شناسهٔ خبر: 61712632 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

موقعیت امروز چهره‌های فرهنگی و هنری حامی رئیسی در انتخابات 1400

صاحب‌خبر -

هم میهن نوشت: چهار روز پیش از اعلام پیروزی سیدابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست‌جمهوری، خرداد سال ۱۴۰۰ خبر آمد که همزمان با دیدار او با هنرمندان در تاریخ ۲۴خرداد، بیانیه‌ای ازسوی ۳۵۰هنرمند در حمایت از این کاندیدای ریاست‌جمهوری وقت منتشر شده است. بیانیه‌ای تندوتیز که در بخشی از آن چنین آمده بود: «فقدان امنیت در سرمایه‌گذاری، ورود پول‌های کثیف و پولشویی، بی‌اعتبارشدن مجوزهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، عدم وجود امنیت شغلی برای هنرمندان، بیمه ناکارآمد آنان و… ازجمله آسیب‌هایی بود که به‌واسطه سیاست‌های ناموزون دولت پرادعای آقای روحانی بر پیکره نجیب اهالی هنر وارد آمد.» این ۳۵۰هنرمند که در میان‌شان نام‌های ناآشنای بسیاری نیز به چشم می‌خورد در پایان افزوده بودند به‌عنوان جمعی از هنرمندان کشور در رشته‌های نمایشی، سینمایی، تجسمی و موسیقی بر این اعتقادند که «دولت سیزدهم باید توسط مدیری مدبر و صدیق، شریف، قانون‌مدار و عدالتخواه اداره شود» تا به‌زعم آنها «مرهمی بر سوز دلسوختگان نهاده و فرهنگ و هنر این مرز و بوم را به قله عزت، جایگاه و خاستگاه اصلی خود برگرداند.» هرچند آنطور که جواد هاشمی، بازیگر و کارگردان تلویزیون و سینما یک‌سال‌بعد، ۳۰فروردین ۱۴۰۱،  در مراسم افطار ترتیب داده شده برای سیدابراهیم رئیسی با حضور هنرمندان گفت، نمی‌توان تصور کرد که حرف همه هنرمندان همان چیزهایی بود که در این بیانیه آمده بود. فارغ از اینکه آیا در طول دوسالی که از آغاز‌به‌کار دولت سیدابراهیم رئیسی گذشت «فرهنگ و هنر این مرز‌وبوم به قله عزت، جایگاه و خاستگاه اصلی خود» برگشت یا خیر، آنچه در ادامه می‌خوانید، نگاهی است به اسامی هنرمندان حامی سیدابراهیم رئیسی در حوزه‌های موسیقی و تئاتر و آنچه در طول این سال‌ها بر این دو هنر گذشت.

حامیانی از میان اهالی موسیقی

ازجمله اهالی موسیقی که حمایتش از سیدابراهیم رئیسی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری خبرساز و جنجال‌برانگیز شده بود و در انتخابات سیزدهم در سال ۱۴۰۰ نیز به تکرار مواضع خود پرداخت، امیرحسین مقصودلو (امیر تتلو) بود. این خواننده رپ جنجالی که در روزهای پایانی تبلیغات انتخابات سال ۱۳۹۶ در کنار سیدابراهیم رئیسی نشست و درباره آهنگ «امام رضا» با او صحبت کرد، در سال ۱۴۰۰ نیز درحالی‌که دیگر در ایران به‌سر نمی‌برد در کانال تلگرامی خود نوشت، با اینکه اصلا دوست ندارد راجع به انتخابات صحبت کند این‌بار اما اگر رئیسی، رئیس‌جمهور شود با همه اتفاقاتی که ممکن است براش بیفتد، به ایران برمی‌گردد. او همچنین بر این نکته پافشاری کرد که اگر مردم چهارسال‌پیش به حرفش گوش می‌دادند در سال ۱۴۰۰، چهار سال جلوتر بودند و عملکرد ابراهیم رئیسی زودتر برای‌شان روشن می‌شد. دیگر اهالی موسیقی حامی سیدابراهیم رئیسی که نام‌شان در لیست ۳۵۰نفری مذکور و در کنار خیل نام‌های ناآشنا به‌چشم می‌خورد، سیدمحمد میرزمانی (آهنگساز و رهبر ارکستر)، هوشنگ جاوید (پژوهشگر موسیقی نواحی و آیینی)، محمدفاروق درپور و محمدحسین درپور (هردو از اهالی موسیقی نواحی و اعضای گروه موسیقی انوار تربت‌جام)، ابوالفضل صادقی‌نژاد (آهنگساز و نوازنده سنتور) و شهرام مظلومی (آهنگساز) بودند. کریم قربانی (نوازنده ویلنسل) نیز اگرچه نامش در لیست ۳۵۰نفری مورد‌اشاره آمده بود اما در یک استوری اینستاگرامی اعلام کرد، هیچ بیانیه‌ای را امضاء نکرده است. شهرام شکوهی و غلامرضا صنعتگر نیز خوانندگانی بودند که در دیدار  ۲۴خرداد ۱۴۰۰ هنرمندان با سیدابراهیم رئیسی، حضور داشتند.

