شناسهٔ خبر: 33707948 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

زاغه تناقض

تهران- ایرنا- «دونالد ترامپ» برای آوردن ایران پای میز مذاکره چنان عطشناک و شتابزده نشان می دهد که گویی هیچ اولویتی را جز این نمی شناسد اما به گونه ای گام برمی دارد که کوچکترین منافذ برای رسیدن به این هدف را اندود می کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش‌های خبری ایرنا، هر چه از آغاز هماوردی دولت ترامپ با جمهوری اسلامی ایران می‌گذرد، ایده و امکان برونرفت از وضعیت تقابلی بیشتر رنگ می بازد.

آخرین اقدام رئیس جمهوری آمریکا برای تحریم عالی‌ترین مسؤول جمهوری اسلامی ایران و شماری از فرماندهان بلندپایه سپاه پاسداران به خاطر حادثه سرنگونی پهپاد جاسوسی و آنچه ترامپ «دلایل فراوان دیگر» خوانده تصمیمی است که صرف نظر از مساله کارایی و وجوه نمادین آن، نشان داد احتمالات برای دستیابی به نقطه‌ای از اشتراک و تغییر مسیر تنش فزاینده در مناسبات تهران و واشنگتن ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود.

اینک بسیاری حتی خارج از مرزهای ایران و آمریکا به سرنوشت این رویارویی می‌نگرند و گمانه زنی در این باره به یکی از اصلی ترین مباحث بین المللی تبدیل شده است.

از نگاه بسیاری از تحلیلگران، اصلی ترین عامل بحرانی شدن روابط دو طرف به تناقضات پرشمار و پیچیده رفتار آمریکا در قبال ایران بازمی گردد و باعث می‌شود حتی خوشبین ترین ناظران نیز در مورد دستیابی به نتیجه‌ای مشخص در صورت گشایش باب گفت وگو و تعامل در شرایط کنونی تردید کنند.

در یک سوی این تنش جمهوری اسلامی قرار دارد که از ابتدا مواضع خود را به طور مشخص اعلام داشته و فارغ از هرگونه پیچیدگی یا فراز و فرود رفتاری، پایبندی طرف مقابل به تعهدات بین المللی و بازگشت به توافق هسته‌ای، رفع تحریم‌های بی اساس و غیرقانونی، احترام به تمامیت سرزمینی، حاکمیت ملی و حقوق بدیهی دفاع مشروع و نیز کنار گذاشتن زبان تهدید را پیش نیاز هر گونه اقدام موثر برای دگرگونی اوضاع دانسته است.

در سوی دیگر این گود هماوردی، آمریکا همچون کشتی گیری عمل می‌کند که در مقابل حریف خود می کوشد فنون مختلف را به صورت پیاپی، ناشیانه و ناقص اجرا سازد، تماشاگران را علیه طرف مقابل برانگیزد، از خطاهای مکرر بهره جوید و ضمن تاثیرگذاری بر داور مسابقه، با قلدری همه قواعد رقابت را برای مالیدن پشت حریف به خاک زیر پا بگذارد.

به این ترتیب، در فضایی که صاحبنظران، دولت ترامپ را فاقد راهبرد در قبال تهران می‌خوانند، دیپلماسی و رویکرد مقامات کاخ سفید را می‌توان آمیزه ای از تناقض گویی، قلدرمآبی، جنگ روانی، شتابزدگی، دروغگویی و سردرگمی دانست.

در ارتباط با روابط ایران و آمریکا در دوره ترامپ، بسیاری این مفروض را در نظر می‌گیرند که وی برای راهیابی دوباره به کاخ سفید در انتخابات ۲۰۲۰ به آمدن ایران پای میز مذاکره نیازمند است. آنچه این مفروض را تقویت می‌کند اینکه ترامپ به نحوی در تقابل با تهران حساسیت‌ها و نیز انتظارات از دیپلماسی دولتش را بالا برده که اینک سرنوشت دست و پنجه نرم کردن با ایران به عنوان قدرتی که هیمنه نظامی آمریکا را در خاورمیانه به چالش کشیده جنبه‌های حیثیتی فراوان یافته است حتی بسیار حساس‌تر از زمانی که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ و در مناظره مربوط به سیاست خارجی موضوع ایران به مهمترین بخش دوئل «باراک اوباما» و «میت رامنی» مبدل شد.

در فضایی که صاحبنظران دولت ترامپ را فاقد راهبرد در قبال تهران می‌خوانند، دیپلماسی و رویکرد مقامات کاخ سفید را می‌توان آمیزه ای از تناقض گویی، قلدرمآبی، جنگ روانی، شتابزدگی، دروغگویی و سردرگمی دانست.

