شناسهٔ خبر: 70383521 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

تربیت بانوی مجتهده تنها در بستر حوزه سنتی امکان‌پذیر است / باید ساختار علمی حوزه‌های خواهران را تغییر داد

حجت‌الاسلام‌ دکتر علی‌اکبر صافی اصفهانی با تأکید بر ضرورت تغییر در متون درسی حوزه‌های خواهران و تدوین فقه‌های تخصصی مرتبط با مسائل زنان، معتقد است تحولات ساختاری و آموزشی در این حوزه می‌تواند زمینه‌ساز پرورش مجتهدات زن در سطوح عالی فقهی و دینی شود.

صاحب‌خبر -

در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌ دکتر علی‌اکبر صافی اصفهانی، رئیس بنیاد بینش و حکمت مطهر استان اصفهان که پیش از این نیز ریاست مؤسسه آموزش عالی حوزوی مجتهده امین را برعهده داشت، به تبیین موانع و چالش‌های اجتهاد زنان در حوزه‌های علمیه پرداختیم. ایشان با تأکید بر ضرورت تغییر در متون درسی حوزه‌های خواهران و تدوین فقه‌های تخصصی مرتبط با مسائل زنان، معتقد است تحولات ساختاری و آموزشی در این حوزه می‌تواند زمینه‌ساز پرورش مجتهدات زن در سطوح عالی فقهی و دینی شود. همچنین ایشان به ضرورت بازنگری در نگرش‌های فقهی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های حوزه‌های علمی جدید و سنتی در تربیت فقیهان زن تأکید دارد تا نقش زنان در اجتهاد و فقه تخصصی برجسته‌تر از پیش شود.

روند تحول اجتهاد زنان در فقه شیعه در مسیر توسعه علمی حوزه‌های خواهران

 به نظر شما چگونه می‌توان از دیدگاه فقهی و تاریخی به این نتیجه رسید که زنان می‌توانند در مسائل مختص به خود از مجتهد زن تقلید کنند، در حالی که شرط مرد بودن در مرجعیت تقلید در فقه شیعه سابقه طولانی دارد و برخی از فقهای معاصر نیز با این نظریه مخالفت کرده‌اند؟ چه دلایل فقهی و عقلایی وجود دارد که از این تغییر نگرش حمایت می‌کند؟

برای پاسخ به این پرسش باید به تاریخچه فقه شیعه در این زمینه پرداخته شود. براساس فتوای مشهور فقهای متأخر شیعه، مرد بودن از شرایط مرجع تقلید است و این شرط را ابتدا شهید ثانی و سپس صاحب عروه مطرح و سپس در رساله‌های مراجع تقلید رواج یافت؛ ولی در مقابل، برخی فقهای معاصر همچون آیت‌الله جوادی آملی معتقدند زنان می‌توانند از مجتهد اعلم زن تقلید کنند و همان‌طور که ملاحظه کردید رهبر معظم انقلاب هم در سخنرانی اخیر، تقلید زن از مجتهد زن در مسائل زنانه را جایز شمردند.

البته این نظریه تنها به معدودی از فقهای معاصر اختصاص ندارد و فقیهان معروف دیگری نیز اعم از متقدمین یا متأخرین، شرط مرد بودن در فتوا دادن را قبول نکرده یا در آن تردید کرده‌اند؛ فقیهانی همچون صاحب جواهر، سید محسن حکیم، محمدعلی اراکی و... و البته به‌جز این گروه از فقیهان شیعه، مشهور فقهای اهل‌ سنت نیز فتوا دادن را مشروط به مرد بودن نمی‌دانند.

موافقان تقلید از مجتهد زن، برای اثبات ادعای خود به آیاتی از قرآن، روایات، اطلاق ادله‌ تقلید و سیره متشرعه در رجوع به متخصصان زن و بداهت فهم بهتر موضوعات زنانه توسط فقیه زن، استناد کرده‌اند و معتقدند آیاتی چون آیه سؤال و آیه کتمان نشان می‌دهند در فهم حقایق و معارف، اهلیت داشتن فرد ملاک است و جنسیت او مدخلیتی در این موضوع ندارد و در بیانات پیامبر(ص) و امامان(ع) نیز مشهوداتی وجود دارد که اگر کسی اهلیت پاسخ به معارف دینی را داشت، به او ارجاع می‌دادند و در این مسئله زن یا مرد بودن برایشان موضوعیت نداشت. مضافاً اینکه همه دلایل حجیت تقلید از مجتهد، اطلاق دارد و هیچ‌یک نشان‌دهنده اختصاص مرجعیت به مردان نیستند.

