وقتی میکآپ و سبک پوشش ایشان در عکسها را نگاه میکنم کمتر میتوانم بپذیرم که مکان عکسبرداری یک کلینیک دندانپزشکی باشد. با خودم میگویم احتمالا یا در همان کلینیک، آتلیهای برای عکسگرفتن وجود دارد و یا، در یک عکاسی، آتلیهای ویژه با دیزاین کلینیک دندانپزشکی ساخته شده است. ویژگی برجسته این عکسها نه شغل و حرفه یک دانپزشک بلکه نمادهای سلبریتی است. ایشان عکسهای دیگری هم در صفحهشان دارند که بیشک مانند مدلهای مشهور مجله فرانسویِ وُگ در برخی از سالهای دور است. برایم به عنوان یک پژوهشگرِ علاقهمند به مطالعه سلبریتی جالب است که حتی در اینستاگرام با صفحهای مواجه میشوم که صفحه هواداران همان خانم دکتر است. بررسی برخی از کامنتها در این صفحه نشان میدهد که هواداران نه درباره شغل و حرفه ایشان بلکه عمدتا درباره لباس و میکآپ، بینی و ابروی ایشان نظر میدهند. صفحه هواداران معمولا برای سلبریتیهای سینما، ورزش یا موسیقی تجاری ایجاد میشود و این شاید نوعی نوآوری است که یک دندانپزشک صفحه هواداران دارد. باز در همان صفحه هم عکسهایی وجود دارد که بیننده را به این نتیجه میرساند که ایشان رغبت بسیار زیادی دارند تا اگر نه یک سلبریتی کامل، که حداقل به (تعبیر نگارنده این سطور) یک «دندانبریتی» (ترکیب دندانپزشک-سلبریتی) باشند.
در شبکههای اجتماعی فارسیزبان مشابه این چنین افرادی به شدت در حال رشدند: «استاد-سلبریتی» یا پدیدهای که برخی از محققان آنرا ستارههای دانشگاهی مینامند، روانریتی «ترکیب روانشناس-سلبریتی»، «مدّاح-سلبریتی»، «پزشک-سلبریتی»، «کودک-سلبریتی»، و نمونهای که اخیرا نشانههای جالبی از آن میبینم یعنی «آخوندریتی» «ترکیب آخوند-سلبریتی». درباره پدیده «آخوندریتی» در آینده بیشتر
خواهم نوشت.
پدیده روانشناس-سلبریتی که من آنان را «روانریتی» مینامم هم فرق چندانی با مثالی که در ابتدای این نوشته آوردم ندارد. روانریتی هم از طریق اینستاگرام مدام فیلمهای یک دقیقهای، نه با هدف اشاعه علم روانشناسی و افزایش دانش، بلکه شکار مخاطب و بازاریابی منتشر میکند. وقتی سبک لباس، زبان بدن و میکآپ روانریتی و حتی طراحی داخلی مکانِ عکس و فیلم روانریتیها را بررسی میکنیم دقیقا نمیدانیم که آیا در این تصاویر،َفشنِتم مرکزی به شمار میرودیا شب ادراری کودک که ایشان درباره آن صحبت میکند. وجود عکسهای پرتره، عکسی در حال اسکی، میز غذا در یک رستوران مدیترانهای و جملههایی در زیر عکسها که هیچ ارتباطی به موضوع عکس ندارند از جمله تصاویری است که باز این سوال را در بیننده به وجود میآورد که آیا در حال تماشای صفحه یک سلبریتی است یا یک روانشناس متخصص؟
شاید با دو واژه بتوانم این نوشته کوتاه را به پایان برسانم. واژه نخست تکثیر و واژه دوم تنوع است. تکثیر به معنای آن است که اشتیاق، و به بیان برخی محققان، ولعِ سلبریتیشدن در حال تکثیر و گسترش است، و تنوع به معنای آن است که
این پدیده از عرصه سینما، تلویزیون و موسیقیِ تجاری فراتر رفته و در حال رسوخ به همه عرصهها شامل مشاغل حرفهای و تخصصی، محیطهای علمی، اقتصادی، اجتماعی و اخیرا نیز دینی است. در واقع هم شاهد تکثیر این پدیده و هم متنوع شدن آن در عرصههای مختلف هستیم. واژه نخست بر گسترش و ازدیاد و واژه دوم بر حضور آن در بخشهای مختلف جامعه اشاره دارد.
با توجه به آنچه در جامعه ایرانی در حال وقوع است اولویت یافتن نما و نمایش بر عمل و عملکرد و به تعبیر برخی از محققان بدبین عرصه شبکههای اجتماعی، «سطحی شدن» از جمله موضوعاتی است که میتوان بیشتر درباره آنها تامل کرد. این روزها ولع سلبریتیشدن پدیدهای جدی است. آنقدر جدی که حتی مطب برخی پزشکان و روانشناسان و برخی منابر دینی را تبدیل به آتلیه عکاسی
کرده است!
فردین علیخواه
جامعهشناس