فرارو: همزمان با قطعی شدن پیروزی "بنیامین نتانیاهو" رهبر حزب لیکود و ائتلاف احزاب همراه با وی در انتخابات پارلمانی یکمِ نوامبر اسرائیل (با کسب 64 کرسی از 120 کرسی پارلمان رژیم صهیونیستی)، تحلیلهای مختلفی در مورد مختصات دولت آتی رژیم اسرائیل و محورهای سیاستهای دولت نتانیاهو در دو حوزه داخلی و بینالمللی مطرح میشود.
در این راستا، برخی به طرح این سوال میپردازند که آیا بایستی تفاوتهایی را میان دولت جدید نتانیاهو با دولتهای مختلف وی در دوران حضور 12 سالهاش در قدرت متصور بود؟ وضعیت تنشها و چالشهای سیاسی-اجتماعی داخل اراضی اشغالی چگونه خواهد بود؟ و در نهایت، عمده نقاط تاکید دولت نتانیاهو در عرصه سیاست منطقهای و بینالمللی اسرائیل چه خواهد بود؟
پاسخ به چند پرسش مهم در مورد بازگشت «بی بی» به قدرت از این رو، فرارو در گفتگو با احمد زیدآبادی، نویسنده و تحلیلگر مسائل سیاسی، به بررسی برخی از مهمترین پرسشها در رابطه با بازگشت مجدد "بنیامین نتانیاهو" به کرسی نخست وزیری اسرائیل پرداخته است.
احمد زید آبادی در مورد دلیل اقبال مجدد به سمت نتانیاهو و احزاب همراهش گفت: «عمدهترین دلیل این مسئله گردش افکار عمومی به سمت "افراط گرایی" است. از زمانی که برخی یهودیان به ویژه از سمت روسیه به اسرائیل رفتند، توازن جامعه چپ و راست اسرائیل به هم خورد. پیش از این، حزب کارگر اسرائیل برای سالها حزب مسلط بود و حزب لیکود نیز که بعدها شکل گرفت، گاهی به سختی و از طریق ائتلاف با دیگر احزاب میتوانست دولت تشکیل دهد. با این حال، چندین سال است که وزنه سیاسی در اراضی اشغالی به سمت لیکود سنگینی میکند و در عین حال، افکار عمومی اسرائیل نیز تا حدی افراطگرایی در پیش گرفته اند».
وی افزود: «به نظر من دلیل این مسئله نیز این است که آنها
راه حلهای موجود را جهت حل مسئله فلسطین نمیپذیرند و معتقدند که مثلا یک راه حل معجزه آسا وجود دارد که با تمسک به آن میتوانند اراضی فلسطینی را همچنان در اشغال خود داشته باشند و حتی دامنه اشغالگریشان را توسعه بخشند. آنها به دنبال این هستند که فلسطینیها را از اغلب حقوقشان نظیر حق شهروندی و یا حق تشکیل دولت محروم کنند».
وی ادامه داد: «بنیامین نتانیاهو نیز مدام به این وضعیت دامن میزند و خود را مدافع امنیت اسرائیلیها معرفی میکند. در این فضا، نتانیاهو با طرح اتهامات مختلف علیه ایران و همچنین جریانها و جنبشهای مقاومت فلسطینی، شدیدا به دنبال آن است تا خود را "ناجی اسرائیلیها" معرفی کند. درست در همین فضا در جامعه اسرائیل گردش مجدد افکار عمومی را به سمت افراط گرایی و به طور خاص فردی نظیر بنیامین نتانیاهو شاهد هستیم.»
احمد زید آبادی در پاسخ به این پرسش که آیا نتانیاهو در دولت جدید خود به نسبت دولتهای قبلیاش، در مورد مسائلی نظیر مواجهه با ایران، با محذورات و محدودیتهای بیشتری رو به رو نیست؟ گفت: «باید توجه داشت که بنیامین نتانیاهو در زمان حضور باراک اوباما در کاخ سفید نیز صریحاً در مورد مسئلهای نظیر توافق برجام موضعگیری میکرد و سعی داشت به هر نحو ممکن در مسیر دولت آمریکا جهت حصول توافق با ایران، ایجاد چالش و مانع کند».
