مرتضی نجفیقدسی، فعال قرآنی، به مناسبت میلاد پربرکت حضرت زینب کبری(س) یادداشتی نگاشته است که در ادامه میخوانیم.
«نام زینب و لقب «عقیله» که نخستین بار از سوی پیامبر اکرم(ص) مطرح شد، زینب واژهای عربی است که از ترکیب «زین» به معنای زینت و «اب» به معنای پدر تشکیل شده و معنای زینت پدر میدهد که حقیقتاً تطابق دارد و آن حضرت تمام و کمال مایه فخر و سربلندی پدر بزرگوارشان امیرالمؤمنین(ع) بودند.
در مورد نامگذاری آن حضرت در روایات آمده است که حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) نوزاد خود را به نزد حضرت علی(ع) آوردهاند تا نامگذاری بفرمایند و آن حضرت فرمودند من بر رسول خدا(ص) بر نامگذاری این فرزند سبقت نمیگیرم و پیامبر اکرم(ص) نیز پس از بازگشت از سفر همین سخن را فرمودند که من نیز به پروردگار در نامگذاری سبقت نمیگیرم، در همین هنگام جبرئیل امین نازل شد و گفت که ای رسول خدا! خداوند سلامت میرساند و میفرماید نام این نوزاد را زینب بگذارید. (بحارالانوار مجلسی، ج ۴۳، ص ۶۰)
البته در ادامه روایت جبرئیل مصائب و مشکلاتی که در آینده بر حضرت زینب وارد میشود را بر پیامبر(ص) میگوید و هنگامی که آن حضرت میشنوند، این دختر در کربلا شاهد شهادت برادرش امام حسین(ع) و یارانش خواهد بود و خودش نیز رنج اسارت را میکشد، بسیار گریستند.
کلمه «عقیله» صیغه مبالغه است به معنای بسیار عاقل و به کسی گفته میشود که سر تا پا عقل باشد و نقل است که در همان روزهای اول نامگذاری پیغمبر اکرم(ص) در توصیف حضرت زینب(س) فرمودند: «هی عقیله بنی هاشم» و بنابر اقوال مختلف این تعبیر در کلام دیگر معصومین(ع) هم آمده است.
امام سجاد(ع) در بیانی در توصیف حضرت زینب(ع) میفرمایند: «يَا عَمَّةِ، أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة؛ ای عمه! شما به لطف الهی بانوی عالمی هستی که کسی به شما نیاموخته و فهم و بینش داری که کسی این فهم و درک را به شما نداده، به معنای اینکه علم و دانش شما الهی و لدّنی است و از ناحیه پروردگار اعطا شده است». (بحارالانوار،ج۴۵، ص ۱۶۴)
وقتی لقب عقیله را برای حضرت زینب(س) بکار میبرند، یعنی وجودی که سر تا پا عقل است و عقل در او به معنای تام و تمام متبلور است و در صحنه عمل نیز در ماجرای عاشورا و کربلا علیرغم نهایت مصائب و حزن و اندوه با عقل و تدبیرِ کامل کاروان اسراء و زنان و بچهها را مدیریت کرد و با سخنان افشاگرانه و آتشینش مردم کوفه و شام را از ظلم و جنایتی که در کربلا رخ داده آگاه کرد و ماهیت پلید یزیدیان را بر ملا ساخت.
عایشه بنت الشاطی، نویسنده مشهور مصری در کتاب «زینب دختر علی(ع)» مینویسد: شخصیت زینب(س) را باید از قدرت بیان و قوت منطق وی شناخت. سخنرانیهای او در صحنه کربلا و در کوفه و مجلس یزید او را آنچنان که باید شناسانده است و در زیباترین شکل، شجاعت و سربلندی و جلال را به ما نشان میدهد. نقل است که در زمان خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) در کوفه، حضرت زینب(س) برای زنان کوفه تفسیر قرآن میگفت و بسیاری از زنان کوفه به مقام فضل و کمال و دانش او آگاه بودند و صدای او طنینانداز صدای امیرالمؤمنین علی(ع) بود.
