در مسیر علم و اجتهاد، زنانی همچون خانم تقربی با شجاعت و ارادهای راسخ گام برمیدارند تا ثابت کنند هیچ محدودیتی برای دستیابی به درجات عالی علمی و دینی وجود ندارد. وی که در حال طی کردن مراحل اجتهاد است، با تأکید بر حق زنان در دستیابی به مراتب عالی فقهی، در تلاشاست نه تنها موانع موجود را بشکند، بلکه فضایی ایجاد کند که در آن زنان بهطور مستقل و شجاعانه در مسیر اجتهاد و حتی مرجعیت گام بردارند.
خانم منصوره تقربی با تأکید بر جواز و امکان دستیابی زنان به مرجعیت، از تغییرات تدریجی در نگرشها و ساختارهای آموزشی سخن میگوید که میتواند مسیر را برای سایر بانوان هموار کند.
در گفتوگو با ایشان، به بررسی این نکته پرداختیم که چگونه زنان میتوانند با گامهای علمی استوار خود، در تبیین احکام دینی و حتی در اصلاح برخی قوانین به نفع جامعه زنان تأثیرگذار باشند.
آیا زنان میتوانند به درجه اجتهاد برسند و عهدهدار مرجعیت عمومی باشند؟
در ابتدا باید گفت اجتهاد که نهایت کوشش در استنباط احکام شرعی از روی ادله شرعی است، برای هیچ فردی غیرممکن نبوده و نخواهد بود. در متون دینی ما، علمآموزی فریضه است و احراز درجات عالی علمی برای هر مسلمانی جایز شمرده شده است. در آیه ۱۲۲ سوره توبه خداوند فرموده است: «وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ» که نشاندهنده وجوب تحصیل علم و جواز تقلید برای هر مسلمان، چه مرد و چه زن است. بنابراین، زنان در تمام عرصههای دینی و علمی میتوانند بالاترین درجات علمی را احراز کنند.
هیچ منعی برای اجتهاد زنان وجود ندارد و هیچ مجتهدی فتوا نداده که زن نمیتواند فقیه یا مجتهد شود. اما بحث عدم مرجعیت زن یا عدم جواز تقلید از زنان، از ضروریات یا اجماعات فقهی نیست و مجال بحث برای آن بسیار فراوان است. بنابراین، اینکه عدهای قائل هستند که زن نمیتواند مرجع شود، نادرست است. هیچ اجماع فقهی وجود ندارد که زن نمیتواند فقیه یا مجتهد شود. حتی برخی از پژوهشگران و محققان به این نتیجه رسیدهاند مرجعیت زن بین متقدمین و فقها مطرح نبوده و حتی وقتی بحث اجتهاد مطرح میشده، سخنی از جنسیت به میان نیامده و اجتهاد بدون اشاره به جنسیت انجام میشده است.
در سالهای اخیر، این مبحث بهشدت پررنگ شده و کتابهایی نیز در این زمینه منتشر شده است. نویسندگان و صاحبنظران ایدههای بسیار خوبی مطرح کردهاند و بحثهای زیبا و مفیدی انجام شده است. یکی از این کتابها «زنان افتا و مرجعیت» است که در آن، آقای سجادی امین با تحقیقی عالمانه به این نتیجه میرسد هیچ مشکلی برای اینکه زنان برای زنان مرجع تقلید باشند، وجود ندارد و حتی اگر زن بتواند به درجهای برسد که ولایت جامعه را به عهده بگیرد، هیچ منعی برای آن وجود ندارد. در آینده شاید حتی زنان بتوانند برای مردان نیز مرجع تقلید شوند. شاید یکی از دلایلی که رهبر معظم انقلاب این بحث را مطرح کردند، این باشد که شاهد تغییراتی در این نگرش باشیم و بحث را بازتر مطرح کنیم.