وی افزود: «با این همه، واقعیت این است که اسرائیلیها همواره یک لابی فوق العاده قدرتمند در جامعه آمریکا داشته اند. مسئلهای که موجب شده تا دولتهای دموکرات و حتی جمهوریخواه، از توانایی چندانی جهت مقابله با آنها برخوردار نباشند. از این منظر، در مورد مسائل مرتبط با ایران به ویژه در مورد توافق اتمی، نتانیاهو و لابیهای صهیونیست با قدرت روی این مسئله کار خواهند کرد تا در نهایت، بایدن از ترسِ بخشی از افکار عمومی و نیروهای ذینفوذ، هزینههای قابل توجهی را در امر بازگرداندن آمریکا به توافق برجام احساس کند».
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: «در این فضا، انتظار میرود که نتانیاهو میدان کنشگری گستردهای را نیز در اختیار سازمان جاسوسی "موساد" قرار دهد. به قدری در مورد آنچه خطر ایران عنوان میشود مانور داده خواهد شد (چه از طریق لابی گری و چه استفاده از رسانهها) که کشورهای زیادی در سطوح منطقهای و بینالمللی احساس خطر کنند. چه بسا در داخل هم نیروهای نفوذی وجود دارند که دستورکارهای غرب و نتانیاهو را به پیش میبرند».
وی گفت: «از این منظر، فضا چندان هم برای دولت نتانیاهو جهت جنجال آفرینی و تنش زایی علیه ایران بسته نیست. در این میان، روسها نیز نفوذ بالایی در اسرائیل نداشته و ندارند و بعید است بتوانند در دوره نتانیاهو کار خاصی را انجام دهند. در این میان نباید فراموش کرد که روسیه خود در قالب جنگ اوکراین اسیر است و احتمالا نتانیاهو همچون گذشته روابط شخصیاش را با پوتین افزایش خواهد داد. مسئلهای که پیشتر در دوره حضور نتانیاهو در قدرت نیز به وضوح قابل مشاهده بوده است.»
زیدآبادی در پاسخ به این سوال که آیا حضور نتانیاهو موجب تغییری در رویکرد محتاطانه اسرائیل نسبت به معادله جنگ اوکراین خواهد شد یا خیر؟ گفت: «به نظرم اگر بنا باشد تغییری نیز در مواضع اسرائیل ایجاد شود به سمت اتحاذِ احتیاط بیشتر خواهد بود. یائیر لاپید نخست وزیر مکلفِ اسرائیل مایل بود که تا حدی به نفع اوکراین کار کند و فعالیتهایی را نیز با محوریت این مسئله آغاز کرده بود. با این حال، وی و دولتش حاضر نشدند که تسلیحات پدافند هوایی قدرتمندی را در اختیار اوکراین قرار دهند. در این راستا، نتانیاهو نیز بعید است که دست به چنین اقدامی بزند».
وی افزود: «با این حال در دولت جدید نتانیاهو مثلا از حزب "صهیونیسم مذهبی" افرادی حضور خواهند داشت که حمله روسیه به اوکراین را تایید کردهاند و پوتین را یک رهبر واقعی توصیف نمودهاند. از این رو در بحث مواجهه دولت جدید اسرائیل با پوتین مشکلی پیش نخواهد آمد، اما احتیاطها در رابطه با معادله جنگ اوکراین (و اراده اسرائیل جهت عدم ارسال تسلیحات به اوکراین) تشدید خواهد شد.»