فرازی از خطبه حضرت زینب(س) در کوفه
در کتاب «لهوف» سید ابنطاووس آمده است: هنگامی که اهل کوفه اهل بیتِ عصمت و طهارت(ع) را در هیئت اسارت دیدند، شروع به گریه و زاری کردند، در این هنگام امام سجاد(ع) خطاب به آنان فرمود: «اتنوحون و تبکون من اجلنا؟!! فمن الذی قتلنا؟!! یعنی ای مردم کوفه! در اینجا جمع شده اید و به حال ما گریه می کنید؟! پس چه کسی ما را کشت؟!»
و در ادامه آورده است: قال بشیر ابن اسدی و نظرت الی زینب ابنه علی(ع) یومئذ، فلم ار خضره قط انطق منها، کانها تضرغ من لسان امیرالمؤمنین (ع) و قد اومات الی الناس ان اسکتوا! فارتدت الانفاس و سکنت الاجراس، ثم قالت... بشیر ابن اسدی میگوید در آن روز نگاهم به زینب دختر علی(ع) افتاد در حالیکه حیا و متانت سراپای او را فرا گرفته بود طوری سخنوری میکرد که گویا این زبان علی(ع) است که سخن میگوید! او میگوید وقتی حضرت زینب(س) دید سروصدای اهل کوفه فراوان است و صدایش به جایی نمیرسد با فریادی به اهل کوفه گفت: ساکت شوید و به محض این دستور تمام نفسها در سینهها حبس شد و حتی زنگهای شتران نیز از صدا افتاد و آنگاه زینب کبری(س) بعد از حمد و ثنای الهی شروع به سخنرانی کرد: یا اهل الکوفه...، ای مردم کوفه، ای اهل خدعه و غدر! آیا برای گرفتاری ما گریه میکنید؟ پس اشک چشمانتان خشک مباد و نالههایتان فرو ننشیند. مثل شما مانند آن کسی است که رشته خود را بعد از آنکه محکم تابیده شده، تاب آن را باز کند و زحمت خود را هدر دهد. آگاه باشید که بدکاری کردید و آنچه را انجام دادید موجب سخط الهی است و شما در عذاب آخرت، جاویدان و مخلد خواهید بود.
آیا گریه و ناله مینمائيد، بلی! باید بسیار بگریید و خنده کم کنید زیرا حقیقتاً به ننگ و عار روزگار آلوده شدید و این پلیدی را با هیچ آبی نتوان شست، لوث گناه کشتن سلیل خاتم نبوت و سید شباب اهل جنّت را چگونه میتوان شست؟! آیا میدانید کدام جگر رسول خدا(ص) را پاره پاره کردید و چه بانوان محترمهای را هتک حرمت کردید و کدام خون رسول خدا(ص) را ریختید و کدام حرم او را ضایع ساختید؟ حقیقتاً کاری قبیح و زشتی را انجام دادید که موجب سرزنش است و ظلم و بدی آن به اندازه پهنای زمین و آسمان است.
آیا تعجب میکنید اگر از آسمان بر شما خون ببارد؟ و البته عذاب آخرت برای شما خوار کنندهتر است و در آن روز شما را یار و یاوری نخواهد بود و بدانید خدا در گرفتن انتقام عجله و شتاب نمیکند پس اگر مهلتی به شما داده، بیخیال عذاب الهی نشوید چراکه او در کمین ستمکاران است و منتظر است تا داد مظلوم را از ظالم بستاند.
بشیر ابن اسدی میگوید به خدا قسم در آن روز مردم کوفه را همه حیران دیدم در حالیکه دستها بر دهان گرفته و گریه میکردند. سخنرانی ام کلثوم(س) دختر دیگر امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه صغیره(س) و امام سجاد(ع) در اجتماع مردم کوفه هر یک روشنگریهای دارد که مردم کوفه را بیدار کرد و هزاران نفر از مردم کوفه برای جبران خطای خود بر علیه ابن زیاد قیام کردند که به قیام توابین معروف است و نقل است که چهار هزار نفر از آنان کشته شدند اما بیفایده و حال آنکه اگر همین چهار هزار نفر مسلم بن عقیل را تنها نمیگذاشتند و بر دعوت خود از امام حسین(ع) پایبند میماندند، بسا قصه کربلا اتفاق نمیافتاد و اگر هم میافتاد آنها جزء شهدای کربلا و یاران امام حسین(ع) محسوب میشدند و خونشان هدر نمیرفت اما امان از عدم درک زمان و دنیاگرایی که موجب این خسارت عظیم و ابدی شد. داستان شام و مجلس یزید و خطابههای امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) در آن روز در حضور تمام سفرای خارجی و امیران دربار یزید و مردم شام نیز بسیار خواندنی و شنیدنی است که در مجال این نوشته نمی گنجد.
