شناسهٔ خبر: 71033689 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایلنا | لینک خبر

یک هنرمند در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛

تمدنِ کشورِ ایران «سرامیزه» است/ هنوز به آن ظرفیت نرسیده‌ایم که دوسالانه سرامیک را بین‌المللی کنیم/ مخالفان چه می‌گویند؟

یک هنرمند در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛ «سرامیک» از چهل هزار سال قبل وجود داشته! اینطور بگویم که ماده سرامیک کتابی است که تاریخ تمدن بشر روی آن نوشته شده است. زمانی که با گل کار کنید مانند این است که با یک ماده تاریخی کار می‌کنید. موضوع دیگری که سرامیک را منحصر به فرد کرده این است که به هیچ مقطع تاریخی و هیچ رده سنی تعلق ندارد. سرامیک انواع بشر را فارغ از سن، جنسیت، میزان هوش، تحصیلات، موقعیت جغرافیایی، میزان توانمندی، همه را دربرمی‌گیرد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار ایلنا، «نقاشی»، «گرافیک»، «تصویرگری»، «طراحی»، «عکاسی»، «مجسمه‌سازی»، «نگارگری»، «خوشنویسی»، «سفال و سرامیک»، رشته‌هایی هستند که در دسته هنرهای متعدد تجسمی قرار می‌گیرند. اما در میان این هنرها برخی دارای ریشه‌ها و سبقه تاریخی و حتی باستانی هستند. خاستگاه برخی کشور خودمان بوده و برخی دیگر در همین آب و خاک تکامل یافته‌اند. «خوشنویسی»، «نگارگری»، «تذهیب» و البته «سرامیک» ریشه‌‌های ایرانی‌تری دارند و بر اساس اسناد و مدارک می‌توان آنها را ایرانی دانست.

سفال و سرامیک را باید یکی از هنرهای مهمی دانست که طی این سال‌ها کمتر به آن پرداخته شده است. تنها رویداد تخصصی این رشته هنری و کاربردی دوسالانه سفال و سرامیک ایران است که طی سال‌های اخیر با وقفه‌هایی مواجه شده و شاید بتوان گفت به لحاظ کیفیت، حتی سیری نزولی داشته؛ چراکه رمز تدام هر رویدادِ هنر محور، استمرار در برگزاری آن است.

دوسالانه سفال و سرامیک که در دوره یازدهم (برگزار شده در آبان‌ماه سال ۱۳۹۹) واژه سرامیک از آن حذف شد، در طول دوران برگزاری با وقفه‌های متعددی همراه بوده است. دهمین دوره این بینال در مهرماه سال ۱۳۹۰ برگزار شده و این در حالی است که زمان برگزاری نهمین دوره، خردادماه سال ۱۳۸۸ بوده است. به طور واضح می‌توان رویداد مهم سرامیک ایران را یکی از پروقفه‌ترین گردهمایی‌های هنری و رقابتی دانست.

بالاخره دوازدهمین دوره این رویداد پس از چهارسال با نمایش۱۳۰اثر در مجتمع فرهنگی آسمان گشایش یافت.

بهزاد اژدری یکی از هنرمندان عرصه سرامیک است که طی چند دهه فعالیت، با تلاش برای نوآوری، علاوه بر فعالیت‌های تولیدی، مسئولیت‌هایی مدیریتی و اجرایی را نیز به عهده داشته است. دبیری دهمین دوره دوسالانه سرامیک ایران یکی از همین مسئولیت‌هاست.

اژدی طی گفتگو با ایلنا،‌ ضمن ارائه توضیحاتی مهم درباره هنر سرامیک، درباره اهمیت برگزاری رویدادهای تخصصی این عرصه نیز به ارائه نظراتش پرداخت.

