«سنگ اقبال» به مسئله بحران آب در ایران پرداخته است. قیصری با پرداختن به سنتهای قدیمی همچون «سنگ بهره» سعی کرده از طریق روایت داستانی، نگاهی جدید به مسائل دیرینه و معاصر کشور بیندازد و هشدارهای جدی درخصوص وضعیت منابع آب و چالشهای پیش روی جامعه مطرح کند.
کتاب سنگ اقبال روستایی خیالی به نام «چهاردیوار» را به تصویر کشیده است. این روستا با بحران خشکسالی روبهرو است. نویسنده، نحوه مواجهه بدوی و جاهلانه مردم این روستا را با این پدیده طبیعی به نمایش میگذارد. او شخصیت معلم تازهوارد را در مواجهه و تقابل با خرافات ریشسفیدان و بزرگان روستا قرار داده است. بزرگان و پیران سرزمین برای نجات مردم ترفندهایی به کار بستهاند که بهمرور زمان منسوخ شده و کاربرد خود را از دست داده است. آنها از باورهای خود دست نکشیده و بر پیروی بیچونوچرا و کورکورانه از قوانینی که وضع کردهاند، اصرار میورزند.
مجید قیصری متولد ۱۳۴۵ در تهران است. مجموعه داستانهای «صلح»، «طعم باروت»، «نفر سوم از سمت چپ»، «سه دختر گلفروش»، «نگهبان تاریکی»، «گوساله سرگردان»، «زیر خاکی» و رمانهای «جنگی بود، جنگی نبود»، «ضیافت به صرف گلوله»، «شماس شامی»، «باغ تلو»، «طنابکشی»، «گور سفید» و «شیر نشو» بخشی از آثار او هستند که در این سالها منتشر شدهاند. نویسنده کتاب «سنگ اقبال» درباره ایده اولیه این کتاب گفت: روزی جایی بودم و درباره یک سنت قدیمی به نام «سنگ بهره» شنیدم. این سنت برایم بسیار جذاب بود. از آنجایی که مسئله و دغدغه شخصی من مسئله آب است و در کتابهای مختلفم نیز سعی کردم به این موضوع توجه ویژهای داشته باشم، درباره آن تحقیق کرده و سرانجام این داستان را بر آن سوار کردم.
وی در ادامه اظهار کرد: مردم ایران در قدیم برای حل مشکل بیآبی به سنتهای مختلفی رو میآوردند. مثلاً نماز باران میخواندند یا در یکی از سنتها، زنان بیوه و دختران را به عقد قنات درمیآوردند تا باران ببارد. سعی کردم در قالب رمان پرسشی درخصوص این موارد ایجاد کنم و هشدار دهم که بحران آب در کشور جدی است.
بازگشت اعتماد از دسترفته
در بخش بعدی این گفتوگو، قیصری درباره نحوه داوریهای جشنواره در ایندوره بیان کرد: در سه سال گذشته بسیاری از افراد و منتقدان به تصمیم داوران جشنواره جلال نقد داشتند. قبلاً بیشتر نگاهها ایدئولوژیک بود و بسیاری از نویسندهها مأیوس میشدند. اما امسال در بسیاری از قسمتها تغییر رویکرد را مشاهده کردیم. به عبارت دیگر، انتخاب داوران با حدسهای مردم درزمینه آثار برگزیده، یکسان بود. این امر نشاندهنده بازگشت اعتماد از دست رفته مردم به جایزه جلال است. امیدوارم این روند ادامهدار باشد و جایزه جلال انتخابهای دقیقتری را انجام دهد.
قیصری در پاسخ به این پرسش که آیا جایزه جلال در معرفی و فروش یک کتاب مؤثر است یا خیر، عنوان کرد: بیتردید این جایزه وظیفه خود را درخصوص انتخاب و معرفی آثار شایسته انجام میدهد اما اینکه جامعه چقدر استقبال میکند و دغدغه مطالعه دارد، بحث مفصلی است. مشکلات اقتصادی گریبان مردم را گرفته و بیشتر به نیازهای اولیه و حیاتی میپردازند. در واقع گرانی کتاب، آن را از سبد خانوار حذف کرده است. در مجموع، جشنواره، معرفی را انجام میدهد؛ امیدواریم جامعه هم از نظر اقتصادی به ثبات مطلوب برسد تا مردم بتوانند به مسائل فرهنگی و مواردی که به روح آنها التیام میبخشد نیز بپردازند.
جشنواره نیازمند بخش مردمی است
نویسنده رمان «شیر نشو» درباره اینکه جامعه امروز بیشتر به چه کتابهایی علاقه دارد، گفت: قالب رمان، قالبی داستانی و روایتگونه است. همین موضوع برای خواننده جذاب است و با شخصیتها بیشتر همراه میشود. روایت میتواند جذابیتهای خاصی داشته باشد. مهمترین بحث این است که باور کنیم در وسط بحران آب هستیم. نه تنها مسئولان بلکه مردم هم باید این بحران را باور کنند. حالا فرقی ندارد این مسئله در چه قالبی عنوان شود. من به عنوان نویسنده وظیفه خودم میدانم میان همه مسائل مختلفی که وجود دارد بر معضل کمآبی هم تأکید کنم.نویسنده «باغ تلو» با تأکید بر ظرفیت فراوان جشنواره جلال، راهکاری برای بهتر شدن آن ارائه داد و گفت: گویا قرار است یک بخش مردمی هم برای جایزه جلال ایجاد شود. این پیشنهاد بسیار خوبی است و اگر افراد مختلفی به عنوان نماینده مردم هم حضور داشته باشند و صدا و نگاه اقشار مختلف در جشنواره بازتاب پیدا کند، جلال رشد بهتری پیدا میکند.
کاش دوباره مردم با کتاب کاغذی مأنوس شوند
مجید قیصری درباره آینده ادبیات داستانی ایران بیان کرد: صنعت کتاب و ادبیات با کاهش قدرت خرید مردم و به دنبال آن، کاهش شمارگان کتاب روبهرو است. اما آمار امسال جشنواره نشاندهنده رشد چاپ کتابهای رمان است. افراد بسیاری هستند که دغدغه دارند مسائل مختلف کشور را در قالب رمان مطرح کنند.
رشد کمی نویسندگان نشاندهنده تقاضای مخاطب است. مخاطب امروز به دنبال روایت و قصه خوب است. جامعه میخواهد قصه خودش را بشنود. با این تفاسیر میتوان گفت عایدی خوبی در انتظار ادبیات ایران است.
وی افزود: این روزها قیمت کاغذ و چاپ بسیار بالاست و خرید کتاب برای بسیاری از اقشار دستنیافتنی شده است. میتوانم بگویم کتاب یک کالای لوکس شده و این تهدیدی برای این عرصه است. امیدوارم ارزش پول ملی بالا برود و با بهبود شرایط اقتصادی، مردم دوباره به کتابخوانی رو بیاورند.
نویسنده کتاب «سنگ اقبال» در پایان با اشاره به اینکه طیف خوانندگان کتاب بسیار وسیع است، بیان کرد: موضوع مهم امروز این است که مردم دوباره به مطالعه کتاب رو بیاورند. فکر میکنم این روزها بیشتر مطالب تحلیلی سیاسی و کتابهای روایتگونه مخاطب دارد. برایمان مهم است مردم دوباره با کتاب کاغذی مأنوس شوند و از موبایل فاصله بگیرند.
خبرنگار: لیلا نوعی