احمد زیدآبادی در پاسخ به این پرسش که آیا چالش قطبی گراییِ سیاسی و اجتماعی در اراضی اشغالی با حضور نتانیاهو در قدرت، تشدید میشود یا خیر؟ گفت: «بله، به نظر من چالش قطبیگرایی سیاسی- اجتماعی در دوره حضور دولت نتانیاهو در قدرت، تشدید خواهد شد. دلیل اصلی این مسئله این است که اکنون دو حزب مذهبی افراطی در دولت نتانیاهو حضور خواهند داشت و بدون تردید این احزاب در مورد اجرای برخی مقررات شرعی مد نظر خود در جامعه اسرائیل فشار زیادی را وارد خواهند کرد. در عین حال در مورد اقلیتهای جنسی و به بیانی دگرباشان جنسی نیز آنها محدودیتهایی را ایجاد خواهند کرد که این مسئله نیز میتواند در نوع خود تنشهای اجتماعی در داخل اسرائیل را ایجاد کند».
وی افزود: «در این راستا، طیفها و گروههایی که به دنبال صلح طلبی هستند هم به خشم خواهند آمد (گروههایی که مدافع صلح و مذاکره با فلسطینیها هستند). در این فضا، هیچ بعید نیست که روند شهرکسازیهای اسرائیل در کرانه باختری افزایش پیدا کند و حتی رژیم اسرائیل به دنبال اِعمال حاکمیت بر دره اردن حرکت کند. در این میان، هم سکولارها، هم میانهروها و هم دیگر گروههای سیاسی تحت فشار قرار خواهند گرفت و به طور خاص یهودیان آمریکا که قریب به 70 درصد از آنها یهودیِ اصلاحطلب محسوب میشوند، شرایط نامناسبی را با روی کارآمدن دولت نتانیاهو و ائتلاف حامی وی در قدرت پیش روی خود میبینند. مسئلهای که شکافهای اجتماعی را در داخل اسرائیل بالا خواهد برد».
زیدآبادی تصریح کرد: «البته همانطور که پیشتر نیز گفتم، باید مراقب بود که مثلا اسرائیلیها ایران را تبدیل به یک کانون تنش و درگیری نکنند و یا چند مشکل امنیتی را در داخل اسرائیل ایجاد نکنند که توجهات از مسائل مهم منحرف شود و دولت جدید اسرائیل به نخست وزیری بنیامین نتانیاهو بار دیگر سناریوی تکراریاش که همان محور قرار دادن مسئله امنیتی است را در دستورکار قرار دهد و به بهانه آن دیگر گروهها و طیفها و جریانهای سیاسی را خاموش و ساکت کند».
وی گفت: «از این رو، از یک سو، حماس و دیگر گروههای مقاومت فلسطینی میتوانند در پازل طراحی شده از سوی نتانیاهو و متحدانش به مثابه بهانهای جهت پیشبرد دستورکارهایشان در نظر گرفته شوند و از سوی دیگر ایران نیز میتواند به طریقی مشابه تبدیل به بهانهای برای اسرائیل و دولت نتانیاهو و دستورکارهای خاص و پنهانی آنها در حوزه اتخاذ رویههای تهاجمی و امنیتی باشد».
این تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: «از این منظر، دو گروه یاد شده بایستی به نحوی محتاطانه و به دور از ایجاد بهانه برای دولت نتانیاهو اقدام به کنشگری کنند. رویکردی که در صورت اتخاذ میتواند میزان فشارها را بر نتانیاهو و حامیانش تا حد زیادی افزایش دهد. فلسطینیها در صورتی میتوانند دولت نتانیاهو را تحت فشار قرار دهند که معطوف به اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز باشند و ایران هم باید وارد گفتگوهای منطقهای با کشورهای عربی و دیگر طرفها نظیر کشورهای اروپایی شود. در واقع ایران باید دیپلماسی خود را به سمت و سویی ببرد که به مثابه یک تهدید از جانب اسرائیلیها (به صورت ابزاری) معرفی نشود. اگر این اتفاقات بیفتند، نتانیاهو تا حد زیادی یک "بازنده" خواهد بود با این حال اگر عکس آنها اتفاق
بیفتد، وی قطعا یک "برنده" خواهد بود و میتواند بدون در پیش بودن موانع چندانی، نه تنها دستورکارهایش را به نحوی موفقیت آمیز به پیش ببرد بلکه حتی دیگر گروهها و جریانهای سیاسی در داخل اسرائیل و منطقه را نیز میتواند در راستای اهداف خود تحت فشار قرار دهد.»
