به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ شرکتها با توسعه چتباتهای مکالمه هوش مصنوعی گرفته تا واسط برنامهنویسی کاربردی (API) سعی در سبقت گرفتن از همدیگر دارند. میتوان گفت که این رقابت از چتباتها فراتر رفته است و اکنون شرکتهایی مانند گوگل، متا، OprnAI و استارتاپها و آزمایشگاههایی که میلیاردها دلار پول سرمایهگذاری کردهاند با چشمانداز توسعه «هوش عمومی مصنوعی» یا AGI به جلو حرکت میکنند. این نوع هوش مصنوعی همان است که میتواند وظایف فکری را مانند انسانها انجام دهد.
اگرچه AGI بحثهای جنجالبرانگیزی را راه انداخته است، هنوز هیچ شرکتی از خط شروع آن هم حرکت نکرده است. با این حال، رقابت شدید بین غولهای فناوری و بازیکنان نوظهور نکاتی را در مورد جدول زمانی هوش عمومی مصنوعی و اینکه چه کسی ممکن است برنده مسابقه باشد به ما ارائه میدهد.
هوش عمومی مصنوعی
هوش عمومی مصنوعی هوش ماشینی است که میتواند با موفقیت هر کار فکریای را که یک انسان قادر به انجام آن باشد، اجرا کند. این مطلب هدف اصلی برخی از پژوهشهای حوزه هوش مصنوعی و موضوعی رایج در داستانهای علمی و نیز آیندهپژوهی است. به هوش مصنوعی عمومی، با عناوین «هوش مصنوعی قوی»، «هوش مصنوعی کامل» یا توانایی یک ماشین در انجام یک «عمل هوشمند عمومی» نیز اشاره شده است. منابع دانشگاهی «هوش مصنوعی قوی» را برای اشاره به ماشینهای قادر به تجربه آگاهی محفوظ نگاه داشتهاند.
بعضی از مراجع بر تمایز میان هوش مصنوعی قوی و «هوش مصنوعی کاربردی» (که هوش مصنوعی ناچیز یا هوش مصنوعی ضعیف نیز نامیده میشود) تأکید دارند: استفاده از نرمافزار برای مطالعه یا انجام موفقیتآمیز وظایف تعیین شدهای شامل حل مساله یا استدلال. هوش مصنوعی ضعیف، برخلاف هوش مصنوعی قوی، تلاشی بر انجام گستره کامل تواناییهای شناختی انسان نمیکند.
سال ۲۰۲۳ برخی از پژوهشگران و مدیران شرکتهای OpenAI و شرکت دیپمایند گوگل و برخی از متخصصین پیش بینی کردند تا کمتر از ۱۵ سال آینده سیستم هوش جامع مصنوعی که بتواند در آزمون تورینگ و تستهای چند وجهی دیگر قبول شود در دسترس خواهد بود. این سیستم عملکردی جامع و عمومی همچون انسان یا بسیار نزدیک به انسان خواهد داشت.
چشمانداز هوش مصنوعی در حال حاضر
وقتی صحبت از رهبری در هوش مصنوعی به میان میآید، گوگل به دلیل سرمایهگذاریهای اولیه خود در یادگیری ماشینی و زیرساختهای گسترده، پیشروی این میدان است. با این حال، در چند سال گذشته، OpenAI به رهبری «سام آلتمن» به عنوان یک رقیب شایسته برای شرکت آلفابت مسیر را طی میکند. OpenAI به لطف بهترین مدلهای GPT خود از جمله GPT-۴ Turbo توانست با پرش خیلی بلندی شرکتهای دیگر را پس بزند.
همکاری این استارتاپ هوش مصنوعی با مایکروسافت نیز به مزایای بسیاری برای آن داشت، زیرا پلتفرم «آزور» مایکروسافت یک کانال توزیع کلیدی برای خدمات هوش مصنوعی در دسترس قرار داد. در حالی که سودآوری OpenAI یک موضوع بحث برانگیز است، طبق گزارشها، این شرکت میلیاردها دلار درآمد از دسترسی واسط برنامهنویسی کاربردی و راهحلهای سازمانی آن به دست آورده است.
در همین حال، گوگل از اکوسیستم عظیم تبلیغات جستوجو و خدمات ابری خود برای ارائه ویژگیهای هوش مصنوعی در محصولات و خدمات خود استفاده کرده است. متا با مدلهای LlaMA خود پیشرفتهای قابل توجهی داشته است، با این حال، گزارش شده است که آنها هیچ درآمد مستقیمی ایجاد نمی کنند. در عوض، غول رسانههای اجتماعی طبق گزارشها از طریق سیستمهای توصیه مبتنی بر هوش مصنوعی در سراسر پلتفرمهای خود سود میبرد.