وضعیت موسیقی از دید وزیر: هولناک و فاسد

نگاهی به آنچه در طول دوسال گذشته در حوزه موسیقی گذشت نشان می‌دهد عملکرد سیدابراهیم رئیسی، محمدمهدی اسماعیلی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی)، محمود شالویی (مشاور وزیر و مدیرکل حوزه وزارتی که با حفظ سمت به‌عنوان سرپرست معاونت امور هنری منصوب شده بود)، محمود سالاری (یازدهمین معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) و محمد الله‌یاری فومنی (مدیرکل دفتر موسیقی معاونت هنری) و دیگر مدیران میانی حوزه موسیقی دولت سیدابراهیم رئیسی، نه «مرهمی بر سوز دلسوختگان نهاد» و نه «فرهنگ و هنر این مرزوبوم را به قله عزت، جایگاه و خاستگاه اصلی خود برگرداند.» محمدمهدی اسماعیلی پیش از آنکه نامش در لیست وزرای پیشنهادی برای تصدی وزارت ارشاد قرار بگیرد، برنامه‌های آینده خود را در قالب یک فایل پی‌دی‌اف 83صفحه‌ای منتشر کرد که با انتقادات بسیاری ازسوی اهالی فرهنگ و هنر روبه‌رو شد. او در این برنامه‌ به بررسی بخش‌های گوناگون فرهنگ و هنر پرداخته و ازجمله عجیب‌ترین مواردی که درخصوص وضعیت آن زمان موسیقی (شهریور ۱۴۰۰) نوشته بود، می‌توان به «افزایش هولناک ورود گروه‌های خارجی و ایجاد فضای غالب برای گونه‌های وارداتی با حمایت برخی سفارت‌خانه‌های بیگانه، اعطای مجوز به گونه‌های ضدتبلیغ موسیقی غربی به‌ویژه راک و متال، ایجاد انحصار در خانه موسیقی به‌عنوان مهم‌ترین مرکز تولید بحران و اعطای مجوز به گروه‌های موسیقی یا خوانندگان ترکیه‌ای توسط جریان فاسد تهیه‌کنندگان حاکم بر موسیقی کشور» اشاره کرد. اسماعیلی در ادامه و در پی مواجهه با انتقادات گسترده هنرمندان کوشید دست‌کم در زبان به تلطیف بیانات تندوتیز پیشین‌اش بپردازد. 

