سلامت نیوز:به او پدر پیوند کلیه بیمارستان شریعتی می گفتند، او تاکنون 2500 جراحی پیوند انجام داده بود و قرار بود حالا حالاها بیماران کلیوی دم مرگ را به زندگی بازگرداند، اما افسوس ...، آن یکی استاد پیشکسوت جراحی بود و دانشجویان بسیاری باید زیر دستش چاقو به دست می شدند، برای نجات جان انسان ها، اما صدافسوس ... این روزها این افسوس ها بسیارند و درست است که داغ اتهام مرگ آنها بر پیشانی کرونا خورده، ولی شما خودتان با یک حساب سرانگشتی بگویید چقدر در مرگ آنها مقصرید؟
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا،از وقتی کرونا آمد، خیلی ها مردند، آنقدر زیاد که دنیا شگفت زده شد، سرمایه های بسیاری از دست رفت، چرخ های بسیاری از حرکت ایستاد، انسان در قفس رفتارهای نابخردانه اش با طبیعت افتاد و هزینه های فراوانی به یکباره بر دوش دولتها و ملت ها سنگینی کرد، سرمایه هایی از دست رفت که برخی شان را می توان با عدد و رقم شمرد و لیست شان را اعلام کرد و هزینه هایی که به سادگی نمی توان در قالب عدد و رقم شمرد.
یک حساب سرانگشتی می تواند اثبات کند که هزینه مادی و معنوی آموزش و تربیت و دستیابی به یک متخصص که انجام 2500 پیوند کلیه را در کارنامه اش دارد، در واقع خیلی بیشتر از آن چیزی است که در سرانگشت های ما بگنجد، حالا بگذریم از ضررهایی که به جامعه علمی و پزشکی از امروز به بعدمان وارد شده است، به هر حال متخصص در کارخانه عمل نمی آید و به قولی عمر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید.
جمع سرمایه های مادی و معنوی ارزشمندی که یک سرزمین برای تربیت چنین ثروت های گرانبهایی صرف کرده نشان می دهد که بی توجهی خودخواهانه به پروتکل های بهداشتی چه ضررهای هنگفتی را به کشورمان تحمیل کرده و البته در ادامه، فقدان آنها ضررهای بیشتری را به ما تحمیل خواهد کرد.
شاید شرکت کنندگان در یک مراسم عروسی که ساده انگارانه در خفا و دور از چشم مسئولان هشداردهنده، یا با افتخار و ابرام در تالارها و تالار باغ ها و خانه ها دور هم جمع می شوند، علاوه بر به خطر انداختن جان خود و اقوام شان، با افزودن به تعداد بیماران مبتلات به کرونا و شلوغ کردن بیمارستان ها و افزایش میزان درگیری کادر پزشکی و پرستاری با این بیماری در از بین رفتن سرمایه های ارزشمند کشور هم مقصرند، تقصیری نابخشودنی که مجازات آن را باید در دادگاه وجدانشان دریافت کنند.
دکتر "غلامحسین نادری" استاد ارولوژی و متخصص پیوند کلیه، دکتر "حامد پارسا معین" و " دکتر فرهاد سرحدی" متخصصان جراحی عمومی از هرمزگان، دکتر "خضر خلیلی" و دکتر "غلامرضا فخری" از بوشهر، دکتر "سید محمد موسوی" متخصص اطفال بیمارستان حضرت زهرا (س) در اصفهان، دکتر "حبیب الله پیروی" استاد پیشکسوت جراحی و رییس اسبق دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، دکتر "مهدی وریجی" مسئول درمانگاه منطقه ۲۱ شهرداری تهران و ... تنها چند نفر از اهالی متخصص درمان این سرزمین هستند که تنها ظرف چند ماه، در جریان خدمت رسانی به بیماران کرونایی از دست رفتند، از دست رفتن هر یک از این افراد حتی اگر به صورت معمول در طول چندین سال و با فاصله بسیار از هم اتفاق بیفتد باز هم ضایعه ای بزرگ است چه رسد به اینکه همه را در عرض چهار ماه از دست بدهیم.