زیدآبادی در پاسخ به این پرسش که شانس نتانیاهو و ائتلاف همراه با وی جهت طولانی کردنِ حضور خود در راس قدرت سیاسی رژیم اسرائیل را چگونه ارزیابی میکند (نظیر دوره 12 ساله حضور نتانیاهو در راس قدرت اسرائیل)؟ گفت: «اکنون که جای نتانیاهو و ائتلاف همراه با وی که توانستهاند 64 کرسی را در پارلمان اسرائیل به دست بیاورند تا حد زیادی محکم است و آنها به احزاب خارج از بلوک خود نیازی ندارند. در واقع دولت نتانیاهو در شرایط کنونی اتکایی به جریان اپوزیسیون ندارد و همین مسئله میدان مانور گستردهای را در اختیار آن قرار میدهد».
وی افزود: «با این حال، با توجه به اینکه در جریان انتخابات اخیر اسرائیل و نتیجه حاصله از آن، نتانیاهو به گروگان حزب "صهیونیسم مذهبی" درآمده و این حزب احتمال دارد که بخواهد خواستههای زیادی را از سمت خود به نتانیاهو و حزب لیکود تحمیل کند، از این رو، شانس ایجاد برخی درگیریها در قابل ائتلاف نتانیاهو و فروپاشی آن وجود دارد. گزینهای که البته من بعید میدانم حادث شود و رنگ واقعیت به خود بگیرد».
احمد زیدآبادی در پایان گفت: «بنابراین به نظر من فعلا در اسرائیل دولت مستحکمی به نخست وزیری بنیامین نتانیاهو سر کار خواهد آمد. حال اینکه با چه بحرانهای داخلی و بینالمللی رو به رو شود و آیا اینکه آنها میتوانند برای این دولت ایجادِ چالشهای جدی کنند، مسئلهای است مربوط به آینده و اکنون نمیتوان پیشبینی قاطع و محکمی را در مورد آن داشت.»
هاآرتص: نتانیاهو با دستور کار حمله به ایران به قدرت بازمی گردد
روزنامه چپگرای "هاآرتص" اسراییل در مقالهای به قلم " عاموس هارل" نوشت: ماموریت اصلی نتانیاهو در دولت جدیدش، احتمالا مقابله نظامی با برنامه هستهای ایران خواهد بود، ماموریتی که او به عنوان سیاستمدار ارشد اسراییلی نزدیک به 2 دهه به دنبال آن است.
به گزارش عصرایران، هاآرتص نوشت: "تزاچی هانگبی" وزیر سابق، که روابطش با نتانیاهو طی سالها فراز و نشیبهایی داشته است، این استدلال را در مقالهای که روز پنجشنبه در روزنامه "یدیعوت آحارونوت" اسراییل منتشر شده، بیان کرده است.
هانگبی با توجه به مطالبی که اخیرا نتانیاهو در گفتگوهای خصوصی گفته است، نوشت: "آتش درونی نتانیاهو تلاش او برای خنثی کردن خطر عظیم موجودیت اسراییل توسط برنامه هستهای ایران است. او بیش از 20 سال است که روی این ماموریت متمرکز شده و اکنون لحظه حقیقت نزدیک است."
او افزود:" در صورت عدم اقدام رهبر جهان آزاد (جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا)، رهبر قوم یهود باید بین تسلیم و بازدارندگی یکی را انتخاب کند.... بازدارندگی یعنی استفاده از هر وسیلهای که در اختیار داریم برای رفع این شر."