سال‌هایی تلخ برای خنیاگران 

اگر بخواهیم از میان اتفاقات گوناگون حوزه موسیقی در دوران وزارت محمدمهدی اسماعیلی در وزارتخانه ارشاد و ریاست‌جمهوری ابراهیم رئیسی در ساختمان پاستور، موردی را برگزینیم که بیش از هر مورد دیگر ویترین موسیقی ایران محسوب می‌شود، می‌توانیم نگاهی به وضعیت برگزاری کنسرت‌ها بیندازیم. برای این‌کار باید به اسفند ۱۳۹۹ و اوایل اردیبهشت ۱۴۰۰، زمانی که هنوز در دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی به‌سر می‌بردیم، برگردیم. هنگامه‌‌ی اوج کرونا و روزگاری که شیوع این ویروس عرصه را بر همگان ازجمله هنرمندان تنگ‌ و تنگ‌تر کرده بود. آن‌زمان معاون وقت هنری طی دو نامه، از ستاد ملی مبارزه با کرونا درخواست کرد که موسیقی را جزو مشاغل گروه دو قرار دهند تا شاید امکان فعالیت دوباره هنرمندان فراهم شود. نامه‌نگاری‌هایی که تا سه‌ماهه اول سال ۱۴۰۰ بی‌نتیجه ماند. تکلیف برگزاری کنسرت‌ها در سه‌ماهه دوم سال ۱۴۰۰ همچنان نامعلوم بود تا اینکه به پاییز رسیدیم و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، روز دوشنبه  ۱۷ آبان با حضور در همایش پدافند غیرعامل و رسانه پایدار از امکان بازگشایی مکان‌های فرهنگی‌هنری مانند کنسرت‌ها از اول آذر خبر داد. درنهایت نیز از ۱۶ آذر درخواست‌های مجوز اجراهای صحنه‌ای پس از حدود دوسال تعطیلی کنسرت‌ها به دفتر موسیقی ارسال شد. بااین‌همه تا اواخر آذر همچنان خبری از برگزاری کنسرت‌ها نبود و بالاخره از دوم دی کنسرت‌های حضوری آغاز شدند اما گسترش سویه‌ جدید کرونا در کشور، قرمز شدن اغلب شهرها و الزام برگزارکنندگان کنسرت‌ها به رعایت فروش بلیط با ظرفیت ۲۰ تا ۳۰درصد سالن، بار دیگر ادامه برگزاری کنسرت‌ها را در هاله‌ای از ابهام قرار داد. بااین‌حال در اسفندماه و پس از آرام‌شدن شرایط شیوع کرونا، کنسرت‌هایی براساس دستورالعمل‌های وارده و البته با قیمت‌های بالاتر روی صحنه رفتند. این مرور کوتاه بر وضعیت برگزاری کنسرت‌های موسیقی در سال ۱۴۰۰ جز یک‌پیام نداشت؛ وضعیت نابسامان و خطرناک برگزاری کنسرت‌های موسیقی در ژانرهایی غیر از موسیقی پاپ، به‌شکلی‌که می‌شد ادعا کرد غیر از برگزاری کنسرت‌هایی در جریان جشنواره‌های فجر، نواحی، جوان و رویدادهای مشابه که مخاطبان اندکی هم داشتند، علاقمندان به موسیقی ایرانی، نواحی، کلاسیک و سایر ژانرهای تخصصی در کمترین شکل و اندازه ممکن شاهد برگزاری کنسرت‌های مورد پسندشان بودند و به‌تبع‌آن اهالی این گونه‌های موسیقی نیز چه به‌لحاظ مالی، چه به‌لحاظ روانی با وضعیتی دشوار دست‌‌وپنجه نرم کردند.

سال ۱۴۰۱ اما یکی از پرحاشیه‌ترین سال‌های موسیقی ایران بود. این سال را می‌شد به دو فصل تقسیم کرد؛ یک فصل از فروردین تا شهریور و پس‌ازآن از شهریور تا پایان سال. اگر بخواهیم به بررسی کلیات این سال بپردازیم می‌توانیم به بازگشت امید برای آغاز دوباره برگزاری کنسرت‌ها و تولیدات موسیقایی پس از دوران رکود شدید کرونا اشاره کنیم که می‌توانست نویدبخش روزهای خوب برای موسیقی ایران باشد اما سیاست‌های دفتر موسیقی وزارت ارشاد بر محورهایی استوار شد که صدور مجوزها و سرعت اجراها و تولیدات را کم‌وکم‌تر کرد و بعد از آن هم اتفاقاتی غیرقابل پیش‌بینی رخ داد، ازجمله هک سامانه‌های وزارت ارشاد و درنتیجه متوقف‌شدن صدور مجوزها، همچنین شکل‌گیری اعتراضاتی که به تعطیلی کنسرت‌ها و فعالیت‌ اهالی موسیقی -چه در حوزه تولید، چه در حوزه آموزش- منجر شد و تا بهمن ادامه پیدا کرد. اتفاقات سال ۱۴۰۱ در زمینه موسیقی منتج به این شد که بسیاری از کنسرت‌ها برگزار نشوند و چرخه تولید، اجرا و آموزش، خصوصاً در حوزه موسیقی کلاسیک و ملی ایران اعم از سنتی و محلی به پایین‌ترین سطح خود برسد. مهاجرت بسیاری از هنرمندان موسیقی به خارج از کشور و تغییر شغل بسیاری از موسیقیدانان، دیگر نتایج این اتفاقات است. سالن‌های خالی و خاموش کنسرت‌ها و استودیوها و ناامیدی موسیقیدانان از عدم رعایت حقوق معنوی و مادی آثارشان و نقض قوانین کپی‌رایت، مزید بر علت شد تا درمجموع سال ۱۴۰۱، سال تلخ موسیقی ایران باشد.

