اولین مواجههای که با صحنه تئاتر داشتید، چگونه اتفاق افتاد؟
من تئاتر را از کودکی آغاز کردم. در آن زمان با پدرم سر تمرینهای تئاتر حضور پیدا میکردم. در نمایشهایی که پدر بازی میکرد، اگر نیاز به دختربچه بود، مادر موهایم را میبافت و دختربچه آن نمایش میشدم و اگر نقش پسربچه لازم بود، موهایم را زیر کلاه پنهان میکرد و در نقش پسربچه آن خانواده روی صحنه حضور پیدا میکردم. در آن زمان بیشتر دیالوگهای من در حد کلمه بود.
این حضور روی صحنه تئاتر از کودکی ادامه پیدا کرد؟
خیر، تا مدتی از دنیای بازیگری دور ماندم اما بازگشتم به بازیگری با حضور در تلهتئاتر «بهسوی دمشق» زندهیاد حمید سمندریان اتفاق افتاد. در این اثر همبازی شدن با زندهیاد پرویز پورحسینی، زندهیاد هما روستا، ثریا قاسمی و میرطاهر مظلومی برای من سعادت بزرگی بود.
نقشی در تئاتر بوده که بیشتر از بقیه نقشهایتان دوست داشته باشید؟
بله، نمایش «چشمهای غمگین تو و اما پرواز» اثری از اسلام فتحی بود که هیچوقت روی صحنه نرفت. این اثر با محوریت جنگهای بوسنی هرزهگوین کار شده بود و به درگیری صربها و مسلمانان میپرداخت و من متن، نقش و گروه آن کار را خیلی دوست داشتم. متاسفانه به دلیل طولانی شدن تمرینها و ازآنجاکه برای کار تهیهکننده و اسپانسری وجود نداشت، بعد از پنج ماه تمرین کنسل شد و کار به اجرا نرسید اما همچنان امیدوارم روزی این اجرا بهروز شود و روی صحنه برود.
شما در کلاسهای بازیگری زندهیادان حمید سمندریان و امین تارخ هنرجوی بازیگری بودهاید؛ از نگاه خودتان مهمترین آموزهای که از حضور در این کلاسها آموختهاید و در این سالها موقع کار صحنه و تصویر همراهتان بوده، چیست؟
بله، من یکی از خوششانسترین بازیگران بودم که هم با استاد سمندریان و هم با امین تارخ کار کردم. اوایل که سر کارهای تصویر میرفتم همه میپرسیدند تئاتر کار کردی؟ من ابتدا دلیل این سوال را نمیدانستم و کمکم متوجه شدم که نظم و دقتی که زندهیاد سمندریان به ما آموختند، دلیل این سوال بوده است. استاد سمندریان همیشه میگفت اگر کسی به کارش علاقه داشته باشد و عاشق آن باشد قبل از ساعت شروع کارش در محل حضور پیدا میکند، نه بعد از آن. این حرف استاد در ناخودآگاه من ثبت شده بود. در آن دوران حرف اول تئاتر را بچههای بازیگری استاد سمندریان میزدند و اسم ایشان که میآمد خیال همه راحت بود که با هنرجویان سمندریان به مشکل نمیخورند و تکلیف همه مشخص بود. چون او درست تربیتمان کرده بود و راه و مسیر را بهتمامی و صحیح به ما آموخته بود.
و زندهیاد تارخ چطور؟
زندهیاد تارخ نیز تجربیاتی را به ما منتقل کردند که بسیار ارزشمند بود و ایکاش همه بازیگران حداقل چند جلسه سر کلاس این بزرگوار حضور داشتند.
برای انتخاب یک نقش چه مواردی بیش از هر چیز برایتان اهمیت دارد؟
استاد سمندریان به ما آموخت که برای تولید یک اثر نمایشی، حرف اول را نمایشنامه یا فیلمنامه آن میزند. من خیلی درگیر نقش نیستم، ابتدا باید متن را دوست داشته باشم و بدانم متن کشش دارد تا باعث شود مخاطب بلیت تهیه کند و به تماشای اجرا بنشیند یا فیلم را نگاه کند. در بخش دوم نقش را دوست داشته باشم. نقشی که ایفا میکنم، مرا درگیر کند و چالش داشته باشد و سومین دلیل انتخاب یک نقش برای من پارتنر است.
اگر بخواهید بین حضور در دنیای تصویر و تئاتر یکی را انتخاب کنید، کدامیک ترجیح شماست؟
اگر در تئاتر به منِ شیوا خسرومهر دستمزدی داده شود که بتوانم زندگیام را بگذرانم، هیچگاه سمت دوربین نخواهم رفت؛ بس که تئاتر برای من جذاب است اما متاسفانه به قول دوستان تئاتری حتی هزینه اسنپ رفتوبرگشتمان هم درنمیآید. متاسفانه با تئاتر نمیتوان زندگی کرد و این خیلی بد است.
