تاریخ، اغلب چهرههای بزرگ خود را در قاب یک رویداد محبوس میکند. نام حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) نیز برای بسیاری، مترادف با مرثیه، اسارت و سوگواری است؛ تصویری که گرچه بخشی از حقیقت است اما تمام آن نیست. فروکاستن شخصیت ایشان به بانویی مصیبتدیده، نادیده گرفتن جوهرهای است که پیش از کربلا وجود داشت و پس از آن، تاریخ را راهبری کرد. امروز، در سالروز ولادت آن بانوی بزرگ، فرصتی است تا از پوسته روایتهای تکراری عبور کرده و به هسته مرکزی شخصیت ایشان نزدیک شویم: «عقلانیت استراتژیک». زینب(س) تنها راوی صبور یک تراژدی نبود؛ او معمار هوشمند و مدیر بحرانی بود که نگذاشت پیام عاشورا در هیاهوی شمشیرها و تبلیغات اموی دفن شود. او با تکیه بر همان ویژگیای که پیش از کربلا برایش شهرت آورده بود، یعنی «عقل»، بزرگترین کارزار رسانهای و سیاسی پس از عاشورا را رهبری کرد.
«عقیله»؛ رمزگشایی از یک هویت پیش از بحران
در میان انبوه القاب حضرت زینب(س)، از صدیقه صغری، عارفه، عالمه، فاضله، کامله تا عابده آل علی(ع)؛ یک لقب بیش از همه هویت اجتماعی و فکری ایشان را پیش از واقعه عاشورا روشن میسازد: «عقیله بنیهاشم». «عقیله» در زبان عرب، صرفاً به معنای زن خردمند نیست؛ این واژه بر زنی دلالت دارد که در میان قوم و خاندانش، به سبب کرامت ذاتی، درایت نافذ و قدرت تحلیل، مرجع و محور است. او شخصیتی است که در بزنگاهها، رأی و نظرش فصلالخطاب و حضورش آرامشبخش است.
این لقب یک عنوان افتخاری پس از حماسه کربلا نبود، بلکه شناسنامه شخصیتی ایشان در دوران حیات پدر و برادرانش بود. هنگامی که عبدالله بن عباس، حبرالامه و مفسر بزرگ قرآن، میخواهد حدیثی از ایشان نقل کند، با این عبارت آغاز میکند: «حَدَّثَتنی عَقیلَتُنا زَینَب بِنتُ علی...» (عقیله ما، زینب دختر علی، برایم روایت کرد...). این تعبیر «عقیله ما» نشان میدهد که جایگاه علمی و عقلی حضرت زینب(س) نه تنها برای زنان، بلکه برای دانشمندان و مردان بزرگ آن عصر نیز امری مسلم و پذیرفتهشده بود.
این خرد، ریشه در خاندانی داشت که معدن علم و حکمت بود. او در دامان امیرالمؤمنین(ع)، دروازه علم نبی و فاطمه(س)، سرور زنان عالم، پرورش یافت. علم او، علمی اکتسابی و مدرسهای نبود. این همان حقیقتی است که امام سجاد (ع) در اوج دوران اسارت، با آن جمله تاریخی بر آن مهر تأیید زد: «اَنتِ بحمدالله عالمةٌ غیرُ مُعلَّمة، فَهمةٌ غیرُ مُفهَّمة» (ای عمه، تو به حمد الهی، دانشمندی هستی بدون آنکه آموزگاری داشته باشی و فهمیدهای هستی بدون آنکه کسی به تو فهمانده باشد). این عبارت، کلید فهم شخصیت زینب (س) است: عقلانیت و علم او، موهبتی الهی و ذاتی بود که در کوران حوادث، به ابزاری برای حفظ اساس دین بدل شد. کربلا، این هویت ریشهدار را نابود نکرد، بلکه آن را در مقیاسی جهانی به نمایش گذاشت.
