شناسهٔ خبر: 25854006 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

نگاهی به دغدغه‌های مادرانه درباره تهدید‌های رسانه‌ای علیه فرزندان

بچه‌های بی‌سواد در برابر رسانه‌های نوین!

شکی نیست که کاربرد اینترنت و فضای مجازی در ابزار‌های ارتباطی یک مقوله پیچیده است که در عین فوایدش، آسیب‌های بی‌شماری دارد. به هر حال این وظیفه ما پدر و مادرهاست که سواد خود را در این زمینه بالا ببریم تا بتوانیم هدایت و کنترل مناسبی روی استفاده فرزندانمان از تکنولوژی‌های ارتباطی داشته باشیم.

صاحب‌خبر -
امروزه مفهوم سواد از توانایی خواندن و نوشتن فراتر رفته و شاخص‌ها و زیرشاخه‌های متعددی برای آن تعریف شده است. یک تعریف کامل‌تر کلاسیک درباره سواد توانایی به کاربردن زبان برای خواندن، نوشتن، گوش‌دادن و سخن‌گفتن است، اما در مفهوم نوین تعریف سواد تا مرز توانایی‌های متعدد برای سازگاری با جامعه تکنولوژیک پیش رفته است. یونسکو پا را از این هم فراتر گذاشته و باسوادی را توانایی شناخت، درک، تفسیر، ساخت، برقراری ارتباط و محاسبه در استفاده از مواد چاپ‌شده و نوشته‌شده مربوط به زمینه‌های گوناگون می‌داند. با تعریف یونسکو باسوادی زنجیره آموزشی که توانایی رسیدن به اهداف، توسعه دانش و پتانسیل و شرکت کامل در جامعه‌ای بزرگ‌تر را برای یک فرد فراهم می‌کند، دربردارد. بر اساس تعریف یونسکو، شخص باسواد فردی است که سواد عاطفی، ارتباطی، مالی، آموزش و پرورش، رایانه و سواد رسانه داشته باشد. آیا ما تمام این سواد‌های شش‌گانه را داریم؟ در این گزارش تعدادی از مادران باسواد درباره آخرین گزینه یعنی سواد رسانه‌ای سخن گفته‌اند و محور حرف‌های آنان نیز نگرانی از قربانی شدن فرزندانشان در برابر هجوم پیام‌های رسانه‌ای است.

۲ همکلاسی با ۲ تجربه متفاوت در رویارویی با رسانه‌ها

مریم فراهانی، ۴۱ ساله، شاغل
دوستی من و نسرین به ۲۲ سال پیش برمی‌گردد. به زمانی که هر دو در یک دانشگاه درس می‌خواندیم. این دوستی تا امروز ادامه پیدا کرده است. هردو سه سال پس از فارغ‌التحصیلی ازدواج کردیم و هردو سه سال بعد از ازدواج صاحب فرزند شدیم. عمق دوستی پسر من و او به اندازه ماست و همیشه به هر بهانه‌ای با هم بوده‌ایم. فرزندان ما حالا ۱۳ ساله هستند و تقریباً به دلیل همکلاسی بودن و تجربه‌های مشترکی که داشتند به ظاهر شبیه هم تربیت شدند، اما یک تفاوت تربیتی باعث شد که راه پسر من برای همیشه از او جدا شود. من همیشه معتقد بودم که استفاده بچه‌ها از رسانه‌ها باید کنترل شده باشد. حتی وقتی که پسرم مشغول بازی‌های کامپیوتری بود یک پای ماجرا من بودم، چون می‌توانستم روی محتوای بازی‌های او کنترل داشته باشم. تا این سن نگذاشته‌ام به تنهایی به تماشای یک فیلم بنشیند و هنوز به این نتیجه نرسیده‌ام که می‌تواند برای خودش یک تلفن همراه داشته باشد ولی همیشه بهترین بازی‌های رایانه‌ای را با هم انجام داده‌ایم، بهترین فیلم‌های انیمیشن را تهیه کرده و با هم دیده‌ایم و همیشه تلفن همراهم را به او داده‌ام تا در کنار خودم از آن استفاده کند. در واقع او هیچ وقت از رسانه‌ها محروم نبوده، بلکه همیشه با حضور و نظارت من از رسانه‌ها استفاده کرده است. همیشه هم سعی کرده‌ام او را در این زمینه توجیه کنم و به او بفهمانم که استفاده از رسانه قواعدی دارد که اگر آن را رعایت نکنیم دچار مشکل می‌شویم، اما برویم سراغ پسر نسرین. متأسفانه چند وقتی بود که در رفت‌وآمد‌های دوستانه پسرم را به بهانه بازی به اتاق خود می‌برد و من که از همه چیز بی‌خبر بودم، کم کم از زبان پسرم حرف‌هایی شنیدم که بوی خوبی نمی‌داد. اینکه پسر نسرین در اتاقش برای خود دنیایی دارد اسرارآمیز. یک قفسه کامل از انواع بازی‌ها و فیلم‌هایی که همه را خودش تهیه کرده بود و هیچ کدام را به پدر و مادرش نشان نداده است. از همه مهم‌تر اینکه یک خط و یک گوشی تلفن همراه چند میلیونی دارد و در تمام شبکه‌های اجتماعی فعال است. این‌ها همه را پسرم بدون دروغ و سانسور و صادقانه به من گفت و من هم مادرانه از او خواستم که مراقب باشد. جالب اینجاست پسر من راه خودش را بدون دخالت من از او جدا کرده بود. شاید به خاطر رفتاری بود که من از دوران کودکی او پیش گرفتم و پا به پای پسرم با هم از رسانه‌ها استفاده کردیم. پسر نسرین چند وقتی است عصبی و پرخاشگر شده، حرف‌های خوبی نمی‌زند، دچار افسردگی و افت درسی شده است و رفتار‌هایی از خودش بروز می‌دهد که فراتر از سن بلوغ اوست. شجاعانه و بدون تعارف می‌گویم که تجربه شخصی من در این زمینه بسیار اثربخش بود؛ چراکه فرزندم را در اقیانوس بی‌انت‌های پیام‌های رسانه‌ای تنها نگذاشتم.