اینها تنها سرمایه هایی هستند که در بخش بهداشت و درمان کشور از دست رفته اند و سرمایه هایی که در رشته های دیگر همچون هنر و علم و صنعت طعمه مرگ شدند را جداگانه باید شمرد. در واقع وقتی بی توجه به هشدارهای بهداشتی بدون ماسک در بازار مشغول خرید هستید، یا قلیان به دست در جمع دوستان نشسته اید یا مثلا وقتی پشت رول اتومبیل تان نشسته و خانواده را به سفری چند روزه می برید، فرصت زیادی دارید تا فکر کنید که سهم شما در بیمار شدن یا از دست رفتن امثال دکتر معین یا دکتر موسوی یا چرا راه دور برویم همسایه بالایی که تازه ازدواج کرده یا کارمند بانکی که امروز صبح به شما در حالی که سرفه می کردید خدمات داد یا عمو پرویز و خانواده اش که تا چند ساعت دیگر شاید با تعجب و اکراه و ترس از انتقال بیماری میزبان شما هستند چقدر است.
محاسبه سرمایه های مادی و معنوی که صرف تربیت و آموزش این متخصصان شده ضرب در سال هایی که این سرمایه ها رشد کردند و به بار نشستند کافی است تا نشان دهد یک ماسک نزدن ساده، اصرار بر سفرهای غیرضرور و خوشگذرانی هایی که گویی هیچگاه قرار نیست قضا شوند، شمال رفتن های گاه و بیگاه، جنوب رفتن های بی موقع، پارک رفتن های شبانه و دورهمی ها و قلیان کشیدن های عجیب و ... همه و همه از آن کارهایی است که گرچه به نظر می رسد تاوانش را افراد خانواده و البته کادر بهداشت و درمان باید بدهند، اما در واقع این تاوان را یک ملت پس می دهد، ملتی که سرمایه های ارزشمندی که در دامان خود پرورده را حالا با بی توجهی خودخواهانه اش از خود می گیرد و نابود می کند و این عجیب ترین نوع تاوان دادن است که یک ملت بر خود هموار می کند.
متاسفانه براساس آنچه "حسین کرمانپور" مدیرکل روابط عمومی سازمان نظام پزشکی عنوان کرده، از فروردین ماه تا پنجم تیرماه حدود ۱۱۰ نفر از کادر درمانی کشور جان خود را از دست دادهاند که ۶۰ درصد آنها پزشکان عمومی و در مرتبه بعد، پزشکان متخصص هستند. تعداد قابل توجهی هم پرستار بودند، این آمار تقریبا قطعی بوده و نهایتا این تعداد به ۱۲۰ تا ۱۲۵ نفر برسد."
او همچنین گفته است: "بیش از دو هزار نفر از پرسنل درمانی کشور نیز به این ویروس مبتلا شدهاند که برخی کامل بهبود یافته، برخی همچنان عوارض بیماری را تحمل میکنند و برخی نیز بستری هستند. ما پیشبینی میکنیم که با مشخص شدن دقیق تعداد مبتلایان، این عدد به پنج هزار نفر برسد که البته با توجه به شرایط فعلی در روزهای آینده به این آمار اضافه خواهد شد."
امروز 22 تیرماه است و 17 روز از آن روز که کرمانپور این آمار را اعلام کرد گذشته، بعید نیست که نه تنها پیش بینی های او تحقق یافته باشد که وضعیت آمارها با توجه به شرایط موجود، وخیم تر هم شده باشد .
کرمانپور همچنین خاطرنشان کرده است که در میان کادر خدمات، فیزیوتراپها، ماماها، پرسنل علوم آزمایشگاهی، نیروهای خدماتی و نظافتی، نیروهای تاسیساتی و تجهیزاتی و کادر بیماریارها و بیماربرها و... نیز تعدادی مبتلا شده و تعدادی نیز جان باختند، اما به دلیل اینکه کمتر با بیماران مبتلا به کرونا ارتباط مستقیم دارند، تعداد مبتلایان در آنها نسبت به پزشکان و پرستاران نیز کمتر است.
