صاحب‌خبر

روایت میترا لبافی از عشق به نویسندگی تا گزارشگری برای تلویزیون

خبرنگار شدن ‌یک دختر کم‌حرف

... . این فعال رسانه که کارش را با مطبوعات شروع کرده، همیشه در دلش شوق نوشتن وجود داشته و به گفته خودش، همچنان نیز هست. پای روایت او... از عشق به نویسندگی تا گزارشگری برای تلویزیون نشستیم. هنوز هم عاشقم تا جایی که می‌دانیم، میترا لبافی خبرنگاری را به عشق ...

بی‌حاصلی کاشتن بذرهای فرهنگی در زمین بایر

در گفت‌وگو با سیدمحمد بهشتی واکاوی شد

... است که عاشقم و هنوز هستم. من عاشق همسرم هستم. تعریف شما از عشق چیست؟ رفتن راه‌های سخت، مرکب مناسب نیاز دارد که بتوانید از مسیر سخت... کرده و در بزنگاه‌های زیادی نیز حضور داشته است. تجربه او به شکل عجیبی با دانش آمیخته است، برای همین بیراه نیست اگر بگوییم ...

دانلود آهنگ عشقم از شهیاد و پتک دینچوز

𝗔𝗹𝗶 𝗥𝗲𝘇𝗮 ‌𝗚𝗲𝗿𝗿𝗮𝗿𝗱

... عشقم چشمای تو عاشقم کرده کاش که شانسم با تو برگرده ------------**##**------------ من یه دیوونه ام بیا ...

بهترین رپر های تاریخ رپ فارس | لیست ده تایی

𝕂𝕠𝕦𝕣𝕠𝕤𝕙

... هنری خود با رپر های زیادی مانند حصین پوری دانیال اصلی کار کرده است. آهنگ های او موضوعات اصلی جامعه و مشکلات جوانان را بازگو... خوب میاد، اون مثل داداشم بود، یه مشت سرباز، جدول و رویا، جنگل آسفالت، عاشقم، تو کجا بودی، بازم کلان و... ۱_ رضا پیشرو محمد ...

دانلود آهنگ جدید محسن چاوشی و سینا سرلک به نام افسار + متن ترانه

آقای موزیک

... متن ترانه گفته بودم بی تو میمیرم ولی اینبار نــــــــه گفته بودی عاشقم هستی ولی انگار نـــه هر چه گویی دوستت دارم... ولی سربار نـــه قصد رفتن کرده ای تا باز هم گویم بــــمان بار دیگر می کنم خواهش ولی اصرار نـــه گه مرا دست میزنی گه باز ...

دوئل مرگبار برسر دوستی با دختر 

روزنامه جوان

... بیمارستان خبر دادند حمید بر اثر شدت جراحات و خونریزی شدید فوت کرده است. با اعلام خبر قتل حمید، قاضی محمدجواد شفیعی، بازپرس ویژه... عاشقم شده، من هم به او ابراز محبت کردم و از آن روز به بعد ارتباط ما بیشتر شد و بیرون هم قرار ملاقات می‌گذاشتیم. بار‌ها ...

خیانت شوهر با دوست صمیمی همسرش | کتک‌کاری ۲ زن در کافی‌شاپ به کلانتری کشید

... در حالی از یکدیگر جدا شدند که من پانزدهمین بهار زندگیم را می گذراندم. ۲ خواهر و برادرم ازدواج کرده بودند و من و مادرم به ناچار... در زمین‌های کشاورزی مشغول شد، اما پدرم که با زن دیگری ازدواج کرده بود، مدام با همسرش به روستا می‌آمد و مادرم را تحت فشار می‌گذاشت ...

خیـانت دوست صمیمی ام زندگی ام را نابود کرد

... پانزدهمین بهار زندگی ام را می گذراندم. ۲ خواهر و برادرم ازدواج کرده بودند و من و مادرم به ناچار به روستای محل تولد مادرم... اما پدرم که با زن دیگری ازدواج کرده بود، مدام با همسرش به روستا می آمد و مادرم را تحت فشار می گذاشت تا مرا هر چه زودتر عروس کند ...