پویایی مالی هوش مصنوعی
پیشرفتهای هوش مصنوعی از همه جنبهها پولساز است. نگاهی به گزارشهای درآمد اخیر فناوریهای بزرگ، سرمایهگذاری تهاجمی آنها را در زیرساختهای هوش مصنوعی نشان میدهد. آمازون با سرمایه ۱۰۰ میلیارد دلاری خود در سال ۲۰۲۵ روی هوش مصنوعی پیشتاز این مساله است. مایکروسافت با تعهد ۸۰ میلیارد دلاری برای مراکز داده در رده دوم قرار میگیرد و آلفابت با ۷۵ میلیارد دلار برای توسعه ابتکارات هوش مصنوعی خود در رده سوم.
در همین حال، متا در حال برنامهریزی برای سرمایهگذاری ۶۵ میلیارد دلاری برای زیرساختهای محاسباتی است. با این حال، در تمام این موارد، به نظر میرسد اپل مسیر محتاطانهای را در پیش گرفته است.
همه این هزینهها در زمانی اتفاق میافتد که به دلیل ظهور «دیپسیک»، استارتاپ چینی هوش مصنوعی که مدلهای هوش مصنوعیاش توسعه هوش مصنوعی با منابع سنگین متعارف را به چالش میکشد، شک و تردید زیادی را به دل غولهای فناوری انداخته است.
از سوی دیگر، وقتی صحبت از سود به میان میآید، تبدیل نوآوری به سود پولی چالشی دائمی به نظر میرسد. مایکروسافت درآمد قابل توجهی از محصولات هوش مصنوعی خود ایجاد میکند، اما هزینههای سرمایهای بالایی برای پردازندههای گرافیکی و زیرساختها دارد. به طور مشابه، متا از الگوریتمهای توصیه درآمد کسب میکند، اما در مدلهای LlaMA خود نیز ضرر میکند. از سوی دیگر، انویدیا برنده بلامنازع سختافزار است، زیرا میلیاردها دلار از فروش پردازندههای گرافیکی مرتبط با هوش مصنوعی به دست آورده است.
در مقابل، OpenAI و «آنتروپیک» هنوز سودآور نیستند و همچنان به منابع خارجی متکی هستند. لازم به ذکر است که هزینه آموزش مدلهای پیشرفته هوش مصنوعی به شدت بالا است و دائماً به سرمایهگذاریهای سنگین در تحقیقات و منابع محاسباتی نیاز دارد. هیچ رقم رسمی وجود ندارد، اما هزینه توسعه مدل OpenAI صدها میلیون دلار تخمین زده میشود.
چالش عمده دیگری که شرکتهای هوش مصنوعی با آن مواجه هستند، پتانسیل کالایی شدن مدلهای هوش مصنوعی است. با ارزانتر شدن جایگزینهای منبعباز، ارزش مدلهای اختصاصی احتمالاً کاهش مییابد. در نتیجه شرکتهایی مانند دیپسیک تهدیدی برای OpenAI به شمار میآیند که ارزش اصلی آن مدلهای اختصاصی ChatGPT است.
به نظر میرسد آینده درآمد هوش مصنوعی بالاتر از موارد استفاده ساده از چت خواهد بود و در عین حال، تمرکز بیشتری روی تولید کد، عوامل، رباتیک و اتوماسیون کارها خواهد بود. در صورتی که هوش مصنوعی به یک کالا تبدیل شود، شرکتهایی که میدانند چگونه به طور موثر در خروجیهای هوش مصنوعی تبلیغ کنند، ممکن است بر دیگران برتری پیدا کنند. «گوگل ادسنس» نمونهای از هوش مصنوعی تبلیغاتی است که با کمک آن میتوان کسب درآمد کرد.
قمار در سرمایهگذاری هوش عمومی مصنوعی
بیشتر رقابت در هوش مصنوعی با این ایده تسریع میشود که هوش عمومی مصنوعی ممکن است تنها چند سال دیگر ظهور کند. آزمایشگاهها و شرکتهای تحقیقاتی وجود دارند که معتقدند هوش عمومی مصنوعی میتواند ظرف ۲ تا سه سال آینده ساخته شود، در حالی که بسیاری همچنان معتقدند که یک جدول زمانی پنج تا ۱۰ ساله خواهد داشت.
سام آلتمن در پستی در وبلاگ خود گفت که OpenAI مطمئن است و میداند که چگونه هوش عمومی مصنوعی بسازد. او در ادامه پیشبینی کرد که در سال ۲۰۲۵، جهان احتمالا شاهد پیوستن اولین عوامل هوش مصنوعی به نیروی کار باشد.