مدیریت بحران در میدان عمل؛ از گودال تا کاخ
آنچه عملکرد حضرت زینب(س) را پس از عصر عاشورا از یک واکنش عاطفی به یک کنشگری استراتژیک تبدیل میکند، همین «عقلانیت» نهادینهشده است. او در لحظاتی که شدیدترین ضربات روحی بر کاروان اهلبیت وارد میشد، چندین هدف کلان را به صورت همزمان مدیریت کرد:
-حفظ بقای امامت: اولین و حیاتیترین اقدام مدبرانه او، نجات جان امام سجاد(ع) بود. در هنگامی که لشکریان عمر سعد قصد جان امام بیمار را کرده بودند، این حضرت زینب(س) بود که خود را سپر بلای ایشان کرد و با قاطعیت اعلام کرد که اگر میخواهید او را بکشید، باید ابتدا من را بکشید. این صرفاً یک دفاع عاطفی از برادرزاده نبود؛ این یک تصمیم استراتژیک برای حفظ تنها رشته اتصال زنجیره امامت و تضمین آینده اسلام بود.
-کنترل و مدیریت روایت: در کوفه و شام، زینب(س) با خطبههای خود، جنگ روایتها را آغاز کرد. او اجازه نداد حکومت اموی، قیام امام حسین(ع) را یک «شورش خارجی» علیه خلیفه مسلمین معرفی کند. خطبه او در کوفه، یک شلاق بیدارگر بر وجدانهای خفته مردمی بود که خودشان امام را دعوت کرده و سپس تنهایش گذاشته بودند. اما اوج این نبرد رسانهای در کاخ یزید بود. او در قلب قدرت دشمن، با منطقی استوار و کلامی برنده، مشروعیت یزید را زیر سؤال برد، چهره واقعی حکومت او را افشا کرد و پیروزی نظامی یزید را به یک شکست اخلاقی و سیاسی ابدی تبدیل نمود. او با هوشمندی، نسب خود را به پیامبر (ص) یادآوری کرد و جنایت یزید را در امتداد کفر اجدادش قرار داد.
-رهبری کاروان و حفظ کرامت: مدیریت کاروانی از زنان و کودکان داغدیده و وحشتزده، در شرایطی که دشمن به دنبال تحقیر و شکستن روحیه آنها بود، نیازمند قدرتی فراتر از صبر بود. ایشان با اقتدار و صلابت، اجازه نداد دشمن به اهداف خود برسد. یکی از ظریفترین اقدامات عاقلانه او، که در منابع نقل شده، دستور به سیاهپوش کردن محملها در مسیر شام بود. این حرکت، یک بیانیه سیاسی سیار بود؛ نمادی از عزا و اعتراض که بدون هیچ کلامی، مظلومیت اهلبیت و جنایت حاکمان را به چشم هر بینندهای میکشید و اجازه نمیداد این کاروان، به عنوان کاروان «اسرای یک شورش» معرفی شود.
میراث زینب؛ الگوی رهبری خردمندانه فراتر از زمان
سالروز ولادت حضرت زینب(س)، نه تنها یادآوری یک مناسبت تاریخی؛ بلکه فرصتی برای بازاندیشی در الگوی رهبری زن مسلمان است. میراث او به ما میآموزد که ایمان راستین، نه در انفعال و تسلیم، که در کنشگری هوشمندانه و مسئولانه تجلی مییابد. زینب(س) نشان داد که در تاریکترین لحظات تاریخ، میتوان «عقل» را به چراغی برای روشن کردن مسیر و «کلام» را به شمشیری برای دفاع از حقیقت بدل کرد.
شخصیت او ثابت میکند که قدرت، تنها در ابزار مادی و نظامی خلاصه نمیشود. قدرت واقعی در منطق، شجاعت بیان حقیقت، و توانایی مدیریت بحرانهای پیچیده نهفته است. او به تنهایی یک رسانه، یک ارتش فکری و یک استراتژیست تمامعیار بود. بزرگداشت زینب(س)، بزرگداشت خردی است که در برابر جهل ایستاد، عزتی است که در برابر تحقیر سر خم نکرد و مدیریتی است که یک فاجعه را به یک حماسه ابدی تبدیل نمود. در دنیای امروز که بحرانهای فکری و اجتماعی بیش از هر زمان دیگری نیازمند راهبریهای هوشمندانه است، بازخوانی سیره عقیله بنیهاشم نه یک تکلیف دینی، که یک ضرورت تاریخی و اجتماعی است.