جوان آنلاین: شب چله است و میخواهیم از رسم و رسوم قدیمی ایرانیها بنویسیم. شاید کمتر ملتی در جهان باشند که چند شبی خاص را همزمان در همه نقاط کشورشان حتی دورافتادهترین روستاها جشن میگیرند. از قدیم، پهنکردن بساط کرسی در هوای سرد آخرین روز پاییز اصل ماجرا بود؛ چله بدون کرسینشینی معنی نداشت. همه عشق یلدا به گذاشتن سینی مسی قدیمی با آجیل و مخلفات و تخمه روی کرسی بود.
تخمه، شاهدانه، انجیرخشک، نخود، گردو، بادام و سایر انواع شب چره تا خشک شده انواع میوه و خرید هندوانه شیرین و سرخ و میوه انار و البته میوه «به» که همه در سینیهای مسی چیده میشد. لبوی داغ و شیرینی مامانپز هم میهمان دیگر شب چلههای ایرانی بود.
در زمانهای دورتر که آسایش فعلی کمتر و البته آرامش بیشتر بود، در بسیاری از شهرها و روستاهای کشور از اواخر تابستان مقدار زیادی هندوانه و خربزه در تور میگذاشتند و آن را از سقف آشپرخانه آویزان میکردند تا خراب نشود یا اینکه در کاه قرار میدادند. هندوانه مهمترین خوراک شب چله مردم در تمام شهرهای ایران بود.
جالب این است همین تلاش برای حفظ هندوانه سالم را اصفهانیها برای انگور انجام میدادند. مردم این شهر و روستاهای اطراف اعتقاد داشتند باید به خاطر خواص و فواید انگور حتماً آن را بخورند. به همین خاطر در فصل انگور، مقداری از آن را در پارچهای میپیچیدند و در زیرزمین خانهها نگه میداشتند تا از بین نرود و شب چله در سفره شب چله قرار داده و آن را میل میکردند.
همدانیها اعتقاد به خوردن «به» داشتند. یک شعر معروف هم درباره خوردن میوه «به» در شب یلدا دارند به این مضمون سیب سردی، انار نامردی، «به» به دستم بده اگر مردی!
مازندرانیها در شهرهای مختلف از ساری گرفته تا بابل و آمل در شب یلدا غذاهایی مثل سبزیپلو همراه با مرغ، اردک یا ماهی شکم پر طبخ میکنند. خوردن کوکوسبزی با سبزی تازه نیز یکی دیگر از غذاهای سنتی مازندرانیها در شب یلداست.
حافظخوانی و شاهنامهخوانی، بازگویی قصص قرآنی و روایات بزرگان ادب و دین از اصلیترین جانمایههای یلدایی در شبنشینیخانوارهای ایرانی باست. هنوز در بسیاری از خانوادههای اصیل اراکی و استان مرکزی بزرگترهای فامیل بهعنوان گنجینهای ارزشمند قصهها و مثلهای محلی را با شور و حرارت خاص برای نسلهای جدید تعریف میکنند که از جمله آن میتوان به قصه «کردعلی به کوه»، «تله گرگ»، «ریزعلی»، «پیرزن نخریس» و «کوسه ناقالدی» و «شاه و دزد» اشاره کرد که هر کدام درس ارزندهای با خود دارد.
خوشا شیراز و وضع بیمثالش! انگار باید یکسری از شهرهای ایران را با همین سنتهای دیرینه شناخت که البته هنوز مردمان اصیل در حفظ سنتهای قدیمی تلاش خود را میکنند. شیرازیهای خوش زبان و مهماننواز نیز جزو همین دسته هستند. کسانی که تفال به دیوان حضرت حافظ در شب یلدا را از مهمترین مراسمها میدانند.
یزد و مردمان مذهبی آن اهل ادعیه خوانی در شب یلدا هستند و بعد از خواندن دعا به سراغ تفال زنی به دیوان حافظ میروند.