با توجه به همهگیری ویروس کرونا این مشکلات اقتصادی شدیدتر شد، تاثیر آن روی تئاتر را تا چه حد میدانید؟
بله، دقیقا همینطور است. متاسفانه مشکلات اقتصادی بعد از همهگیری ویروس کرونا نهتنها برای هنرمندان که برای همه مردم هزار برابر شد و بسیاری از پروژهها به دلایل مختلف از ادامه تولید بازماندند و کار کردن سخت شده است. برای همه مردم توان خرید بلیت 70 تا 300 هزارتومانی تئاتر میسر نیست؛ اگر طیفهای مختلف مردم برای تماشای تئاتر در سالن حضور نداشته باشند؛ یعنی تنها برای یک قشر خاص تئاتر کار میکنیم.
به نظرتان با کاهش بهای بلیت میتوانیم شاهد استقبال مخاطبان باشیم؟
این تنها بخشی از مشکل تئاتر است. بلیت 70 هزار تومان در اصل مبلغ زیادی در مقابل تلاش یک گروه نمایشی نیست اما برای شهروندی که کل درآمد ماهانهاش بین 4 تا 6 میلیون تومان است با شرایط اقتصادی فعلی جامعه و مخارج زندگی، قطعاً این عدد هم زیاد خواهد بود. تئاتر بهشدت در مملکت ما غریب است. در کشورهای دیگر یک نمایش پس از ماهها تمرین حداقل برای دو سال روی صحنه است و همه مردم به تماشای آن مینشینند و پس از این مقطع، گروه به شهرهای دیگر میرود و در اکثر موارد درگیر تماشاگر نیست. اما در ایران از زمانی که کار شروع میشود، نگران شب آخر و اینکه بعد از پایان اجرا چه باید کرد، هستیم. این تنها بخشی از نیاز مبرم به برنامهریزی دقیق برای هنر تئاتر است. بازیگر نباید دغدغه تماشاگر داشته باشد.
برای کم شدن این دغدغهها چه میتوان کرد؟
برای کم شدن این دغدغهها نیازمند مدیریتی از جنس تئاتر هستیم.
در سالهای اخیر با افزایش سالنهای خصوصی و مخاطبان تئاتر در این سالنها مواجه بودهایم، این موضوع در کاهش دغدغه هنرمندان و کمک به اقتصاد تئاتر موثر نبوده است؟
سالنهای خصوصی تا حدی موفق عمل کردهاند اما با وجود اینکه باعث افزایش کمیت آثار هستند و امیدی برای تعداد زیاد فارغالتحصیلان تئاتر به منظور روی صحنه بردن آثارشان، اما مشکلات زیادی دارند. برنامهریزی و مدیریت اجرا در این سالنها حتی فرصت تمرکز و آرامش به بازیگران نمیدهد. سالنی که باید درنهایت سه اجرا داشته باشد با پنج نوبت اجرا میزبان مخاطبان است. قطعاً این موضوع از نظر افزایش تعداد اجرا و کمیت اهمیت پیدا میکند اما متاسفانه به کیفیت آثار ضربه میزند. سالن به دلیل تعداد اجراها و فاصله زمانی کوتاه بین هر اجرا، دیر به گروه تحویل داده میشود و بازیگران فرصتی برای تمرکز پیدا نمیکنند. عوامل باید بهسرعت کار کنند و این عجله و نبود تمرکز بر اجرا تاثیر میگذارد که فاجعه است.
سالنهای دیگر که با چنین مشکلاتی مواجه نیستند، چگونه میتوانند در ارائه خدمات و افزایش تعداد مخاطبان موفق عمل کنند؟
ما سالنهای خوب تئاتری داریم که متاسفانه اتفاقی در آنها نمیافتد. نمونه آن پلاتوها و سالنهای مجهز پردیس تئاتر تهران است؛ ایراد بزرگ این سالن فاصلهاش با مرکز شهر و دشواری رفت و آمد مخاطبان و هنرمندان است. حضور در چنین محلی نیاز به مدیریت دارد. سرویسهای رایگان رفتوبرگشت با حمایتهای سازمان حملونقل و شهرداری میتواند باعث رونق تئاتر در سالنهای مجهز این پردیس شود و این اتفاق قطعا با همکاری مدیران و رایزنی آنها، راحتتر و سریعتر به نتیجه خواهد رسید. به جز این مشکل رفت و آمد، تئاتر باید بهگونهای موردحمایت قرار بگیرد که مردم، سازمانها و ارگانها هر شب برای تماشای آثار به سالن بیایند. هزینه بلیت به شکلی باشد که همه توان خرید آن را داشته باشند. در کنار بلیت نیمبها برای دانشجویان، بلیت نیمبها برای خانوادهها در نظر گرفته شود یا برنامههایی مشابه که در نهایت تعداد تماشاگران و مخاطبان تئاتر بالا برود.