تناقض شدید و پرسش برانگیز بودن رفتار دولت ترامپ در صورت تکیه بر این مفروض جایی بیشتر نمود می‌یابد که کاخ سفید با تصمیماتش روز به روز از امکان مصالحه با تهران دور و به درگیری نظامی در منطقه نزدیک می‌شود یعنی دقیقاً متضاد با وعده‌ها و اهداف اعلانی ترامپ که کوشیده یک به یک به آنها جامه عمل بپوشاند.

پس از تحریم اخیر ترامپ بود که سخنگوی وزارت امور خارجه تصریح داشت «تحریم بی‌حاصل رهبری ایران و نیز فرمانده دیپلماسی کشور یعنی بسته شدن راه دیپلماسی با دولت مستاصل آمریکا.»

«حسن روحانی» رئیس جمهوری نیز دیروز در واکنش به تصمیم تازه رهبران کاخ سفید و ضمن محکومیت شدید آن اظهار کرد: کارهایی که امروز آمریکا انجام می‌دهد به معنای شکست قطعی آمریکا است و در این زمینه تردید ندارم وگرنه هیچ آدم عاقلی این کار را انجام نمی‌دهد. یعنی در هیات حاکمه و کاخ سفید یک سرخوردگی عجیبی بوجود آمده است، آن هم سردرگمی بزرگ.

بدیل مفروض یاد شده این است که ترامپ در وضعیتی که در هیچ پروژه سیاست خارجی از موضوع فلسطین گرفته تا مذاکره با کره شمالی و جنگ تجاری با چین و اروپا عایدی کسب نکرده، موضوع ایران را نیز در آینده سیاسی خود بی تاثیر می‌داند؛ خواه به دلیل پشتگرمی به دستاوردهای موقت اقتصادی و پیش فروش آینده آمریکا یا خواه به علت اعتماد به نفس کاذب و اطمینان قاطع به ورود مجدد به کاخ سفید. بدیل دیگر اینکه شاید ترامپ دیگر نخواهد دوره ریاست جمهوری خود را تمدید کند که این بسیار دور از ذهن به نظر می‌رسد.

آنچه بیش از هر چیزی این بدیل ها را زیر سوال می‌برد مواضع مکرر کاخ سفید در زمینه ضرورت شکل گیری مذاکره با ایران است. تقریباً روزی نیست که ترامپ یا اعضای تیم سیاست خارجی وی از لزوم گشایش درهای مذاکره سخن نگویند؛ از شخص رئیس جمهوری آمریکا گرفته که مدعی بازگرداندن شکوه و عظمت و دوستی با ایران شده تا چهره‌هایی مانند «برایان هوک» و «مایک پمپئو» که پی در پی از لغو همه پیش شرط‌ها، اشتیاق رئیس جمهوری به پایان مناقشه و … سخن می‌گویند.

جدا از این تناقضات اساسی، سایر رفتارهای تیم ترامپ نیز سرشار و انباشته از پارادوکس‌های غیرقابل همسازی است. ترامپ در جریان آخرین موضوع درگیری با ایران یعنی سقوط پهپاد جاسوسی آمریکا اصرار داشت که شلیک به سوی پهپاد در آب‌های بین المللی صورت گرفته و تهران مرتکب اشتباهی بزرگ شده است. اندک زمانی پس از این اظهارات بود که وی بخاطر شلیک نکردن به سوی دیگر پرنده جاسوسی سرنشین دار آمریکا از ایران تشکر کرد.

موارد این دست رفتارهای پارادوکسیکال کم نیست. ترامپ همزمان با اعلان باج خواهی اخیر از «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان بابت حفاظ از این کشور، اظهار داشت کشورهایی چون ژاپن و چین باید خود امنیت نفتکش هایشان را در آب‌های خاورمیانه برعهده گیرند و نیازی به حضور نیروهای آمریکایی وجود ندارد. در همین حال بود که رسانه‌ها از تقویت ناوگان و نیروهای نظامی آمریکا در خاورمیانه از طریق اعزام ناو جدید خبر دادند و «رویترز» هم دوشنبه شب به نقل از یک مقام ارشد آمریکایی گزارش داد که این کشور قصد دارد ائتلافی برای حفاظت از کشتیرانی در خلیج فارس و تنگه هرمز تشکیل دهد.

تمامی این موارد کاخ سفید را به لانه‌ای از تناقضات و رفتارهای ناهمگون مبدل ساخته است و بیش از هر زمانی سردرگمی را در تصمیمات دولت آمریکا به تصویر می‌کشد.

نظر شما