خودم را به خاطر دختر ۸ ساله‌ام باسواد کردم

شیرین مقیمی، ۳۷ ساله، خانه‌دار
واقعاً اشتیاق سیری‌ناپذیر بچه‌ها به تکنولوژی‌های ارتباطی، اینترنت، کامپیوتر و موبایل شگفت‌انگیز است. دختر هشت ساله من عاشق این است که با تلفن همراه من و پدرش بازی کند و باورش سخت است که بگویم با کوچک‌ترین قابلیت‌های موبایل و رایانه آشناست و انگار دل و روده آن‌ها را درآورده و به تمام کاربردهایشان پی برده است. گاهی که حواسم نیست تلفن همراهم را برمی‌دارد و می‌بینم به همه جا سرک کشیده و حتی به خاله و دایی و عمه هم پیام فرستاده است. نگرانی خود از این موضوع را با یک روانشناس در میان گذاشتم، او هم یکی از دوستان خود را معرفی کرد که در این زمینه تخصص داشت. سؤالات و ابهامات خودم را مطرح کردم و خوشبختانه چند مقاله و کتاب درباره فرصت‌ها و تهدید‌های رسانه‌های نوین برای کودکان و نوجوانان به من معرفی کرد و با مطالعه آن‌ها توانستم با آگاهی و دانش بیشتری با موضوع برخورد کنم. به نظر من اکثر نوجوانان و جوانان ما بدون برخورداری از آموزش‌های لازم و در واقع یک جورایی به عنوان آدم‌هایی بی‌سواد با رسانه‌هایی مثل تلفن همراه و کاربرد‌های آن مواجه می‌شوند. به همین دلیل معتقدم والدین باید با جدیت دنبال آموزش خود باشند و سپس آموزش‌های لازم را در اختیار فرزندانشان قرار بدهند. البته در این زمینه نمی‌توان با بچه‌ها سلبی و چکشی برخورد کرد، زیرا محرومیت کامل آنان از فناوری‌های ارتباطی نه تنها آن‌ها را حریص می‌کند، بلکه موجب عقب ماندنشان از فواید این ابزار‌های ارتباطی می‌شود. پس بهتر است به جای پاک کردن صورت مسئله به فکر حل آن باشیم و برای حل مسئله نیز هیچ چیزی به اندازه دانش و آگاهی نمی‌تواند به ما کمک کند.

باید به بچه‌ها شنا کردن یاد بدهیم

زینب سلیمی، ۴۴ ساله، فرهنگی
همسر من پایش را در یک کفش کرده بود که الا و بلا بچه‌ها تا سن ۱۸ سالگی حق ندارند دست به موبایل بزنند. تا اینکه یک روز از من یک سؤال درباره یکی از کاربرد‌های تلفن همراهش پرسید. من که اظهار بی‌اطلاعی کردم به یکباره رؤیا دختر ۱۲ ساله‌ام مثل بلبل برای پدرش توضیح داد به گونه‌ای که انگار سال‌ها موبایل داشته است. من و همسرم همینطور هاج و واج به دخترم نگاه می‌کردیم. دخترم که متوجه سوتی خودش شده بود کمی سرخ شد و به اتاقش رفت. اما واقعیت این بود که ما باید خجالت می‌کشیدیم چراکه به دلیل غفلت ما، فرزندمان به دور از چشم پدر و مادرش با تلفن همراه دوست و آشنا ور می‌رفته و ما نمی‌دانستیم. از طرفی به خود آمدیم و متوجه شدیم که بیراهه رفته‌ایم و به جای پیدا کردن راه درست برای پاسخگویی به نیاز و اشتیاق فرزندانمان به ابزار‌های ارتباطی، کل ماجرا را انکار کرده و برخورد حذفی و سلبی را که راحت‌ترین راه است، انتخاب کرده‌ایم.
بعد از این اتفاق نگرش همسرم کمی روشن‌تر و برخوردش نرم‌تر شد. حالا استفاده همراه با نظارت و کنترل و همچنین آموزش‌های مادرانه و پدرانه در خصوص نحوه استفاده از رسانه‌ها را جایگزین آن برخورد‌های کلیشه‌ای و تحکم‌آمیز کرده‌ایم. البته شکی نیست که کاربرد اینترنت و فضای مجازی در ابزار‌های ارتباطی یک مقوله پیچیده است که در عین فوایدش، آسیب‌های بی‌شماری دارد. به هر حال این وظیفه ما پدر و مادرهاست که سواد خود را در این زمینه بالا ببریم تا بتوانیم هدایت و کنترل مناسبی روی استفاده فرزندانمان از تکنولوژی‌های ارتباطی داشته باشیم.