شناسهٔ خبر: 69879328 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

خاطرات الرجال

صاحب‌خبر -

اسدالله علم، وزیر دربار و از نزدیکترین چهره‌ها به محمدرضا شاه، تنها رجل سیاسی دوران پهلوی دوم است که خاطرات خود از ١٠ سال همنشینی نزدیک با شخص شاه و خاندان پهلوی را مکتوب کرده است. این تقریرات در ٧ جلد تحت عنوان «یادداشت‌های علم» به چاپ رسیده‌اند و ما در این ستون به تناوب این یادداشت‌ها را مرور می‌کنیم.
خواهر طماع و بی‌عقل!
امروز صبح قدری سر صبحانه پس از جویا شدن از سلامتی شاهنشاه عرض کردم والاحضرت شمس دستپاچه هستند که والاحضرت اشرف نسبت به ثروت علیاحضرت ملکه پهلوی و این که به چه جور باید از آن مراقبت شود، از طرف ایشان عرایضی کرده‌اند و ایشان عرض می‌کنند من خیلی ناراحت هستم که مبادا شاهنشاه ناراحت شده باشند. در صورتی که من فقط سلامتی و محبت اعلیحضرت را طالبم. فرمودند: «ایشان خیلی ساده و بی‌عقل است. یک وقتی به پدرم هم گفته بود پولی که بعد از مرگ شما به ما خواهد رسید، قبل از آن، یعنی همین حالا به ما بدهید و پدرم سخت آزرده شده بود. حالا هـم مـن عصبانیت از این حیث دارم که چرا تا مادرمان زنده است این مزخرفات را می‌گویند. به هر صورت چون می‌دانم از روی سادگی و بی‌عقلی است، ایشان را می‌بخشم.»53.2.24

رفیق تریاکی و دزد اعلیحضرت
به عرض شاهنشاه رساندم فلان شخص از یک کار کوچک 3 میلیون دلاری که برای کتابخانه امام رضا انجام داده‌ایم 500 هزار دلار رشوه گرفته است (البته غیر از نایب‌التولیه چون از ولیان نایب‌التولیه تاکنون چنین چیزی ندیده‌ام). این شخص (امیر هوشنگ دَولو) را شاهنشاه خوب می‌شناسند و مورد مرحمت است. خیلی تعجب فرمودند که: «این مردکه تریاکی در این سن 70 سالگی این پول‌ها را برای چه می‌خواهد؟» عرض کردم اولاً زن جوان دارد! خندیدند، فرمودند: «چه فایده؟» عرض کردم فایده‌اش برای دوستان است و زنش او را به رشوه‌گیری تشویق می‌کند.56.3.3

توجه ویژه نسبت به نوکران!
خدمت رسیدم و عرض کردم من در نطق خودم به اشاره گفتم که سفیر انگلیس به من چه گفت. یعنی گفتم یک خارجی مسئول می‌گفت ما خیال می‌کردیم این ثبات ایران و آرامش و عدم اعتصابات و ناراحتی‌ها به علت قدرت و سلطه حکومت است. حال آن که حالا می‌فهمیم به علت پیش‌بینی‌های صحیح و فلسفه‌های اجتماعی شاهنشاه است که ما چنین چیزی در کشور خودمان نداریم. فرمودند: «من نطق تو را نشنیدم.» در صورتی که یقین دارم شاهنشاه هم در رادیو شنیدند، هم در تلویزیون شنیدند و هم در روزنامه خواندند. ولی معمولاً این طور می‌فرمایند، یعنی می‌خواهند وانمود کنند که شما اهمیتی ندارید که من به نطق شما گوش بدهم یا بخوانم. حال اگر در همین نطق یک اشتباه کوچک بشود در همان موقعی که حتی از رادیو گفته می‌شود، تلفن شاهنشاه زنگ می‌زند که چرا چنین گفتی و چنان نگفتی؟!»51.2.30