علامه شهید مطهری نیز در بنای عُقَلا که دلیل اصلی تقلید است، از باب رجوع به متخصص همچون مراجعه به پزشک، در این موضوع وارد شده و معتقد است عقلا در این مسئله، میان متخصصان زن و مرد در صورت یکسان بودن اعلمیت تفاوتی نمی‌گذارند و بلکه اگر علم و تجربه متخصص زن بیشتر باشد، رجوع به زن را ترجیح می‌دهند.

ملخص کلام اینکه به دلیل پیچیدگی‌های خاصی که در مسائل اختصاصی زنان وجود دارد و رهبر معظم انقلاب نیز به این موضوع اشاره فرمودند، بدیهی است فقیه زن با شناخت بهتری که از موضوع دارد می‌تواند فتوای صحیح‌تری بدهد.

روند تحول اجتهاد زنان در فقه شیعه در مسیر توسعه علمی حوزه‌های خواهران

به عنوان یک فقیه، چه موانع و چالش‌هایی را در مسیر اجتهاد زنان مشاهده می‌کنید؟ به نظر شما چه تدابیری می‌توان اندیشید تا این مسیر برای بانوان تسهیل و امکان رشد علمی و فقهی زنان در حوزه‌های دینی فراهم شود؟

طرح این موضوع در فضای عمومی جامعه توسط رهبر معظم انقلاب، پنجره جدیدی را در مطالعات حوزوی بانوان گشود و رسالتی سنگین را بر دوش آنان گذاشت و  نشان داد با وجود مخالفانی که همواره به تخطئه، تحقیر و خنثی‌انگاری مطالعات حوزوی زنان در حوزه اجتهاد پرداخته و ساحت اجتهاد را از دسترس بانوان خارج دانسته‌اند، اما شرایط و اقتضائات زمانه بیش از هر زمان دیگری ضرورت اجتهاد متجزی بانوان در مسائل متعدد و جدیدالاحداث حوزه زنان را ایجاب می‌کند. بنابراین به تغییرات اساسی در نگرش فقیهان و طلایه‌داران حوزه‌های علمیه در یکسان نگریستن رسالت طلبه مرد و زن نیاز است و باید همان اهتمامی را که در پشتیبانی حوزه‌های برادران دارند درخصوص حوزه‌های خواهران نیز داشته باشند.

در برخی از نظرات فقهی، معتقدند زنان می‌توانند به درجه اجتهاد برسند اما عهده‌دار مرجعیت عمومی نباشند. نظر شما در این باره چیست؟ آیا در آینده شاهد تغییرات در این نگرش خواهیم بود؟

من معتقدم حوزه نوین و کلاسیک شاید بتواند بانوی روحانی مبلغ یا مدرس یا نویسنده تربیت کند ولی از عهده تربیت بانوی مجتهده برنمی‌آید. تربیت بانوی مجتهده و فقیهه تنها در بستر حوزه سنتی و فقه جواهری امکان‌پذیر است. حوزه‌ای که از روابط علمی و معنوی تنگاتنگ استاد و شاگرد برخوردار است و تدریس ریشه‌ای مبانی اصولی و فقهی و مباحثه و مذاکره علمی بر مبنای متون اصیل و قویم حوزوی در آن یک اصل اساسی به شمار می‌رود.

با توجه به اشاره شما به ضرورت تغییر ساختارهای علمی و پژوهشی حوزه‌های خواهران و بازنگری در متون درسی، چه موانع و چالش‌هایی در تغییر ساختارهای علمی حوزه‌های خواهران وجود دارد و برای تحقق این تغییرات، چه تدابیری لازم است؟

به نظر می‌رسد ابتدا باید ساختارهای علمی و پژوهشی حوزه‌های خواهران را تغییر داد و متون درسی سطوح ۲ و ۳ حوزه‌های خواهران را به همان متون درسی لمعه، مکاسب، اصول الفقه مظفر، معالم و کفایه با رویکرد فقیه‌پروری در حوزه مسائل زنان تغییر داد و به موازات آن، فقه‌های مضاف ناظر به مسائل و موضوعات بانوان را استخراج و رسمیت‌بخشی کرد و سپس به آموزش بانوان حوزوی در مقطع سطح ۴ در این تخصص‌ها اهتمام ورزید. البته وقتی از بازگشت به نظام سنتی حوزه یا تأکید بر آن سخن می‌گوییم به معنای برچیدن نظام کلاسیک نوین نیست؛ بلکه می‌تواند تلفیقی از محسنات هر دو باشد.