فردای آن روز در گفتگو با شبکه 12 اسراییل، هانگبی صریحتر بود. وی به صراحت در آن مصاحبه گفت نتانیاهو در دوره آتی خود علیه تاسیسات هستهای اقدام خواهد کرد.
ایران در واقع بیش از هر زمان دیگری به تولید سلاح هستهای نزدیک شده است. باید یادآوری کرد که این تا حدی به لطف اقدامات خود نتانیاهو است. این او بود که ایالات متحده را متقاعد به خروج یکجانبه از برجام کرد. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق آمریکا در سال 2018 از توافق هستهای که حدود 2 سال و نیم پیش از آن، بین تهران و قدرتهای بزرگ امضا شده بود، خارج شد.
اما اوضاع در جهت مخالف آنچه نتانیاهو امیدوار بود پیش رفت. ایران به جای فروپاشی اقتصادی تحت تحریمهای مجدد آمریکا، مسیر نقض توافق را از سر گرفت و اکنون تنها هفتهها تا تولید اورانیوم غنیشده کافی برای تولید یک بمب هستهای فاصله دارد. (اگرچه تخمینها میگویند نصب آن روی کلاهک موشک بالستیک نزدیک به دو سال طول خواهد کشید).
هنگامی که دولت بنت-لاپید در تابستان 2021 به قدرت رسید، اعضای اصلی آن گفتند که مشکل دیگری را کشف کردند و آن عدم توانایی کافی نظامی اسراییل برای حمله یکجانبه به تاسیسات هستهای ایران است. در واقع نتانیاهو در حالی مدام از حمله به ایران در دوران
12 ساله نخست وزیری خود سخن میگفت که هیچ برنامه پشتیبان نظامی نداشت.
تدارکات نظامی برای حمله یکجانبه اسراییل به تاسیسات هستهای ایران که از یک دهه پیش از زبان تهدید نتانیاهو نمیافتاد، نادیده گرفته شده بود. در واقع اسراییل که در اتکا به موفقیت سیاست فشار به آمریکا اشتباه کرده بود، هیچ راه عملی واقعی برای برچیدن برنامه هستهای ایران (بدون حمایت نظامی آمریکا) نداشت.
در همین حال، جو بایدن جایگزین ترامپ در کاخ سفید شد. اگرچه جانشینان نتانیاهو، موضع جنگی وی در قبال دولتهای دموکرات در مورد مسئله ایران را کنار گذاشتند، اما آنها نیز نشان دادند مانند نتانیاهو چندان مشتاق سیاست بایدن در قبال احیای برجام نیستند.
حمایت بایدن از بازگشت به توافق هستهای یک چیز بود. اما پیام فوری و بدون ابهام او به ایرانیان مبنی بر تمایل آمریکا برای امضای مجدد توافقنامه، دوباره به تهران اهرمی در مذاکرات داد. درست زمانی که رهبران تهران درد تحریمها را احساس میکردند، مذاکرهکنندگان آنها عمدا مذاکرات را به تعویق انداخته و مدام مطالبات جدیدی را مطرح میکردند.
این واقعیتی است که نتانیاهو وارد آن خواهد شد. با توجه به اهمیتی که او برای تهدید هستهای قایل است و مواضع متعدد او در گذشته، قابل درک است که هانگبی و دیگران بر این باورند که او حملهای یکجانبه را در دستور کار قرار خواهد داد.
برخی ناظران معتقدند نتانیاهو در 73 سالگی احتمالا آخرین دوره نخست وزیری خود را پیش رو دارد و بر این اساس، مبارزات سیاسی طولانی او را خسته و ضعیف کرده است. این ممکن است آخرین دوره ریاست نتانیاهو باشد و او به دنبال یک میراث خواهد بود. بنابراین بهتر است به خاطر حمله به ایران و نه فقط به خاطر تضعیف حاکمیت قانون در دموکراسی اسراییل، او را به خاطر بسپاریم.
