سلامت نیوز: اصولاً چطور باید صحبت كنیم تا منظور را درست به همسرمان برسانیم و او كلمه به كلمه حرف هایمان را درك كند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از آفتاب، برای چندمین مرتبه به همسرتان یادآوری می كنید كه پاركینگ را تمیز كند اما فردای همان روز باز می بینید تمام آشغال ها و خرت وپرت های دور ریختنی را روی زمین پخش كرده و جمع نكرده است. او به زبان فارسی صحبت میكند، شما هم فارسی صحبت میكنید. اما باز هم حرفهای یكدیگر را نمیفهمید.
چرا همسرتان زبان شما را نمیفهمد؟ اصولاً چطور باید صحبت كنیم تا منظور را درست به همسرمان برسانیم و او كلمه به كلمه حرفهایمان را درك كند؟ برای چندمین مرتبه به همسرتان یادآوری میكنید كه پاركینگ را تمیز كند. اما فردای همان روز باز میبینید تمام آشغالها و خرتوپرتهای دور ریختنی را روی زمین پخش كرده و جمع نكرده است... چند بار اشاره كردهاید كه از عروسكهای كوچولوی دوست داشتنی و موزیكال خوشتان میآید ولی باز هم برای تولدتان یك آدم آهنی زمخت و خشن كه از آن نفرت دارید خریده است! در این مواقع همیشه زنها از خود میپرسند مگر او صدای مرا نمیشنود؟ یا اینكه حرفهای مرا نمیفهمد؟
در واقع مشكل اصلی اینجاست كه لحن شما در گفتن جملات، با سبك ارتباط برقرار كردن همسرتان تفاوت دارد. دكتر لوری پان، نویسنده كتاب <لحن كلام چگونه زندگی را تغییر میدهد> میگوید: <مردم برای بیان حالات و درخواستهای خود از روشهای متفاوت استفاده میكنند.> اگر همسر شما با رفتار و نوع گفتار شما آشنایی كافی نداشته باشد، بعد از هر گفتگویی سوءتفاهمها آغاز میشود. برای این كه شكاف میان این فاصلههای رفتاری و گفتاری برطرف شود، این تست را با دقت مطالعه كنید و در هر وضعیتی كه شرح داده شده، نزدیكترین پاسخ را انتخاب كنید. سپس با توجه به پاسخهایتان، راه حلهای مشكل را بخوانید تا دیگر لحظههایتان را با دعوا بر سر سوءتفاهمها هدر ندهید.
وقتی از كار منزل خسته میشوید...
الف) همسرتان را متهم میكنید كه بار مسوِولیت خودش را به دوش نمیكشد. ب) با طعنه و كنایه نشان میدهید كه دیگر توان ندارید و در دل امیدوارید همسرتان متوجه منظورتان شود و در كار خانه كمكتان كند. ج) هیچ چیز نمیگویید و خودتان كارها را انجام میدهید. چون معتقدید اگر خودتان كارها را بكنید، راحتتر است تا این كه ۲ ساعت وقت بگذارید و به او یاد بدهید چطور با ماشین ظرفشویی كار كند. د) از همسرتان خواهش میكنید چند روز در هفته كارها را انجام دهد تا شما هم كمی استراحت كنید.
همسرتان از شما میخواهد روز تعطیل آخر هفته را به سینما بروید و فیلم علمی - تخیلی مورد علاقه او را ببیند، در حالی كه شما از این نوع فیلمها متنفرید...
الف) او را سرزنش میكنید و میگویید این بدترین پیشنهادی است كه او میتوانسته بدهد و بهتر است به كار خودش برسد. ب) میگویید: <آ... نمیدانم...اما اگر واقعاً دوست داری برویم،...> و در دل آرزو میكنید كاش نظرش عوض شود. ج) با او میروید. شاید فیلمش خیلی هم بد نباشد. د) به او میگویید هرگز این فیلمها را دوست ندارید و بهتر است كه فیلم دیگری انتخاب كند...
همسرتان عادت بدی دارد كه شما را آزار میدهد. یكبار، وقتی كه دوباره آن عادت را انجام داد...
الف) از كوره در میروید. مثلا میگویید چند بار گفتم طوری مسواك بزن كه كف خمیر دندان به آینه دستشویی نپاشد؟ ب) خود شما هر بار پس از مسواك زدن با دستمال آینه را پاك میكنید و امیدوارید او نیز یاد بگیرد. ج) به خود میقبولانید كه هیچ انسانی ایدهآل نیست و بیعیب و نقص آفریده نشده است. د) صبر میكنید تا كارش تمام شود. سپس مشكل را مطرح میكنید و پیشنهاد میدهید وقتی شبها دوش میگیرد، زیر دوش مسواك بزند یا هر راهحل دیگری كه خودش فكر میكند از آن راه مشكل حل میشود، را انجام دهید.
همسرتان از شما میپرسد برای هدیه تولدتان چه هدیهای میخواهید؟...
الف) تمام مشخصات، رنگ، مدل و مارك یك قهوهجوش را به او میدهید و تاكید میكنید مبادا چیزی مغایر با سلیقه شما بخرد. ب) میگویید <هرچه خودت میخواهی> و بعد با اشاره به او میفهمانید كه دوست دارید به كنسرت خواننده محبوبتان بروید. ج) میگویید <هر چه خودت انتخاب كنی و بخری، قبول دارم> و بعد به خودتان میگویید كه توی این سن و سال دیگر كادوی تولد چیز بیمزهای است و نیازی به آن نیست. د) به او میگویید خواننده محبوبتان در سالن اصلی شهر كنسرت دارد و خیلی دوست دارید كه بلیت كنسرت به عنوان كادوی تولد از او هدیه بگیرید.