اوایل که بیماری تازه از راه رسیده و حسابی گلوله باران مان کرده بود، کادر درمان خسته و بیحال شدند، آنزمان همگی پیام های تشکر برایشان فرستادیم، در مدحشان شعر گفتیم و ترانه خواندیم و برایشان هدیه بردیم، رعایت ها را به کمال رساندیم و کادر درمان را امیدوار کردیم که بزودی بر بیماری فائق می شوند و راهی خانه، اما نشد و نتوانستیم و شاید آنگونه که باید نخواستیم و دوباره کرونا جان گرفت و اینبار سنگین تر حمله کرد و حالا کادر درمان خسته تر از دوران پیک اول بیماری است.
این خستگی تنها جسمی نیست، روحی هم هست، فشار ساعت ها کار سنگین آنهم پیچیده در لایه های خفقان آور گان و ماسک، ساعت ها شنیدن صدای تنفس زجرآور صدها بیمار بدحال، به چشم دیدن مرگ های بیشمار و دوری از خانواده، نگرانی هر لحظه ابتلا به بیماری و انتقال آن به خانواده ای که ماه هاست دوری شان را تحمل می کند، کمبود تجهیزات و هزار و یک درد دیگر، سوهان روح خسته آنان شده است و سخت تر از همه، مشاهده بی توجهی و بی تفاوتی مردم به اینهمه مشقتی است که گویی پایانی ندارد.
پرستار بیمارستان امیرالمومنین(ع) اراک می گوید: اکثر موارد کرونایی بستری در این بیمارستان فامیل هستند و بدنبال شرکت در جشن تولد، عروسی و مجالس ختم بیمار شده اند و حالا جمع فامیل یکدیگر را روی تخت بیمارستان ملاقات می کنند.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی استان مرکزی هم آرزو می کند که ای کاش شاهد این حجم وسیع عدم رعایت پروتکل های بهداشتی در استان نبودیم، تا بلکه تعداد مبتلایان به کووید۱۹ و موارد بستری کاهش پیدا میکرد و کادر بهداشت و درمان در استان مجال فراغت پیدا می کردند، ولی افسوس که خستگی ناشی از کار در چشمان این عزیزان موج می زند.
بر اساس آمار اعلام شده، تا روز گذشته مجموع بیماران کووید ۱۹ در کشور به ۲۵۵ هزار و ۱۱۷ نفر رسیده و متاسفانه مجموع جان باختگان این بیماری به ۱۲ هزار و ۶۳۵ نفر رسیده است.
گرچه خوشبختانه تاکنون ۲۱۷ هزار و ۶۶۶ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شده اند، اما در حال حاضر ۳۳۳۸ نفر از بیماران مبتلا به کووید۱۹ در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند، استان های خوزستان، آذربایجان شرقی، خراسان رضوی، هرمزگان و خراسان شمالی در وضعیت قرمز هستند، استانهای تهران، البرز، لرستان، خراسان جنوبی، کهگیلویه و بویر احمد، زنجان، اصفهان، مازندران، گلستان و ایلام هم در وضعیت هشدار قرار دارند و وضعیت استان مرکزی چنانکه استاندار گفته نارنجی شده و چه بسا که به زودی قرمز شود.
حالا؛ شما که قرار است همین آخر هفته به عروسی بروید یا شما که اصرار دارید در مراسم سوگواری شرکت کنید و فکر می کنید اگر نروید حتما به صاحب عزا بی احترامی کرده اید یا شما که با تکبر و تبختر فراوان برای کرونا شاخ و شانه می کشید و فکر می کنید آنچه از شیوع خطرناک این ویروس گفته می شود شایعه و مبالغه ای بیش نیست، یا شما که فکر می کنید باید همه این بیماری را بگیرند پس ماسک زدن فایده ای ندارد و شما که فکر می کنید یک خرید کوچک چند دقیقه ای نیاز به ماسک زدن ندارد، ... خودتان سرانگشتی حساب کنید که چقدر در به نیستی کشاندن سرمایه های زنده این سرزمین که برای درمان تان خود را در معرض تماس با ویروس قرار داده اند و تحمیل بار سنگین اقتصادی ناشی از شیوع کرونا بر دوش هموطنان تان مقصر هستید.