محمدمهدی سیدناصری حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری آنا نوشت: جهان کودکی در دو دهه اخیر با تحولی بنیادین روبهرو شده است. کودکان نسل آلفا، نخستین نسلی هستند که از بدو تولد در محاصره فناوریهای دیجیتال زیستهاند؛ نسلی که کتاب کاغذی را نه از کتابفروشی محل، بلکه در صفحه لمسی تبلت و تلفن همراه میبیند. این تحول، اگرچه افقهای تازهای برای گسترش سواد، دسترسی آسانتر به منابع آموزشی و تجربهی خواندن چندرسانهای گشوده است، اما در عین حال پرسشهای مهمی دربارهی کیفیت محتوا، سلامت ذهنی و حق واقعی کودکان در دسترسی به کتابهای باکیفیت مطرح میکند.
امروز دیگر مسئله فقط «خواندن یا نخواندن» نیست، بلکه «چگونه خواندن» و «چه چیزی خواندن» است. از همین منظر، بحث درباره فناوری دیجیتال و حق دسترسی به کتاب برای کودکان، تنها موضوعی فرهنگی یا آموزشی نیست، بلکه بهطور عمیق به حقوق کودک، عدالت فرهنگی و سلامت روانی نسل آینده مربوط میشود.
بر اساس کنوانسیون حقوق کودک، هر کودک حق دارد از آموزش، اطلاعات و منابع فرهنگی باکیفیت بهرهمند شود. این حق، در جوهرهی خود، شامل دسترسی برابر به کتابهای متناسب با سن، زبان، فرهنگ و نیازهای رشدی کودک است. با ورود فناوریهای دیجیتال، مفهوم این حق دگرگون شده است؛ زیرا ابزار دسترسی تغییر کرده، اما اصل تعهد دولتها و نهادهای آموزشی به تضمین کیفیت همچنان پابرجاست.
به بیان دیگر، اگر در گذشته، عدالت فرهنگی در توزیع فیزیکی کتاب معنا مییافت، امروز عدالت دیجیتال در دسترسی به محتوای سالم، غیرفرآیندی و غیرفریبنده، مصداق همان حق بنیادین است.
فناوریهای نوین، در ذات خود تهدید نیستند، بلکه ظرفیتهایی عظیم برای رشد دارند. در حوزه کتاب کودک، این فناوریها توانستهاند چند گام اساسی را ممکن سازند:
۱. دسترسی گسترده و سریع: در مناطق محروم که کتابخانهها یا منابع چاپی محدودند، کتابهای الکترونیکی میتوانند ابزار عدالت فرهنگی باشند.
۲. افزایش جذابیت مطالعه: ترکیب تصویر، صدا و حرکت در کتابهای تعاملی دیجیتال، علاقهی کودکان به خواندن را تقویت میکند.
۳. شخصیسازی تجربهی یادگیری: فناوری امکان میدهد هر کودک مطابق سطح سواد و علایق خود، محتوای مناسب دریافت کند.
۴. کاهش هزینهها و توسعهی نشر: انتشار دیجیتال، هزینهی تولید و توزیع را بهشدت کاهش داده و فرصت دیده شدن را برای نویسندگان و ناشران کودک بیشتر کرده است.
اما این ظرفیتها تنها زمانی مفیدند که در بستر سیاستگذاری آگاهانه و با نظارت بر کیفیت اجرا شوند؛ وگرنه به جای ترویج مطالعه، منجر به اعتیاد رسانهای و فرسایش توجه کودکان میشوند.
کودکان نسل آلفا بهطور طبیعی در محیطی بزرگ میشوند که توجهشان به سرعت میان تصاویر و ویدیوها جابهجا میشود. از همینرو، کتابهای دیجیتال اگر بهدرستی طراحی نشوند، نه تنها انگیزهی خواندن را افزایش نمیدهند، بلکه آن را سطحی و کوتاهمدت میسازند.
چالشهای اصلی در این زمینه عبارتند از:
۱. کاهش تمرکز و عمق مطالعه: مطالعهی صفحهای و پیمایشی در کتابهای الکترونیکی باعث میشود کودک به درک عمیق مفاهیم نرسد.