شما درباره مشكلاتی كه در محلكار برایتان پیش آمده صحبت میكنید. همسرتان یك پیشنهاد میدهد كه زیاد مورد پسند شما نیست.
الف) او را متهم میكنید كه همیشه فقط مشكل را بیشتر میكند و پیشنهادش بسیار بد است و بهتر است دیگر راجع به آن صحبت نكند. ب) در طول شام، ساكت میمانید و با او صحبت نمیكنید تا خودش متوجه شود اشتباه كرده است. ج) از او به خاطر پیشنهادش تشكر میكنید و میكوشید به طریقی آن پیشنهاد را عملی كنید. د) میگویید پیشنهادش را انجام دادهاید، اما فایدهای نداشته است.
همسرتان با پساندازی كه از حقوقش جمع كرده، بدون مشورت با شما یك تلویزیون مدل جدید و بزرگ خریده است.
الف) به او میگویید برود و آن را پس بدهد. ب) شما هم یك مرتبه وقتی با او به خرید میروید، حسابی ولخرجی میكنید تا او هم به فكر فرو رود و بفهمد اسراف و ولخرجی كار بدی است. ج) چیزی نمیگویید و با خود میاندیشید او برای پول درآوردن زحمت زیادی كشیده است وحق دارد گاهی پولش را هر طور كه دوست دارد خرج كند. د) به او میگویید دفعه بعد اگر خواستی چیزی بخری، با من مشورت كن و اگر پول زیادی پسانداز كردی و نمیدانستی چكارش كنی، بهتر است با هم برویم اوراق مشاركت بخریم.
تعطیلات فرا رسیده و میخواهید با خانواده به مسافرت بروید. شما میگویید شیراز و همسرتان میگوید كیش.
الف) پیشنهاد بدی داده است. چون در كیش باید پول كلان خرج كرد و زیاد هم خوش نمیگذرد. ب) موقع راهرفتن سرتان را پایین میاندازید و پاهایتان را طوری روی زمین میكشید تا نشان دهید از رفتن به كیش ناراضی هستید و دوست دارید به شیراز بروید. ج) به این فكر میكنید كه كیش چه منظرههای زیبا و خاطرهانگیزی دارد، میتوانید از ساحل زیبای آن استفاده كنید و به خرید بروید. پس در آنجا هم خوش خواهد گذشت. د) با همسرتان قول و قرار میگذارید كه امسال به كیش بروید و سال بعد به شیراز.
او روز تولد شما را فراموش میكند.
الف) با ناراحتی فراوان میگویید به جهنم كه فراموش كرد! ب) به او میگویید اشكالی ندارد، اما با خودتان فكر میكنید ماه آینده هم من سالگرد تولد او را فراموش میكنم تا ببینم خوشش میآید یا نه! ج) با خود عهد میبندید سال دیگر خودتان حتما به یادش بیندازید فردا روز تولدتان است. د) به او میگویید بسیار ناراحت و ناامید شدهاید و برای این كه فراموش كنید، پیشنهاد میدهید به یك رستوران چینی كه در آن خاطرات زیادی دارید، بروید.
همسرتان تصمیم دارد برای خواهرش كه تازه ازدواج كرده، یك كادو بخرد. از صبح به بازار رفتهاید و او هنوز چیزی نخریده است. از خستگی عرقتان در آمده ...
الف) اعصابتان خرد میشود و خودتان با عصبانیت یك چیزی میخرید. ب) مرتب به دستهای خالی همسرتان اشاره میكنید و طعنه میزنید تا شاید بهش بربخورد و بالاخره چیزی بخرد. ج) پشتسر او به آرامی میآیید و صبر میكنید تا بالاخره چیزی پیدا كند و بخرد. د) به او میگویید اگر با من مشورت كرده بودی، به تو میگفتم كه جمعهها مغازههای بازار اكثراً تعطیل است و یك روز دیگر با هم به خرید میرفتیم.
احساس میكنید مدتی است روابط عاشقانه و رمانتیك در زندگیتان كمرنگ شده است...
الف) از همسرتان انتقاد میكنید كه هیچوقت كاری نكرده تا شما احساس خاص و رمانتیكی پیدا كنید. ب) به او میگویید شوهر <نازنین> بدون هیچ دلیلی برای همسرش یك سبد گل خریده است و امیدوارید او منظور شما را درك كند. ج) به خودتان نهیب میزنید بیدار شو! رمانتیك بودن برای نوجوانان و شخصیتهای رمانهای دانیل استیل است، نه برای تو. د) به او میگویید احساس میكنم روابطمان كمی سرد و بیروح شده است. بهتر است برای این كه از این كسالت بیرون بیاییم، هفتهای یك شب برویم بیرون و تفریح كنیم. پاسخهای خود را علامت زدید؟ حالا تعداد دفعاتی كه الف، ب، ج یا د را انتخاب كردهاید، با هم جمع كنید و ببینید كدام بیشتر امتیاز میآورند. سپس كلید پاسخها را بخوانید. برای هر پاسخ، یك توضیح كامل ارائه داده شده است. در هر توضیح، خصوصیات خوب و خصوصیات بد شما ارائه میشود و نیز این كه چطور صحبت كنید تا همسرتان دركتان كند و حرفهایتان را بفهمد.