این انتظار برای دستیابی به هوش عمومی مصنوعی همچنین استراتژیهای سرمایهگذاری را شکل میدهد، زیرا شرکتها در حال رقابت برای جمعآوری منابع لازم برای پیشرفت هستند. هوش عمومی مصنوعی فقط در مورد مدلهای آموزشی نیست. این نیاز به تحقیقات گسترده، به ویژه در زمینههایی مانند راندمان محاسباتی و استدلال دارد. با توجه به آنچه که ما مشاهده میکنیم، شرکتهایی مانند OpenAI و آنتروپیک در این زمینه تمرکز بسیاری کردهاند. آنها همچنین قویاً بر این باورند که دستیابی به هوش عمومی مصنوعی سودهای مالی عظیم در پی خواهد داشت.
در حالی که شرکتهایی مانند OpenAI و آنتروپیک پشت مدلهای پیشرفته خود صفآرایی میکنند، شرکتهای بزرگتری مانند گوگل، متا و آمازون برتری زیرساختی نسبت به آنها دارند. این شرکتها میتوانند از هوش مصنوعی برای بهبود محصولات و خدمات موجودشان استفاده کنند. و حتی اگر مدلهای اساسی نسازند، همچنان میتوانند از پیشرفت کلی هوش مصنوعی بهره ببرند. این امر همچنین جریان درآمد آنها را متنوع میکند و ممکن است مجبور نباشند به یک برنامه کاربردی هوش مصنوعی وابسته باشند.
ورود یک جنگجوی وحشی
چین در ژانویه ۲۰۲۵ به خوبی نشان داد که در برآورده کردن آرزویش در توسعه هوش مصنوعی کم نمیآورد. در چند سال گذشته، چین خود را به عنوان یک بازیگر اصلی در توسعه هوش عمومی مصنوعی قرار داده است. دیپسیک یکی از بسیاری از استارتاپهای هوش مصنوعی در چین است که چشمانداز بزرگتری از آینده مبتنی بر هوش مصنوعی در خود دارد.
محیط سیاسی-اجتماعی، سرمایهگذاریهای قابل توجه و فشار دولت، نوآوری را در این کشور تقویت میکند. علاوه بر این، بسیاری از کارشناسان احساس میکنند که حکومت متمرکز کشور اجازه تصمیمگیری سریع و ادغام بدون دردسر هوش عمومی مصنوعی در سراسر بخشها را میدهد - از نظارت عمومی تا برنامهریزی اقتصادی. چین هیچ محدودیتی برای فرآیندهای دموکراتیک ندارد و قوانین سست حریم خصوصی دادههای آن به شرکتهای فناوری مجموعه داده وسیعی را ارائه میکند که برای آموزش هوش عمومی مصنوعی مورد نیاز است. علیرغم محدودیتهای مداوم نیمهرساناها، دولت چین هزینههای زیادی را برای تحقیق و توسعه هوش مصنوعی هزینه میکند و همچنان پیشرو بودن خود را در دنیای فناوری ادامه میدهد.
از سوی دیگر، ایالات متحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، پروژه «استارگیت» را اعلام کرده است که یک طرح ۵۰۰ میلیارد دلاری برای ایجاد زیرساختهای هوش مصنوعی در این کشور است. شرکتهای فناوری آمریکا در تعقیب خود برای آوردن پیشرفتهترین هوش مصنوعی تهاجمی هستند و چین شگفتیهای زیادی دارد و این رقابت را شدیدتر میکند.
پس چه کسی برنده است؟
به نظر میرسد که در آینده رقابت برای دستیابی به هوش عمومی مصنوعی شدیدتر میشود و در حال حاضر، بعید به نظر میرسد که یک شرکت نمیتواند برنده همه سناریوهای هوش مصنوعی باشد.
OpenAI و آنتروپیک، با در نظر گرفتن عملیات خود، ممکن است با مشکلات پایداری طولانی مدت مواجه شوند، مگر اینکه مدلهای درآمدی خود را متنوع کنند. از سوی دیگر، گوگل، متا و آمازون از مزیت ادغام هوش مصنوعی در اکوسیستمهای موجود خود برخوردارند. در نهایت، به نظر میرسد شرکتی که بتواند نوآوری را با کسب درآمد پایدار متعادل کند، ممکن است به عنوان رهبر ظاهر شود. این مسابقه در حال حاضر ادامه دارد و هر بازیکن در مسیر منحصر به فرد خود برای آینده هوش مصنوعی شرطبندی میکند.
انتهای پیام/