چالش پیش‌ روی اهالی موسیقی در سال ۱۴۰۲، چالشی بود که طرفین دعوایش، معترضان و متولیان دولتی این هنر بودند و هنرمندانی با گرایش‌های متفاوت، مایل به این‌سو یا آن‌سو، در میانه‌اش قرار داشتند. ازیک‌سو وزیر ارشاد از این می‌گفت که معاونت هنری همه پیش‌بینی‌های لازم را برای بازگشت هنرمندان انجام داده‌ است و شاک و شعام (شورای امنیت کشور و شورای عالی امنیت ملی) مرتب پیگیری می‌کنند تا فعالیت‌های هنری به‌صورت عادی برگزار شوند و ازسوی‌دیگر معترضان، هنرمندانی را که قصد بازگشت به صحنه را داشتند متهم به عادی‌سازی و بی‌اعتنایی به رویدادهای رخ‌داده می‌کردند. در این احوال نخستین کسانی که به صحنه برگشتند، اهالی موسیقی پاپ بودند. هنرمندانی که بازگشت‌شان به صحنه باتوجه به مناسبات بازار کارشان و طیف گسترده مخاطبان‌‌شان، دور از انتظار نبود. در این‌میان تا مدت‌ها خبری از اهالی موسیقی ردیف- دستگاهی، کلاسیک، نواحی و تلفیقی نبود. بخشی از آنها خودشان مایل به بازگشت به سازوکاری که پیش‌ازاین برای اخذمجوز از وزارت ارشاد طی می‌کردند، نبودند و بخش دیگرشان می‌دانستند که تماشاگران‌شان توان روحی و مالی حضور در سالن‌های کنسرت‌ را ندارند و عده‌ای هم نمی‌خواستند تیغ تیز اتهام عادی‌سازی را در جان‌شان احساس کنند. نخستین خواننده موسیقی ردیف- دستگاهی که تصمیم به بازگشت به صحنه گرفت، علیرضا قربانی بود که تور کنسرت‌هایش را از اردیبهشت‌ ۱۴۰۲ در شهرهای ایران آغاز کرد و خردادماه به مجموعه فرهنگی‌تاریخی سعدآباد تهران رسید. خرید تمام بلیت‌های کنسرت علیرضا قربانی از لحظه‌ای که امکان خرید بلیت هر سانس در سایت فروش‌بلیت فراهم می‌شد، نشان از استقبالی داشت که منجر به تمدید کنسرت او برای بارها و بارها شد. اتفاقی که باید منتظر ماند و دید که با پایان ماه‌های محرم و صفر باردیگر و ازسوی دیگر خوانندگان موسیقی ردیف- دستگاهی تکرار خواهد شد یا خیر.

حامیانی از میان اهالی تئاتر

ازجمله اهالی تئاتر که نام‌شان در لیست ۳۵۰نفری هنرمندان حامی سیدابراهیم رئیسی در انتخابات خرداد ۱۴۰۰ به‌چشم می‌خورد، حمید نیلی (مدیرعامل پیشین انجمن هنرهای نمایشی ایران و مدیر فعلی تماشاخانه ایرانشهر)، کوروش زارعی (مدیریت مركز هنرهای نمایشی حوزه هنری و دبیر چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر)، حسین مسافرآستانه (مدیر فرهنگی، کارگردان و بازیگر تئاتر)، نصرالله قادری (نمایشنامه‌نویس و مدرس دانشگاه)، محمود فرهنگ (از فعالان تئاتر مذهبی)، ابراهیم گله‌دارزاده (مدیر فرهنگی، پژوهشگر و کارگردان تئاتر)، سامان خلیلیان (مدیر کانون تئاتر خیابانی اداره‌کل هنرهای نمایشی)، امیرحسین شفیعی (کارگردان تئاتر و مدیر فرهنگی)، اعظم بروجردی (نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر)، سیدحسین فدایی‌حسین (نمایشنامه‌نویس) و… اشاره کرد. این حمایت‌ها در حالی صورت گرفت که محمدمهدی اسماعیلی در همان pdf ۸۳ صفحه‌ای مذکور وضعیت موجود تئاتر را چنان تیره‌وتار و سیاه توصیف کرده بود که در مخیله‌ی هیچ‌کدام از اهالی تئاتر نمی‌گنجید. ازجمله موارد مورداشاره او «ترویج دیالوگ‌های رکیک و وقیحانه در نمایشنامه‌های ضعیف و بی‌محتوا، قبح‌زدایی از کشف حجاب در قالب استفاده از موی مصنوعی، انحراف و ابتذال در تالارها و تماشاخانه‌های خصوصی، حیاءزدایی از همجنس‌گرایی در قالب اعطای مجوز به آثار، ترویج سکولاریسم، سبک زندگی غربی، سیاه‌نمایی، تمجید زنان بی‌حیاء، احیای نمادهای ابتذال در «تئاتر آزاد» در قالب بازخوانی ترانه‌های مبتذل، رقص و حرکات بدن و…» بود. هرچند او در ادامه و در پی اعتراض اهالی تئاتر ناچار به تلطیف این مواضع تندوتیز شد.

