تأثیرات تولد فرزند روی رابطه همسران
صاحبخبر - ریحانه دوستدار پس از تولد نخستین فرزند، رابطه شما بسیار دگرگون خواهد شد.زندگی خانوادگی شما شکل دیگری میگیرد و حتی اگر زندگیتان پیش از این آرام و بیسرو صدا بود حالا باید منتظر تحولاتی جدی در رابطهتان باشید. این تغییر و تحولات بد نیستند اما در هر صورت متفاوت هستند و موقعیت شما را در رابطه حساس میکنند. یکی از چیزهایی که بعد از تولد فرزندتان روی رابطه تأثیر جدی میگذارد تفاوتهای فرهنگی راجع به رشد و تربیت فرزند است. باورهای شما نسبت به تغذیه، استراحت و محافظت از زن باردار تا نوع زایمان، حمام بردن کودک در شب هفتم تولد، قندآب دادن به او، انتخاب نام از سوی یک بزرگتر، اجبار در شیر مادر، شب بیداریهای تنهای یک مادر، مراقبت از کودک و انواع و اقسام باورهای سنتی و عرفی یا باورها و آداب و رسوم محلی درباره تولد فرزند، مراقبت، رشد و آموزش او میتواند چیزهای تازهای را درباره زندگی زناشوییتان نشان بدهد. اینکه مثلاً همسرتان در مراقبت از فرزندش شبیه خانوادهاش عمل میکند یا مطیع آنهاست یا چقدر به تصمیم مشترک زن و شوهر اعتقاد دارد و میزان تأثیرپذیری او از راهکارهای مدرن و به روز خیلی چیزها را در رابطه مشخص میکند. این موضوعات میتوانند اختلاف ایجاد کنند یا صمیمیت رابطه را بیشتر کنند. خیلی از این موارد را تا زمانی که در موقعیت آن قرار نگیرید متوجه نمیشوید. علاوه بر این تولد فرزند مسأله مهم در زندگیتان ایجاد میکند. شما پس از بارداری و تولد فرزند با این پرسش مهم روبه رو میشوید که آیا اصلاً توانایی کافی برای پذیرش این مسئولیت تازه را دارید یا نه. مسأله این نیست که شما زن و مردی تحصیلکرده یا آدمهای قابل و توانمند و با عرضهای هستید. تولد نخستین فرزند میتواند شما را در شرایطی قرار دهد که احساس کنید آدم بیکفایت، بیدست و پا و بدون قابلیتی هستید چون نمیتوانید نیازهای فرزندتان را بفهمید. ممکن است چندین جلد کتاب و صدها مقاله درباره مراقبت از کودک، شیردادن، خواباندن یا آرام کردن کودک بیقرار خوانده باشید اما وقتی با این موجود کوچک رو به رو میشوید دانستههایتان را ناکافی میدانید. این اتفاق برای همه نمیافتد اما مشکل خیلی از والدین است. با وجود تجربه لذت بخشی که خواهید داشت اما این مسأله ممکن است برای هر کدام از شما بحرانهای منحصر به فردی را ایجاد کند. مثلاً شاید یکی از شما نسبت به زخمها و آسیبهای دوران کودکیاش حساس شود و اجحاف و کمکاریهای والدینش را به یاد بیاورد یا دیگری ممکن است دچار این هراس شود که تولد فرزند اساساً یک اشتباه بوده است چون فرصتهای باز و آزادی عمل او را تنگ کرده است و این مسئولیتی نیست که بتواند از عهده آن بر بیاید. همچنین یکی از انواع این آسیبها و بحرانها میتواند این باشد که فکر کنید هرگز به اندازه فرزندتان مورد توجه و حمایت شریک زندگیتان قرار نگرفتهاید یا فقط به یک والد تقلیل پیدا کردهاید و جایگاه اصلیتان را در رابطه با همسرتان از دست دادهاید. وقتی هر کدام از این تغییرات باعث واکنش عجیب یا نامعقولی در شما شد قبل از اینکه احساساتتان را نشان بدهید به این فکر کنید که قبل از تولد فرزندتان در این شرایط تازه چطور رفتار میکردید؟ کم خوابی و نگرانی و تلاش برای رسیدگی به آدم کوچک و متفاوتی که با آن درگیر هستنید شما را حساس خواهد کرد. این حق کاملاً برای شما محفوظ است اما نباید طوری رفتار کنید که به ارتباط زناشوییتان لطمه بزنید.اما با وجود همه این تحولات یادتان باشد که واکنشهای معقول فراوانی وجود دارد که میتواند جایگزین رفتارها و واکنشهای عصبی شود.∎