نتانیاهو در محاصره کابینهای با تجربه امنیتی اندک، مسئولیت بحث درباره ایران را بر عهده خواهد گرفت. تنها فردی که در رزومه کاری آنها یک حرفه نظامی واقعی دارد، سرلشکر "یوآو گالانت" احتمالا وزیر دفاع بعدی خواهد بود. در همین حال، با تجربهترین عضو این کابینه جدید، و احتمالا سطح بالاترین عضو در مورد تصمیمات امنیتی، "آریه دری" رهبر حزب شاس خواهد بود، در صورتی که از مانع قانونی برای انتصاب خود جان سالم به در ببرد.
طی دو ماه گذشته دو تحول بزرگ در داخل ایران رخ داده است. اول، موجی از اعتراضات داخلی در این کشور به راه افتاده است که گمان میرود بزرگترین جنبش اعتراضی از زمان تاسیس جمهوری اسلامی باشد.
دوم، ادعا شده که ایران صدها پهپاد تهاجمی به روسیه میدهد که در حمله به اوکراین استفاده میشود. هر دوی این تحولات روابط ایران با غرب را به شدت تیره کرده و اکنون امضای توافقنامه هستهای جدید را برای بایدن دشوارتر کرده است.
مذاکرات ممکن است پس از انتخابات میان دورهای روز سه شنبه در ایالات متحده از سر گرفته شود، اما به سختی میتوان گفت که موضع دولت بایدن چگونه خواهد بود، به خصوص اگر حزب دموکرات در انتخابات شکست بخورد، همانطور که به طور گسترده پیشبینی میشود.
بسیاری از ادعاهای اسراییل در سالهای اخیر در مورد حمله یکجانبه به ایران پوچ بوده و شامل قابلیتهای خیالی است. در طول دهه گذشته، ایرانیها بخشهایی از سایتهای برنامه هستهای خود را به شدت تقویت کردهاند، تاسیسات هستهای خود را به اعماق زمین برده و آنها را در چندین سایت پراکنده کردهاند.
عقب انداختن برنامه حمله نظامی ممکن است از طریق روشهای دیگری مانند حملات از راه دور، حملات سایبری یا خرابکاریهایی مانند آنچه در گذشته به اسراییل نسبت داده شده است، قابل دستیابی باشد.
در هر صورت، در سال گذشته، دولت مستعفی اسراییل بودجه بیشتری را به ارتش به منظور آماده شدن برای گزینه حمله به ایران تخصیص داده و رئیس ستاد ارتش اسراییل در حال حاضر به این موضوع مشغول است. انتظار میرود که جانشین وی، سرلشکر "هرتزل هالوی" به همین کار ادامه دهد.
چالش ایران چیزی فراتر از برنامه هستهای آن است. سرلشکر "تامیر یدایی" رئیس فرماندهی نیروی زمینی ارتش، ماه گذشته در مقالهای در یک نشریه نظامی اسراییل نوشت: " اسراییل با یک چالش تاریخی روبرو است. باید از یک ارتش محلی که از مرزهای کشور محافظت میکند به یک نیروی منطقهای که در مسدود کردن یک قدرت منطقهای مثل ایران مشارکت دارد، تبدیل شود. چالشی با چنین دامنهای را نمیتوان تنها با منابع اضافی پاسخ داد."
او افزود:" ما به بررسی انتقادی مفروضات پایه امنیت ملی و سازماندهی مجدد ارتش اسراییل نیاز داریم. برای اینکه به اطلاعات نظامی و نیروی هوایی اجازه دهیم عملیات را در عرصههای دورتر متمرکز کنند، باید نیروی زمینی کمتر وابسته و موثرتری ایجاد کنیم. ماموریت آن تحت کنترل درآوردن ارتشهای تروریستی در مرزها با پشتیبانی هوایی و اطلاعاتی محدودتر به عنوان بخشی از مقابله با ایران
خواهد بود."