تمدنِ کشورِ ایران «سرامیزه» است/ هنوز به آن ظرفیت نرسیده‌ایم که دوسالانه سرامیک را بین‌المللی کنیم/ مخالفان چه می‌گویند؟

یک اثر هنری سرامیکی ساخته بهزاد اژدی 

بسیاری از مردم و مخاطبان هنر آنطور که باید در جریان هنر سرامیک نیستند و این در حالی است که همواره بر اهمیت این هنر تاکید می‌شود. از سویی برخی «سرامیک» و «سفال» را دو هنر جداگانه می‌دانند. حتی برخی هنرمندان عرصه تجسمی چنین نظری دارند. توضیحات‌تان در اینباره چیست؟

«سفال» واژه‌ای فارسی و معادل «سرامیک» است و این‌ها دو چیز نیستند. مثلا الان در تمام دنیا اصطلاح کامپیوتر رایج است و اگر ما می‌گوییم رایانه منظورمان چیز دیگر نیست. قاعدتا نمی‌توانیم تعریفی دیگر ارائه دهیم و بگوییم مثلا کامپیوترهای محلی را یارانه می‌گویند. یا مثلا ما نان داریم و خارجی‌ها هم نان دارند اما آنها می‌گویند «Bread» و ما می‌گوییم نان. نمی‌توانیم بگوییم این دو با هم تفاوت دارند. «سرامیک» و «سفال» هم چنین چیزی است و اگر هم تفاوتی هست، صرفا در کلمات است.

یعنی ماهیت یکی است.

بله همینطور است.

خودتان بهتر از هر فرد دیگر در جریان برگزاری پرفراز و نشیب بینال سرامیک ایران هستید. در دوره یازدهم بود که کلمه سفال از عنوان دوسالانه حذف شد. برخی از هنرمندان و کارشناسان در آن مقطع به این اتفاق اعتراض داشتند. مثلا برخی می‌گفتنند تفاوت «سرامیک» و «سفال» در دمای پخت آنهاست. این اتفاق و حذف کلمه «سفال» به جلسه‌ای که در فرهنگستان هنر برگزار شده بود، باز می‌گردد.

آن دوستانی که در اینباره اظهار نظر می‌کنند و «سرامیک» و «سفال» را متفاوت می‌دانند، دانش کافی ندارند. مثل این است به کسی که عمری است آشپزی می‌کند بگوییم گوشت پروتئین است و او بگوید گوشت همان گوشت است. اگر کسی هنرمند است و علم ندارد باید اظهارنظر نکند!

به هرحال این اصلی است که پذیرفته شده. دوستانی که نظری مخالف دارند بفرمایند قبل از آنکه کلمه لاتین سرامیک عمومیت پیدا کند، به سازه‌های موجودی که وجود داشته چه می‌گفتند؟ اگر آنها درست می‌گویند پس به جای کلمه سفال باید کلمه دیگری وجود داشته باشد. این طور نگرش‌ها نقص‌هایی است که در معرفت آدم‌ها نسبت به پدیده‌ها وجود دارد. می‌خواهم بگویم فرهنگستان هنر و ادب فارسی به همین دلایل واژه «سرامیک» را به رسمیت شناخته است. در همه جای دنیا همینطور است و برای این متریالی که درباره‌اش صحبت می‌کنیم واژه سرامیک را در نظر گرفته شده است. این اتفاق رخ داده چه من و شما خوشمان بیاید چه بدمان آید، فرهنگستان این واژه را گذاشته است.

موضوع مهم دیگر این است که بالاخره «سرامیک»، صنعت هست یا هنر؟ یا شاید بتوانیم آن را «هنرصنعت» بدانیم؟

پیش از پرداختن به این موضوع، بگذارید اینطور بگویم که ما درباره مسئله‌ای صحبت می‌کنیم که در وهله اول، یک علم است. ما درمورد گرافیک صحبت نمی‌کنیم. گرافیک علم نیست و قرار نیست صحبت‌های یک گرافیست با صحبت‌های یک گرافیست دیگر تفاوت داشته باشد. اما «سرامیک» یک دانش است و باید آن را «علم و صنعت» دانست که در هنر از آن استفاده می‌شود. البته این کاربرد بسیار گسترده‌تر از آن چیزی است که به هنر محدود شود؟

تمدنِ کشورِ ایران «سرامیزه» است/ هنوز به آن ظرفیت نرسیده‌ایم که دوسالانه سرامیک را بین‌المللی کنیم/ مخالفان چه می‌گویند؟

یک اثر دیگر از بهزاد اژدری/ سرامیست و مدرس سفال

کمی درباره این کاربردها توضیح دهید. اینکه ماده اصلی «سرامیک» به جز بکارگیری توسط هنرمندان در چه امور دیگری کاربردهای جدی دارد؟