رسالت زینبی بعد از کربلا
اما حضرت زینب(س) بعد از داستان کربلا هیچگاه از پای ننشست و همواره به تبیین مظالم یزیدیان و ظلمی که بر اهل بیت پیامبر اکرم(ص) رفته است، میپرداخت. از روز کربلا و به اسارت درآمدن حضرت زینب(س) تا شام حدود ۲۰ روز بود و بازگشتشان تا کربلا در اربعین ۲۰ روز دیگر و ۲۰ روز هم طول کشید تا این کاروان به مدینه رسید و در بدو ورود به مدینه امام سجاد(ع) خطابه ی مهمی ایراد کردند و حضرت زینب(س) نیز در جمع زنان مدینه پیوسته از ظلم و ستم یزید و ابن زیاد و قتله کربلا میگفتند بطوریکه زنان مدینه پرچم قیام را به دست گرفتند و شوهرانشان را به خونخواهی امام حسین(ع) واداشتند و حاکم مدینه طی گزارشی به یزید اوضاع مدینه را خطرناک خواند و یزید زنان مدینه را برای سربازانش مباح اعلام کرد و لشکری برای سرکوب مردم مدینه گسیل داشت و حضرت زینب(س) را هم تبعید به مصر یا شام کردند و بنابر اقوال مورخین آن حضرت بعد از حدود یک سال و نیم از حادثه عاشورا و کربلا در شب چهاردهم ماه رجب سال ۶۲ هجری قمری با دلی پرخون و سینهای مالامال از غم و اندوه بدرود حیات گفت و هم اکنون هم در شهر دمشق شام و هم در قاهره مصر حرم و بارگاه مفصلی دارد و مخصوصاً در مصر مردم عشق و علاقه عجیبی به حضرت زینب(س) دارند و به حرم آن بانو مشرف به زیارت میشوند و در مسجد سیده زینب(س) به نماز میایستند.
وظیفه امروز ما چیست؟
و اما امروز وظیفه ما چیست؟ جمله مشهوری از علی شریعتی در کتاب «امام حسین (ع)» و یا «شهادت» که در رژیم شاه به نام علی سبزواری و یا علی مزینانی مخفیانه منتشر و چاپ و توزیع میشد و هر کس آن را میخواند یک شعله آتش بر علیه رژیم ستمشاهی میشد، آمده است: «آنانکه رفتند کاری حسینی کردند و آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند» کار زینبی یعنی تبیین فرهنگ جهاد و شهادت و این جمله هم یک جمله تکمیلی دارد و آن هم این است که «و اکنون آموزگار بزرگ شهادت برخاسته است تا به همه نسلها در همه عصرها چگونه زیستن و چگونه مردن را بیاموزد» و از بیان این دو جمله مستفاد میشود که کار حسینی و زینبی از یکدیگر منفک نیستند و همزمان باید باشد و کار حسینی در امروز همین جبهه مقاومت است چراکه استاد شهید مطهری گفت که شمر امروزت را بشناس! شمر امروز موشه دایان است! بله! شمر امروز نتانیاهو است، ترامپ مکار و خونخوار است، بنابراین، هم باید با مجاهدان در فلسطین، یمن، لبنان و عراقی همراه باشیم و هم کار تبیین فرهنگ جهاد و مقاومت که کاری زینبی است را انجام بدهیم و این هم همان جهاد تبیین است که بارها مورد تأکید رهبری معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنهای بوده است.
انتهای پیام