آیا نظام آموزشی و پژوهشی حوزه علمیه برای زنان نیاز به اصلاح دارد؟
پس از انقلاب اسلامی زمینههای آموزشی و پژوهشی برای خواهران در حوزه علمیه بهطور چشمگیری گسترش یافت و زنان توانستند در سطوح عالی علمی وارد شوند. با این حال، هنوز جای کار زیادی باقی است، چون با اینکه حدود پنج دهه از رسمیت یافتن حوزه علمیه خواهران در شهرهایی مانند قم، مشهد و اصفهان میگذرد و اقدامات مثبتی در این زمینه انجام شده اما به اعتقاد بنده، توانمندیهای زنان در این عرصه فراتر از آن چیزی است که تاکنون تحقق یافته است و همچنان نیاز به تلاش بیشتر برای فراهم کردن مسیرهای پیشرفت علمی برای خواهران، بهویژه در زمینه اجتهاد وجود دارد.
در گذشته، امکانات آموزشی برای خانمها تا سطح۳ در حوزههای علمیه نسبتاً فراهم بود، اما وقتی زنان میخواستند وارد درسهای خارج فقه شوند و به مراحل بالاتر اجتهاد دست یابند، به دلیل محدودیتهای موجود، برای آنها مسیر ورود به این مباحث بهویژه درسهای خارج آقایان، مسدود بود. در نتیجه، بسیاری از آنها ناچار بودند یا استاد خصوصی بگیرند یا از صوتها و تقریرات درسهای خارج که توسط آقایان تهیه شده بود، استفاده کنند. این مشکلات تدریجاً برطرف شد، اما متأسفانه در برخی مناطق مانند خراسان، این شرایط تا مدتها ادامه داشت و زنان در حالی که در سطوح مختلف تحصیل کرده بودند، برای ورود به تخصصهای سطح بالاتر فقهی با محدودیتها و سختگیریهای فراوانی مواجه بودند.
خوشبختانه امروز در بسیاری از مناطق شاهد گسترش رشتههای تخصصی فقهی ویژه بانوان هستیم. بهویژه رشتههایی مانند فقه خانواده که بهطور خاص برای زنان طراحی شده است. امید است در آیندهای نزدیک، آن خواسته حضرت آقا که زنان در مباحث مربوط به مسائل مبتلابه زنان برای دیگر زنان مفید واقع شوند، تحقق یابد و در سالهای آینده شاهد ظهور و بروز این تحولات در حوزههای علمیه باشیم.
فرایند اجتهاد علاوه بر بعد علمی، از نظر اجتماعی نیز حائز اهمیت است. به نظر شما اجتهاد زنان در جامعه چگونه میتواند سبب تغییرات مثبت در نگرش عمومی به جایگاه زنان در دین و فقه شود؟
با بررسیهای متعددی که انجام دادهایم، در بسیاری از مسائل مبتلابه زنان، اگر زنان وارد شوند، میتوانند حتی در تغییر قوانین موجود در کشور، بهویژه در قانون مدنی تأثیرگذار باشند. در بسیاری از این قوانین، نظرات زنان و دیدگاههای فقهی آنان نادیده گرفته شده است، اما با ورود زنان به این عرصهها، امکان ایجاد تغییرات مثبت وجود دارد. این تغییرات ممکن است در نگاه برخی آقایان غیرمثبت به نظر برسد، اما بهنظر خود جامعه زنان، در مسائل مختلفی مانند دماع ثلاثه، طلاق، عده، سقط جنین، دیه و بسیاری از مسائل دیگر، میتواند راهگشای مشکلات جامعه زنان باشد. این موضوع صرفاً یک شعار نیست؛ بلکه حتی مشاهده شده با تغییرات کوچک در قوانین، بهویژه با افزودن یک تبصره یا ارائه دیدگاه فقهی جدید، مشکلات زیادی از زنان حل شده است. امیدواریم این پژوهشها و تلاشها در مسائل زنان روز به روز پیشرفت کرده و اثرات مثبتی به همراه داشته باشد.