نکته قابل توجه این است که بعضی از اقلام و محصولات ایران بیش از سایر کشورها قدمت و سابقه صدور داشته و در جهان جایگاه ممتاز و کم رقیبی دارند؛ از جمله خاویار، فرش دستباف، پسته و زعفران. بعضی از این اقلام از زمان صفویه سابقه صدور و فروش جهانی دارند. متاسفانه در سالهای اخیر آشفتگی در مدیریت بازاریابی، تبلیغات و فروش باعث شد ایران جایگاه ممتاز و مقام اصلی خود را از دست بدهد و کشورهای دیگر با توجه به نقاط ضعف ما در بازاریابی و فروش توانستند جایگاه ما را به دست آورند. به طوری که گاهی محصولات ایرانی را به صورت فله خریده و با بستهبندی در کشور خود با نام و مشخصات خود آنها را صادر کردند. عجیبتر از همه اینکه سازمانهای مربوطه این همه زیان را به شوخی گرفتند و توجهی به اهمیت مطلب نکردند. فرش و خاویار ما اگر برتر از نفت نبودند کمتر هم نیستند، اما چه سود که خاویار ایران توسط مافیای منطقه خزر جمعآوری شده و با بستهبندی خودشان و با قیمتهای گزاف صادر گشته و میگردد. دیگر نمیتوان گفت آگاهی در این زمینهها وجود ندارد. و شاید در دو دهه اخیر بیتوجهی، بیتفاوتی و فقدان مدیریت دلسوزانه، این زیانهای هنگفت را به ما وارد نمود که علاوه بر دولت وسازمانهای وابسته به آن، به مردم و دستاندرکاران این رشتهها نیز زیانهای خانمانبرانداز وارد شد. در مقوله زعفران که تاریخچه و قدمت آن به زمان صفویه و حتی قبل از آن برمی گردد باید گفت؛ این طلای گران بها در دنیا بدون رقیب حرکت میکرد و در جهان، استرالیا، از واردکنندگان و خریداران پروپاقرص محصول ما میباشد که آنها دسترنج کشاورزان ما را با برند و بستهبندی لوکس استرالیا به کشورهای دیگر با قیمت چندین برابر ایران میفروشند. این کشور از مهاجرت کشاورزان ایرانی که در زمینه کشت زعفران مهارت دارند به شدت استقبال میکند، اما بالا بودن مالیات، قیمت زمین و مشکلات زبان و ناآشنایی به قوانین کشورها، باعث گردیده زمین داران ایرانی که در کشورمان جایگاه و مکان مناسبی داشتند به کارگری در زمینهای کشاورزی دیگران یا اجاره زمین
رضایت دهند.
چند روز پیش در مغازهای در اروپا دیدم که به ازای هر هکتار زمین زراعی، به کشاورز مبلغ قابل توجهی کمک مالی پرداخت میشود که بسیاری از مخارج کشاورز و زیانهای ناشی از حوادث طبیعی مانند خشکسالی و آفات گیاهی را دولت جبران میکند اما در کشور ما چنین حمایتهایی وجود ندارد و کشاورزان در مواجهه با بحران آب و شرایط اقلیمی تنها و بیحمایت میمانند. به همین لحاظ تقاضا برای دریافت ویزای کشاورزی و مهاجرت کشاورزان ایرانی روبه افزایش چشمگیر میباشد مخصوصا در منطقه خراسان جنوبی و قائنات. لازم است جناب آقای رئیسی و وزرای مربوطه به این نکات توجه کافی بنمایند. فرش و قالیچه به عنوان محصول تاریخی ایران، سر از اندونزی و افغانستان درآورده. در زمینه پسته، برزیل و کانادا پستههایی را پرورش میدهند که دو برابر پستههای ایرانی بوده و بزرگترین مزرعه موجود در کانادا به نام رفسنجان بیش از دوهزار کشاورز و کارگر داشته و بازار پسته آمریکا و کشورهای دیگر را قبضه نموده است. تبلیغات علمی، بستهبندی جذاب و چشمگیر، بازاریابیهای آکادمیک و فنی توانسته پسته ایران را نیز که روزگاری بدون رقیب در جهان بود به آخرین پلکانهای نردبان تجارتی برساند. در زمینه خاویار نیز گفتن حقیقت افزودن درد بر دردهاست. ما میتوانستیم و هنوز میتوانیم در شرایط تحریم فعلی و با استفاده از مواد اولیه ارزان و کارگر ارزانتر در بعضی از کشورهای همسایه کارگاههای تولیدی ایجاد کرده و با بهرهگیری از امتیازات یاد شده هم از مهاجرت این عزیزان جلوگیری کنیم و هم از امتیازاتی بهره بگیریم. نمیدانم شاید بعضی از دست اندرکاران اهمیتی برای این نکات قائل نبوده و سرمایههای کشور را تلف مینمایند اما با ایجاد تعاونیهای کشاورزی و حمایتهای واقعی از آنان از خروج جوانان که در میان متقاضیان ویزا مخصوصا کشاورزی تعداد قابل توجهی را به خود اختصاص دادهاند جلوگیری کنیم همچنین با مدیریت علمی هم جوانان را ساماندهی کنیم هم محصولات یاد شده را به جایگاه قبلی خود یا حتی نصف آن برسانیم و هم کشور را از مشکلات بسیار سادهای که با آنها دست به گریبان است رها نماییم.
مجید ابهری
رفتار شناس