب‌خبر -

آلبوم و سایر ترک ها

شنیدن سایر ترک های کی پاپ

[Chorus]
My life is so unfair
Everyone sees me as if I'm the beast out there
My dreams become nightmares
Please give me a break right now
I wanna just be myself
No one can truly see
The human inside me
[Verse 1]
Ever since you came into my life
You taught me all about unconditional love
I think about you saving me every night
Felt like an angel sent from above
All I see is your shining beauty
Hope you can see the human in me
Will your true lovе be the one to free mе?
[Chorus]
My life is so unfair
I'm still left in despair
Just when I thought that god
Had answered my whole prayer
After I let you go
And saw you out the door
I wanted you to know
How much I love you, so

[Verse 2]
Yeah, my life is unfair
The one and only woman I love left me unprepared
I'm staring down at my own petals falling one by one
And piece by piece
I can't feel any peace in my heart
But that tear
I can't bare, I can't say I can wait
While I take all this pain from Gaston
Filled with nothin' but hate
I guess this is where I’m gonna die in the rain
If I saw you one last time, I could change my fate
[Bridge]
I won't lie, I wanna be with you every day and night
I miss the way you shine on me so bright
I'm warmed up by your light
[Verse 3]
I didn't know where to go
I thought I lost it all
During my fight
Everything was dark
When I lost sight
'Til you came in just callin'
Out my name in the rain
You saved me from fallin'
But before

[Chorus]
My life was so unfair
Until I met you, Belle
When you just rang my heart
You woke me from this spell
As long as I'm with you now
I'm feeling my true self
Tale as old as time
Song as old as rhyme

 

 

[کر]
زندگی من خیلی ناعادلانه است
همه مرا به گونه ای می بینند که انگار من همان جانور بیرونی هستم
رویاهای من تبدیل به کابوس می شوند
لطفا همین الان به من استراحت بدهید
میخوام فقط خودم باشم
هیچ کس واقعا نمی تواند ببیند
انسان درون من
[آیه 1]
از زمانی که تو وارد زندگی من شدی
تو همه چیز را در مورد عشق بی قید و شرط به من آموختی
هر شب به این فکر می کنم که نجاتم می دهی
مثل فرشته ای بود که از بالا فرستاده شده بود
تنها چیزی که میبینم زیبایی درخشان توست
امیدوارم بتوانید انسان را در من ببینید
آیا عشق واقعی تو همانی خواهد بود که مرا آزاد کند؟
[کر]
زندگی من خیلی ناعادلانه است
من هنوز در ناامیدی مانده ام
درست زمانی که به آن خدا فکر کردم
تمام دعای من را مستجاب کرده بود
بعد از اینکه اجازه دادم بری
و تو را از در بیرون دیدم
میخواستم بدونی
چقدر دوستت دارم پس

[آیه 2]
آره، زندگی من ناعادلانه است
تنها و تنها زنی که دوستش دارم مرا ناآماده رها کرد
به گلبرگ های خودم که یکی یکی می افتند خیره شده ام
و قطعه قطعه
هیچ آرامشی را در قلبم احساس نمی کنم
اما اون اشک
من نمی توانم لخت باشم، نمی توانم بگویم می توانم صبر کنم
در حالی که من این همه درد را از گاستون می گیرم
پر از چیزی جز نفرت
حدس می‌زنم اینجا جایی است که در باران می‌میرم
اگر برای آخرین بار تو را می دیدم، می توانستم سرنوشتم را تغییر دهم
[پل]
دروغ نمی گویم، می خواهم هر روز و شب با تو باشم
دلم برای این که تو به من می درخشی تنگ شده است
من از نور تو گرم شدم
[آیه 3]
نمی دانستم کجا بروم
فکر می کردم همه چیز را از دست داده ام
در جریان دعوایم
همه چیز تاریک بود
وقتی بینایی را از دست دادم
"تا زمانی که وارد شدی فقط زنگ زدی"
نام من در باران
تو مرا از سقوط نجات دادی
اما قبل از

[کر]
زندگی من خیلی ناعادلانه بود
تا اینکه با تو آشنا شدم، خوشگل
وقتی فقط قلبم را زنگ زدی
تو مرا از این طلسم بیدار کردی
تا زمانی که من الان با شما هستم
من خودم واقعی ام را احساس می کنم
داستانی به قدمت زمان
آهنگی به قدمت قافیه