«سرامیک» کاربردهای بسیار دارد و یکی از دلایل دانش، علم و صنعت بودن آن همین پرکاربرد بودن است. در صنعت الکترونیک، صنعت حمل و نقل زمینی، صنایع هوایی، پزشکی، هوافضا از «سرامیک» استفاده‌های بسیار می‌شود همانطور که گفتم «سرامیک» یک کلمه جهانی است. چیزی مانند عبارت محصولات لبنی که در تمام دنیا یک معنا دارد. اگر غیر از این باشد،‌ پس ‌خیلی‌ها نمی‌دانند «سرامیک» یعنی چه؟ و باید بدایم اصلا این صنعت علم یا هنر به آنچه ما از آن می‌دانیم ختم نمی‌شود. حتی الان این متریال در دندانپزشکی کاربرد دارد و انواع کامپوزیت‌ها سرامیک محسوب می‌شوند. خیلی‌ها این موارد را نمی‌دانند و تصورشان این است سواد و دانش کاملی نسبت به سرامیک دارند.

گاهی افراد به مخاطبان عام اطلاعات غلط می‌دهند.

بله همینطور است. درست مثل اینکه فردی بی‌سواد را بگذارند که سر کلاس برود و به بچه‌ها درس دهد و به اطلاعات آنها بیفزاید؛ در حالی که خودش نسبت به آن درس یا موضوع دانشی ندارد! یا در نهایت اشرافش کامل نیست. این رویه در ابعاد بزرگتر در جامعه هم دیده می‌شود و هنر «سرامیک» نیز از این قاعده مستثنی نیست.

آیا می‌توان گفت حال «سرامیک» هنری جهانی است؟ یا اینکه بر اساس ریشه‌های تاریخی این هنر صرفا در کشور ما و چند منطقه دیگر عمومیت دارد؟

باید در پاسخ‌تان بگویم بله درست است و «سرامیک» هنری جهانی است. سازمان ملل متحد، از سال ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ میلادی را به عنوان «هزاره سوم سرامیک» نام‌گذاری کرده است. این موضوع گویای این است که «سرامیک» در سطح جهان تا چه حد اهمیت دارد. این مسئله تا به آنجا برای بشریت مهم است که هر دولت، حکومت و حاکمیتی باید به عنوان یکی از مهمترین موضوعات به آن توجه کند؛ و چاره‌ای هم جز این نیست. این پذیرش باید اتفاق بیفتد.

دلیل این نام‌گذاری چیست؟ اینکه ده قرن را باید هزاره سوم سرامیک بدانیم؟

یکی از دلایل این است که نگاه‌ها به این مقوله تنوعی و دل‌بخواهی نباشد و در رابطه با آن الزامی وجود داشته باشد. دلیل مهمتر این است که در هزاره سوم «سرامیک» به عنوان پرتوان‌ترین ماده شناخته شده است. خیلی‌ها به اهمیت «سرامیک» پی نبرده‌اند، به این دلیل که نمی‌دانند موبایل‌هایی که در دست دارند و با آن صحبت می‌کنند، از «سرامیک» تهیه شده است. آنها نمی‌دانند موشکی که به آسمان یا فضا می‌رود از «سرامیک» ساخته شده! و اغلب آنها نمی‌دانند پروتزهایی که در بدن انسان جایگذاری می‌شود و در دندانپزشکی هم کاربردهای عدیده دارد، جنسش «سرامیک» است. و باید بگویم «سرامیک» یکی از متریال‌های پرکاربرد در صنایع سنگین است. از سویی دیگر سبز‌ترین ماده ساخته دست بشر، روی کره زمین، «سرامیک» است. و البته خیلی‌ها هم نمی‌دانند نرم‌ترین ماده موجود نیز جنس از «سرامیک» است. هادی‌ترین و مقاوم‌ترین ماده موجود نیز «سرامیک» است. بنابراین وقتی یک ماده همه قابلیت‌های مواد دیگر را دارد، علاوه قابلیت‌هایی که هیچ موادی واجد آنها نیست پس مطمئنا خیلی کاربردی است. موضوع دیگر اینکه «سرامیک» فراوان‌ترین ماده در سطح کره زمین است.

mp4

«حسرت» یک اثر دیگر از بهزاد اژدری

گفتید «سرامیک» سبز‌ترین و نرم‌ترین ماده موجود است،‌ این به چه معناست؟

بله «سرامیک» سبزترین ماده برای حفظ محیط زیست در سطح کره زمین است. یعنی خیلی سریع به طبیعت بازمی‌گردد و به محیط زیست، آسیبی نمی‌زند. به طور مثال اگر ظرف چینی شما بشکند آن را در طبیعت رها کنید، مانند این است که خاک را به خاک برگردانده باشید. بنا به همه اینهاست که سازمان ملل هزار سوم را عصر «سرامیک» دانسته و آن را به ثبت رسانده است. یعنی اینکه زندگی بشر باید سرامیک‌زده شود تا کره زمین نجات پیدا کند.

