بیشک سرپیچی از قوانین الهی که از تلقی بینیازی انسان از خداوند متعال نشئت میگیرد، به طغیان و سرکشی او میانجامد و موجب شکلگیری اندیشههایی، چون نسبیت معرفت، دستنیافتنیبودن حقیقت و محدودسازی اخلاص به حوزه شخصی میشود. در چنین فضایی، دنیای به ظاهر متمدن، با محوریت منفعتطلبی و اصالت سود، مدیریت جوامع را به دست میگیرد و در درون جوامع، شکافهای طبقاتی، استثمار انسان از سوی انسان و فاصلههای عمیق اجتماعی پدیدار میشود. در عرصه جهانی نیز مدعیان تمدن، تحت عنوان فریبنده «منافع ملی» به غارت ملتها میپردازند و هرگونه مقاومت در برابر این رویه را غیرمتمدنانه قلمداد و سرکوب میکنند.
تقابل تمدن مادی و اسلام
یکی از مهمترین عرصههای تقابل تمدن مادی غرب با اسلام، نگرش به دین و حوزههای نفوذ آن در زندگی بشر است. قدرتهای سیاسی مادیگرا اصرار دارند اسلام را صرفاً به حوزه عمل فردی و اعتقادات قلبی محدود سازند. این رویکرد را میتوان به وضوح در نحوه برخورد با فرقههای دینی و اندیشمندان اسلامی در سراسر جهان اسلام مشاهده کرد. از دو قرن پیش، با ظهور جریان تمدن صنعتی، پرچمهای فکری و فلسفی بسیاری در جهت مقابله با تفکر معنوی و دینی برافراشته شد. این جریان، همراه با سیاستهایی نظاممند، به مقابله مستقیم با دین و معنویت پرداخت و در اوج قدرت خود، هدف نهاییاش را برچیدن بساط معنویت و اخلاق از جوامع قرار داد تا جهان را برای استقرار امپراطوری مادیگرایی آماده سازد.
ظهور انقلاب اسلامی
درست در اوج این جریان مادیگرایی و دینستیزی، حادثهای عظیم رخ داد که نتیجه آن، ظهور نهضتی الهی و معنوی بود. انقلاب اسلامی ایران در شرایطی شکل گرفت که جهان در منحطترین مرحله خود به سر میبرد و قدرتهای مادی در اوج سلطه خویش، مشغول طراحی نقشههای جدید برای تسلط بر جهان بودند. در این میان، نصرت الهی شامل حال مستضعفان شد و انقلاب عظیم اسلامی ایران، به عنوان تجدیدکننده مضمون بعثت در دوران معاصر ظهور کرد. این انقلاب با توفیق الهی و رهبری معنوی امام خمینی (ره) و همراهی مردم، توانست خط مستمر بعثت نبوی را با ابتکار، شجاعت، اندیشه بلند و فداکاری، بار دیگر پررنگ سازد و جامعیت اسلام را در عمل به نمایش بگذارد. این انقلاب نشان داد اسلام دینی جامع است و تمامی ابعاد زندگی انسان را دربرمیگیرد.
جامعیت اسلام و حاکمیت الهی
دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی، احیای نگرش «جامع» به دین و تلاش برای تحقق آن در عرصه عمل بوده است. در اینجا «جامعیت اسلام» به معنای روشنی تبلور یافته است. با نگاهی به جریان بعثت پیامبران، روشن میشود که هدف اصلی آنان تحقق «توحید» بوده است؛ توحیدی که تنها به معنای اعتقاد ذهنی به یگانگی خداوند نیست بلکه فراتر از آن، به معنای حاکمیت مطلق پروردگار بر عالم تشریع و تکوین است، البته اهدافی همچون تزکیه نفوس، تعلیم و تربیت، استقرار عدالت و ایجاد حیات طیبه نیز در این مسیر قرار دارند، اما تحقق این اهداف، مستلزم ایجاد مناسبات اجتماعی است که یک انسان منزوی یا یک نصیحتکننده صرف، قادر به ایجاد آن نیست، از این رو اسلام به مسئله حاکمیت نیز اهتمام ویژهای دارد. این نگاه جامع به اسلام، ریشه در قرآن کریم، سنت پیامبر اکرم (ص) و کلمات معصومین (ع) دارد.
تقابل قدرتهای مادی و اسلام ناب
تحقق چنین اسلام جامعی در ایران، قدرتهای مادی را به شکست کشاند. اسلام انقلابی که امروز در قالب نظام جمهوری اسلامی تجلی یافته سبب هراس دشمنان شده است چراکه این اسلام، نه تنها یک عقیده قلبی بلکه دارای قدرت و حاکمیت است. دشمنان که از حاکمیت «اسلام ناب» ضربه خوردهاند، تلاش میکنند اسلام را به حوزه عمل فردی و اعتقادات شخصی محدود سازند. آنان سعی میکنند این رویکرد را به شکل یک نظریه فکری ارائه دهند و از متفکران و نویسندگان خود میخواهند این اندیشه را تئوریزه و القا کنند که اسلام به مسائل اجتماعی، زندگی و نیازهای اساسی بشر کاری ندارد و صرفاً ارتباط شخصی با خداوند است. متأسفانه برخی افراد در داخل کشور نیز ناخواسته یا آگاهانه، همین تفکر را ترویج میکنند. در این چارچوب، سکولاریسم به معنای بیدینی نیست بلکه به معنای محدودسازی دین به حوزه شخصی و نفی هرگونه ظهور و بروز آن در عرصه اجتماعی و سیاسی است.
فرجام سخن
انقلاب اسلامی ایران با احیای اسلام ناب محمدی (ص)، نه تنها توانسته قدرتهای مادی را به چالش بکشد، بلکه الگویی زنده و پویا از حکومت دینی ارائه داده است. این انقلاب با تأکید بر جامعیت اسلام نشان داده است دین میتواند در تمامی عرصههای زندگی بشر حضور فعال داشته باشد و جامعهای مبتنی بر عدالت، معنویت و اخلاق شکل دهد. در این مسیر، تقابل با جریانهای مادیگرا و دینستیز نه تنها ادامه خواهد یافت بلکه با استقامت و آگاهی بیشتر به سوی تحقق آرمانهای الهی پیش خواهد رفت.