یلدا در برخی شهرهای ایران در سه شب با نامهای شب چله بزرگ، شب چله وسط و شب چله کوچک جشن گرفته میشد. چله بزرگه «۴۰ روز» است و از اول دی شروع میشود و چله کوچیکه «۲۰ روز» است که از یازدهم تا آخر بهمن ادامه دارد و در برخی شهرهای ایران هم جا به جایی در تاریخها وجود داشت و چله وسط هم ما بین این دو بود.
در خراسان، شب یلدا را شب چله میگویند، اما قدیم ترها در روستاها «شب چراغ» هم خوانده میشد. اهالی در این شب چراغ به دست راهی خانه بزرگترها میشدند و این چنین راهها و گذرها منظری از نقاط درخشان و در حال حرکت بود.
در بسیاری از شهرهای ایران رسم است که اگر دو نفر تازه ازدواج کرده باشند، خانواده داماد برای خانواده عروس خوراکیهای شب یلدایی میبرند که به معنی شادی و برکت بین هر دو خانواده است. البته که نباید این مراسم درگیر تجملات شود و در حد دورهمی دو خانواده جدید و لذت شادی یک وصال کنار یکدیگر باشد.
در شبهای چله افراد فامیل در همایشی صمیمی دور کرسی چوبی جمع میشدند و به قصههای بزرگترها گوش میدادند. اصل ماجرا همین بود و حتی خوراکیهای زمستانی بهانهای برای همین دروهمی بود.
جای بسی تأسف است که این آیین زیبا و اصیل در سالهای اخیر دستخوش تشریفات غیرضروری و نمایشی برای رقابت اینستاگرامی شده است، در حالی که اصالت و فرهنگ ایرانی میگوید باید در لابه لای زندگی کالایی و ماشینی در عصر مدرنیته ما اصالت و زیبایی یلدا را در قالب همان سنتهای دیرینه حفظ کنیم تا نسل به نسل به درستی منتقل شود. آیا حواسمان هست که با تغییر سنتها به سمت شوآف و خارجکردن آن از حالت سنتی و دیرینه خود باعث میشویم تا نسلهای بعد درک درست و شناخت دقیقی از آن سنت نداشته باشند؟!
به کودکان امروز یاد بدهیم یلدا از افراط و تجملگرایی دور بود و تنها بهانه این شب چند دقیقه دورهمی بیشتر کنار اقوام به خصوص بزرگترهاست. آنها باید یاد بگیرند دورهمی نیاکان ما در اتاقهای ساده کاهگلی و زیر کرسی با یک برش هندوانه و کاسه گل سرخی انار بود نه سالن سخت و سرامیکی و بیروح با چینیهای فرانسوی! اصل یلدا یک حال و هوای سنتی دارد که یک کرسی میخواهد و مجمع مسی بزرگ که داخل آن خوراکیهای زمستانی به اندازه مزه چشان گذاشته میشود. یلدا باید چای را در استکان کمر باریک میل کرد و و میوه را در بشقاب گل سرخی پوست گرفت و انار را در پیاله سفالی نوش جان کرد. چه بیرحمانه هر روز بیشتر از قبل پای تجملات را به دنیای سنتی وارد میکنیم و از اصالت دیرینه دور میشویم. فراموش نکنیم گرمای وجود خانوادهها در کنار یکدیگر است که شروع زمستان را گرم و یلدا را یلدا نگه میدارد.
شبچله را میز شوآف نکنیم!
تخمه، شاهدانه، انجیرخشک، نخود، گردو، بادام و سایر انواع شب چره تا خشک شده انواع میوه و خرید هندوانه شیرین و سرخ و میوه انار و البته میوه «به» که همه در سینیهای مسی چیده میشد. لبوی داغ و شیرینی مامانپز هم میهمان دیگر شب چلههای ایرانی بود.
صاحبخبر -
∎