شناسهٔ خبر: 48595085 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شبستان | لینک خبر

به مناسبت ۸ مرداد روز بزرگداشت سهروردی

سهروردی؛ عقل سرخ فلسفه اسلامی

شیخ اشراق از آیات و روایات جهت تأیید و استشهاد به صورت وسیع بهره برده و نسبت به حکمای اسلامی پیش از خود، این نوع استفاده از آیات و روایات را گسترش داده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری شبستان، شهاب ­الدين یحیی سهروردی معروف به شیخ اشراق در سال 549 ه.ق در سهرورد – دهکده ای در حوالی زنجان کنونی – دیده به جهان گشود و به سال 587 در سن 38 سالگی بر اساس دسیسه مخالفان متعصبش در شهر حلب به شهادت رسید. با وجود کمی عمر، حدود 50 رساله و کتاب به فارسی و عربی نگاشته است که البته بیشتر آنها به دست ما نرسیده است. از جمله مهمترین آثار او عبارتند از دو کتاب «حکمت الاشراق» و «المشارع و المطارحات».

او در عصری می­زیست که نه تنها متکلمان و فقها بر نامشروع بودن فلسفه فتوا می­دادند؛ بلکه صوفیانی چون شهاب ­الدین عمر سهروردی و ابوحامد غزالی نیز به تکفیر فیلسوفان می­پرداختند. متکلمانی مانند فخر رازی نیز به جنگ با فلاسفه برآمدند و فقهای ظاهرگرا نیز به چالش با آنان پرداختند.

شیخ اشراق در چنین موقعیت علمی و فرهنگی، یک نظام فلسفی با نام «فلسفه اشراق» بنیان گذاشت که عرفان، برهان و قرآن در کنار یکدیگر قرار گیرند. او معتقد بود که حکمت بحثی برای کشف حقیقت کافی نیست و از طرف دیگر برای تعلیم و انتقال حقایق مکشوفه نمی­توان تنها از حکمت ذوقی بهره برد و استمداد از حکمت بحثی نیز نیازی ضروری است. بر این اساس کوشید تا میان آموزه ­های فلسفی و عرفانی تقارنی ایجاد کند؛ هر چند در رساله­ های هیاکل النور و قصة الغربة الغربية و كلمة التصوف به اصالت عرفان و تصوف و تبعیت فلسفه از عرفان و تصوف فتوا می­دهد.

سهروردی حکمت بحثی و ذوقی را به هم آمیخت و در مکتب معرفت نفس، علم حصولی و حضوری را فرا گرفت و به برهان صرف بسنده نکرد؛ چه اینکه به شهود محض نیز اکتفا ننمود. چون سهروردی از پیشگامان جمع بین برهان و عرفان است؛ حق سبق او نسبت به دیگران محفوظ است.

شیخ اشراق گاهی در حل مباحث فلسفی، با روش عقلی به بررسی مسائل و نقد آراء همت می­گمارد؛ ولی بیشتر اوقات یقین او به دیدگاه­ های فلسفی، ناشی از شهود است و سپس به برهانی کردن آن عقیده می­پردازد. بنابراین او با عقل و روش عقلی مخالفتی ندارد؛ بلکه با انحصارگرایی روش عقلی مخالف است. سهروردی هم حکمت بحثی را می­پذیرد و هم حکمت ذوقی را و از منظر وی حکیم واقعی کسی است که در هر دو نوع حکمت توغل داشته باشد.

سهروردی خود اهل شهود بوده و بارها این مطلب را عنوان نموده است. وی در منابع معرفتی خویش از حکمای اشراقی پیش­ سقراطیان، فارس، هند، افلاطون، نوافلاطونیان و عرفای اسلامی استفاده کرده است. شیخ عرفان را برتر از فلسفه دانسته و شهود اصحاب سلوک را یقینی می­داند. از منظر او حکیم کسی است که ملکه­ اشراق انوار الهی را یافته و از آن­ها بهره برده باشد. سهروردی شهود و مکاشفات مکررِ بزرگان عرفان را، اگرچه بدون حجت و دلیل هم ذکر شده باشند، معتبر می­داند.

سهروردی اولین فیلسوف مسلمانی می­باشد که روش شهودی را وارد فلسفه نموده است. روش اصلی او شهودی است؛ ولی در کنار آن از روش برهانی نیز بهره می­برد، او ابتدا با روش شهودی به دیدگاهی رسیده سپس بر آن برهان آورده است.

شیخ شهاب الدین برخی از مطالب و دیدگاههای فلسفی خویش را در رساله هایی چون فی حقیقة العشق، عقل سرخ، آواز پر جبرئیل، روزی با جماعت صوفیان، التلویحات و ... به صورت استعاری و رمزی بیان نموده است؛ آن‌چنان که نیازمند تأویل هستند.

سهروردی عرفانِ خالی از اندیشه و فلسفه­ی فاقد ظرافت و شهود را کم­حاصل دانسته و حکمت حقیقی را مجموعه­ی عرفان و فلسفه؛ البته با ریاست عرفان، می­داند. بر این اساس شیخ اشراق با وارد کردن عالمانه و آگاهانه­ی روش اشراقی به فلسفه اسلامی، بابی جدید در برابر این جریان فلسفی گشود.

شیخ اشراق از آیات و روایات جهت تأیید و استشهاد به صورت وسیع بهره ­برده و نسبت به حکمای اسلامی پیش از خود، این نوع استفاده از آیات و روایات را گسترش داده است. او بر این باور است که دیدگاه­های فلسفی را در صورتی می­توان پذیرفت که آیات و روایات بر صحت آن­ها گواهی دهند. بر این اساس وی نگاه روشی به نقل ندارد؛ ولی رویکرد نقلی و استفاده از نقل جهت تأیید و استشهاد در نظام حکمت اشراقی وجود دارد.

شیخ شهید سهروردی، امیرالمؤمنین (ع) را با تعابیر بلندِ حکیم عرب و عالم عرب معرفی می­کند.[1] او بیش از پنجاه حدیث در آثار خود آورده که نوعاً از جانب پیامبر اکرم (ص) و حضرت امیر (ع) نقل شده و بیشتر آن­ها هم در منابع حدیثی شیعه آمده است. همچنین ادعیه ­ای که شیخ اشراق در رساله ­های خویش عنوان نموده، دعاهای رسیده از ائمه­ معصومین شیعیان است.[2]

نویسنده:حسام الدین مؤمنی

 

[1]. سهروردی، مجموعه مصنفات، ج 4، ص 114 و 120

[2]. ملکی، در امتداد وحی و عرفان، ص 71-65

پایان پیام/49

نظر شما