شناسهٔ خبر: 58136710 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: بهار | لینک خبر

چطور می‌توان خویشتن‌دار بود؟

صاحب‌خبر -
گروه سلامت: برای غلبه بر موانع زندگی لازم است تعادل فکری و احساسی‌مان را حفظ کنیم.به گزارش فرادید، «موانعی که در زندگی با آنها مواجه می‌شویم ما را درگیر احساسات و هیجانات می‌کند. تنها راهِ غلبه بر موانع این است که احساسات‌مان را کنترل کنیم و بتوانیم به رغم هر اتفاقی که می‌افتد و به رغم متغیر بودنِ وقایعِ بیرونی، تعادل فکری و احساسی‌مان را حفظ کنیم.
 
رواقیون باستان برای این حالت (تعادل فکری و احساسی) واژه‌ای داشتند به نام «َApatheia» که واژه‌ی Equanimity (به معنای خودداری یا تعادل) به جای Indifference (به معنای بی‌تفاوتی) معادل بهتری برای آن است. حالت خودداری در غیابِ احساسات غیر منطقی یا شدید به وجود می‌آید. در ادامه این مطلب با شش گام رسیدن به این حالت آشنا می‌شوید تا به جای واکنش نشان دادن به موانع بر آنها غلبه کنید.

گام اول: احساسات‌تان را کنترل کنید
«دوست دارید امپراتوری بزرگی داشته باشید؟ فرمانروای خودتان باشید!» - پوبلیوس سیروس
زمانی که آمریکا برای نخستین بار فضانوردان را به فضا فرستاد، روی آموزش یک مهارت بیش از مهارت‌های دیگر تاکید کرد: هنرِ نترسیدن! در زمین، وقتی با موانع روبه‌رو می‌شویم، نخستین واکنش ما معمولاً تسلیم‌شدن در برابر ترس است. همان طور که «نسیم نقولا طالب» گفته است: «قدرت واقعی، اهلی‌کردن احساسات است، نه تظاهر به نداشتن آنها.»

گام دوم: بی‌طرفی را تمرین کنید
«اجازه نده نیروی احساس، درست در همان لحظه‌ی نخست، همه وجود تو را تحت تاثیر قرار دهد. خطاب به حسی که داری بگو: یک لحظه صبر کن، اجازه بده تو و آن چه را که برای گفتن داری بشناسم. اجازه بده تو را بیازمایم.» - اِپیکتِتوسدر
زندگی، چه مقدار از مشکلات ناشی از قضاوتِ چیزهایی بوده که ما کنترلی روی آنها نداشتیم؟ ادراکات دقیقاً لحظه‌ای به ما اطلاعات می‌دهند که بهتر است روی چیزی که در دم روبه‌روی ماست تمرکز کنیم. ما باید انگیزه‌ی حیوانی (غریزه‌مان) را زیر سوال ببریم تا چیزی که اتفاق افتاده فوراً درک کنیم، اما این کار مستلزم قدرت است و قدرت مانند عضله‌ای است که باید آن را تقویت کنید.

گام سوم: نگاه نکوهش‌آمیز را تمرین کنید
«تحقیر»؟ به نظر عجیب است اگر بخواهیم روزمان را با این احساس آغاز کنیم، اما رواقیون برای نمایان‌کردن مسائل و پرده‌برداشتن از داستانی که آنها را فراگرفته از تحقیر استفاده می‌کردند.«درست شبیه نگاه‌کردن به گوشت کبابی و غذاهای دیگری که مقابل شماست، آن لحظه که ناگهان این فکر به ذهن‌تان می‌رسد: این غذا ماهی مرده است، پرنده‌ مرده است، خوک مرده است. ادراکاتی نظیر اینکه مثل کنه به چیزها می‌چسبند و در آنها نفوذ می‌کنند تا ما خود واقعی آنها را ببینیم. این کاری است که باید تمام اوقات انجام دهیم.» - مارکوس اورلیوس
غذاهای گران همان گیاهان و حیوانات مرده‌اند. لباس‌های پرنقش و نگار در کارگاه‌ها توسط کودکان کار دوخته می‌شوند، ثروتمندان هم مثل همه باید نظافت شخصی‌شان را بر عهده بگیرند. همه چیز را همانطور که مارکوس اورلیوس گفته است از افسانه‌ای که آنها را فراگرفته عریان کنید. ما می‌توانیم از این روش برای هر مانعی که سر راه ما قرار می‌گیرد استفاده کنیم؛ یعنی همه چیز را آنطور که واقعاً هست ببینیم نه آنطور که در ذهن‌مان ساخته‌ایم.

گام چهارم: دیدگاه‌تان را تغییر دهید
«انسان صرفاً وجود ندارد بلکه همیشه و در هر لحظه تصمیم با خود اوست که وجودش چگونه باشد. به همین طریق، هر انسانی آزاد است در هر لحظه‌ای تغییر کند.» - ویکتور فرانکل
به یاد داشته باشید: این ما هستیم که انتخاب می‌کنیم چگونه به وقایع پیرامون بنگریم. کاری که باید انجام دهیم محدودکردن و گسترش‌دادن دیدگاه‌مان در برابر هر چیزی است که برای یک کار قریب‌الوقوع، ما را در آرام‌ترین و آماده‌ترین حالت نگه می‌دارد؛ چیزی شبیه ویرایش گزینشی، نه به معنای فریفتن دیگران بلکه به معنای سوگیریِ درست خودمان.

گام پنجم: در لحظه زندگی کنید
«ترفند فراموش‌کردن تصویر یا ذهنیت کلی، نگاه نزدیک به همه چیز است.» - چاک پالانیک
فرقی نمی‌کند در بدترین زمان یا در بهترین زمان زندگی می‌کنیم یا بازار کار ما خوب است یا بد؛ چیزی که در حال حاضر اهمیت دارد، حال حاضر است. روی لحظه تمرکز کنید، روی چیزی که در حال حاضر می‌توانید آن را کنترل کنید نه چیزی که شاید پیش‌ِ روی شما باشد یا نباشد.

گام ششم: به دنبال فرصت باشید
«فرد عاقل با رنگ خودش وقایع را رنگ‌آمیزی می‌کند و هر اتفاقی را که پیش آید به نفع خودش تمام می‌کند.» -سنکا
واقعیت، خودِ موقعیت است فارغ از اینکه چقدر منفی باشد. واقعیت، مزیت مثبت و آشکاری را در اختیار ما قرار می‌دهد که می‌توانیم مطابق آن عمل کنیم به شرط اینکه به دنبال آن باشیم. فرض کنید اخیراً آسیبی به شما وارد شده و در بستر مانده‌اید تا بهبود یابید (اتفاق بیرونی به ظاهر منفی). حالا فرصت شروع نگاشتن کتاب یا فیلمنامه‌ای است که قصد انجامش را داشتید (فرصت/پیامد مثبت آن اتفاق). فرض کنید یک تصمیم کاری شما با شکست مواجه شده است. مثل فرضیه‌ای به آن نگاه کنید که با شکست مواجه شده است. شما هم مانند دانشمندان می‌توانید از این تجربه بیاموزید و در آزمایش بعدی از آن استفاده کنید. این تلنگر را بیاد داشته باشید: پی‌بردن به ماهیت وقایع منفی یا پی‌بردن به وجوه پنهان هر اتفاق و پیامد آن که ماهیتی مثبت دارد.»

برچسب‌ها:

نظر شما