اجرا رفتن یا اجرا نرفتن؟  

در سال ۱۴۰۰، سالی که همچنان درگیر همه‌گیری ویروس کرونا بودیم اما واکسیناسیون عمومی سرعت گرفته بود و روند ابتلا و مرگ‌ومیر به این ویروس سیری نزولی را می‌پیمود، همه اینها دست‌به‌دست هم داد تا سالن‌های تئاتر بازگشایی شوند و با ظرفیت 50درصدی صندلی‌ها، بلیت‌فروشی کنند. اداره‌کل هنرهای نمایشی هم وعده داد که به‌ازای مبلغ فروش هر تئاتر، 50درصد خالی‌مانده سالن را برای گروه‌های نمایشی جبران ‌کند. این محدودیت‌ها از اواخر پاییز برداشته شد تا سالن‌ها بتوانند از تمام ظرفیت سالن برای فروش بلیت استفاده کنند. هرچند این آزادی‌عمل عمر چندانی نداشت و با اوج‌گرفتن سویه جدید کرونا در کشور، چندهفته‌بعد دوباره محدودیت‌ها به تئاتر برگشت و چهلمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر را هم تحت‌الشعاع خود قرار داد.

به آنچه در سال ۱۴۰۱ -چه در حوزه تئاتر، چه در هر حوزه دیگری- گذشت، نمی‌توان اندیشید و اتفاقات ۲۵شهریور ۱۴۰۱ به‌این‌سو را نادیده گرفت. تئاتر ایران تازه از اتفاقات دوران شیوع کرونا جان به در برده بود که با اتفاقی تازه روبه‌رو شد؛ اتفاقی که این‌بار نه شیوه اجرایش را که موجودیتش را زیر سوال ‌برد و در برابر این پرسش قرارش داد که اگر نتوانیم از آنچه در خیابان‌ها می‌گذرد، بگوییم چرا روی صحنه‌ایم؟ اینطور شد که تئاتر در شش‌ماهه دوم سال ۱۴۰۱ دوگانه «اجرا رفتن یا اجرا نرفتن» را پیش روی خود دید. مدتی تعطیل بود و بعد هم کج‌دارومریز به بودن ادامه داد. تئاتر ایران بعد از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ به ناگهان وارد وضعیت تازه‌ای شد. اجرا‌های روی صحنه متوقف شدند و بسیاری از اجرا‌های در حال تولید و تمرین تعطیل شدند و به حالت تعلیق درآمدند. بسیاری از کارگردانان تئاتر که در برنامه‌ی از قبل تعیین شده سالن‌ها قرار داشتند از اجرا‌های خود انصراف دادند. تئاتر برای مدتی تعطیل بود. در این فاصله جشنواره تئاتر فجر برگزار شد و ضعیف‌ترین دوره خود را در غیاب فعالان صاحب سبک تئاتر پشت سرگذاشت.

در این میان پرسش اصلی این بود که آیا فعالان باسابقه تئاتر به صحنه بازخواهند گشت و تئاتر ایران ممکن است دوباره راه خود را بازجوید؟ در این‌میان عده‌ای ترجیح دادند همان مسیر امتحان پس‌داده سال‌های گذشته را بپیمایند. آنها به صحنه برگشتند و برای این‌کار همان مسیر پیشین کسب مجوز از شورای نظارت و ارزشیابی را پشت‌سر گذاشتند. مسیری که بدون شک اجازه نمی‌داد از آنچه در خیابان گذشت بگویند و کسانی هم مسیر‌های دیگر ازجمله غیاب یا تئاتر زیرزمینی را برگزیدند و همچنان در حال پیمودن آن هستند. 

انتهای پیام

نظر شما