۲. فقدان استانداردهای کیفی در محتوای دیجیتال کودک: بسیاری از کتابهای آنلاین بدون ارزیابی تربیتی یا زبانی منتشر میشوند.
۳. وابستگی و اعتیاد به صفحهنمایش: زمان زیاد صرفشده در تبلت یا موبایل، خطر اختلالات خواب، اضطراب و کاهش تعامل اجتماعی را در پی دارد.
۴. ناامنی محتوایی: برخی اپلیکیشنها با تبلیغات نامناسب یا لینکهای ناایمن، کودکان را در معرض اطلاعات زیانبار قرار میدهند.
بنابراین، «حق دسترسی به کتاب باکیفیت» در عصر دیجیتال تنها به معنای امکان دانلود یک کتاب نیست، بلکه مستلزم وجود نظامی برای ارزیابی، نظارت و هدایت فرهنگی است.
تضمین کیفیت محتوای دیجیتال برای کودکان یک مسئولیت جمعی است:
الف) خانواده: والدین باید نقش فعال در انتخاب محتوای مناسب داشته باشند و از زمانبندی منطقی برای استفاده از ابزار دیجیتال اطمینان حاصل کنند. ایجاد «ساعت مطالعهی بدون صفحهنمایش» در خانه، یکی از مؤثرترین روشها برای حفظ تعادل است.
ب) مدارس: معلمان و مربیان باید با سواد رسانهای مجهز شوند. آموزش مهارتهای انتخاب و تحلیل محتوا، همانقدر اهمیت دارد که آموزش خواندن و نوشتن. نسل آلفا نیازمند معلمانی است که فضای دیجیتال را بشناسند و بتوانند از فناوری به عنوان ابزار یادگیری، نه جایگزین تفکر، استفاده کنند.
ج) دولت و نهادهای فرهنگی: وزارت آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری و نهادهای نشر باید نظامی برای تأیید و رتبهبندی کتابهای دیجیتال کودک ایجاد کنند؛ همانگونه که برای کتابهای چاپی نظام ارزیابی وجود دارد. ایجاد سامانهی ملی کتابهای کودک با نظارت کارشناسان تربیتی و زبانی، میتواند گامی بزرگ در جهت عدالت فرهنگی دیجیتال باشد.
برای نسل آلفا، سواد خواندن بهتنهایی کافی نیست؛ آنان به «سواد دیجیتال» نیاز دارند، یعنی مهارت تشخیص محتوای درست از غلط، مفید از مضر، و جذاب از فریبنده. آموزش این مهارت باید از سالهای نخست دبستان آغاز شود. در این مسیر، معلمان نقش کلیدی دارند و لازم است در دورههای تخصصی تربیت دیجیتال کودک آموزش ببینند.
اگر کودکان به جای مصرفکنندگان منفعل محتوا، به کاربران آگاه و انتخابگر تبدیل شوند، فناوری نه تهدیدی برای کتابخوانی، بلکه پلی برای گسترش فرهنگ مطالعه خواهد بود.
تحول دیجیتال اگرچه چهرهی مطالعه را دگرگون کرده است، اما رسالت فرهنگی و تربیتی جامعه نسبت به کتاب همچنان همان است: پرورش ذهنی آزاد، خلاق و متفکر در کودک. حق کودکان نسل آلفا در دسترسی به کتابهای باکیفیت، مستلزم آن است که فناوری نه ابزار تجاریسازی بیحد محتوا، بلکه وسیلهای برای عدالت فرهنگی، سوادآموزی پایدار و رشد انسانی باشد. در جهانی که کودکان زودتر از زبان، لمس صفحهنمایش را میآموزند، مسئولیت ما تنها فراهم کردن کتاب نیست، بلکه تضمین کیفیت، ایمنی و معنا در تجربهی خواندن است. آیندهی فرهنگ مطالعه، در گرو آن است که کتاب، چه چاپی چه دیجیتال، همچنان «پنجرهای به جهان انسانیت» باقی بماند.
انتهای پیام/