آیا این اتفاق جهانی در وهله اول روی هنر «سرامیک» جهان و سپس روی کم و کیف کار سرامیست های خودمان تاثیرات مثبتی داشته است؟

این دستورالعمل باید همه جا تاثیرگذار باشد. اولین مورد صنعت است که بسیار اهمیت دارد؛ چون بیشترین میزان آلودگی را صنایع به وجود می آورند. از طرفی در حوزه هنر، دیگر قابلیت های سرامیک خیلی اهمیت دارد. اولا اینکه باید در نظر داشته باشیم که «سرامیک» ماده‌ای تاریخی است. این تاکید من به دلیل اهمیت ماجراست. «سرامیک» با تمدن بشر آمیخته است. یعنی هر اطلاعاتی از گذشته بشر داریم، از «سرامیک» است.

«سرامیک» از دوره «ماد» و «هخامنش» وجود داشته است.

به قبل‌تر بروید. چرا می‌گویید ماد و هخامنش؟! «سرامیک» از چهل هزار سال قبل وجود داشته! اینطور بگویم که ماده «سرامیک» کتابی است که تاریخ تمدن بشر روی آن نوشته شده است. زمانی که با گل کار کنید مانند این است که با یک ماده تاریخی کار می‌کنید. موضوع دیگری که «سرامیک» را منحصر به فرد کرده این است که به هیچ مقطع تاریخی و هیچ رده سنی تعلق ندارد. «سرامیک» انواع بشر را فارغ از سن، جنسیت، میزان هوش، تحصیلات، موقعیت جغرافیایی، میزان توانمندی، همه را دربرمی‌گیرد. به طور مثال مقداری برنز به فردی بدهید و بگویید بیا با این کار کن! می‌گوید چه کار کنم؟! اما شما مقداری گل را دست یک بچه دوساله یا یک پیرمرد سالخورده، بدهید. اصلا مهم نیست این چنین افرادی آموزش دیده باشند و هنرمند باشند یا نباشند! همین که فردی پایش را روی گل بگذارد و جای پایش روی آن بماند، اثر هنری ساخته است. با این حساب باید گفت هیچ ماده‌ای با این صمیمیت و این درجه از همذات پنداری با بشر، وجود ندارد.

با همه اینها گویا «سرامیک» در ایران مقوله‌ای مورد توجه نیست. به هرحال خیلی بیش از اینها می‌توان به این ماده و هنر مرتبط با آن پرداخت.

بله به همین دلایل است که من مدام طی این همه سال گفته‌ام سرامیک را جدی بگیرید، آن هم در کشور ما که تمدن کهنی دارد.

و اینکه بخشی از تاریخ ما روی گل نوشته شده است.

بله دقیقا. در این رابطه باید از منشور کوروش یاد کنم که بر روی لوحی گلی حک شده و تا به امروز دوام آورده است. حتی می‌توان گفت تمام تاریخ مجسمه‌سازی، معماری ما و تزیینات داخلی مربوط به آن، همچنین هنرهایی چون «گرافیک»، «نقاشی» و «انیمیشن» ما بر اساس توضیحاتی که دادم؛ به گذشته و تاریخ ما تعلق دارند.

واقعا اولین انیمیشن تاریخ جهان متعلق به کشور ایران است؟

بله همینطور است. ما قدیمی‌ترین انیمیشن جهان را داریم که در شهر سوخته است و پنج هزارسالی قدمت دارد. سفالینه‌ای وجود دارد که نقش بزی به صورت طراحی شده و هدفمند روی آن حک شده است. بر اساس نقش موجود، زمانی که ظرف می‌چرخد بز می‌پرد و از درخت میوه می‌چیند و پایین می‌آید. این یعنی ما پنج هزار سال پیش انیمیشن را روی «سرامیک» ساخته‌ایم. «نقاشی»، «خطاطی»، «گرافیک»، «تصویرگری» و دیگر موارد همه و همه روی «سرامیک» انجام شده‌اند.

انتهای پیام/