محمدعلی فردین از محبوبترین بازیگران پیش از انقلاب ایران است. او در کنار چهره و فیزیک جذاب، در همه آثارش ایفاگر نقش مثبت بود و همین مسئله به محبوبیت او اضافه میکرد. کارنامه این بازیگر طی دو دهه فعالیت مستمر، پر از آثار قابل تامل است. اما هفت نقش او بیشتر از بقیه در یادها مانده.
ورود محمدعلی فردین به سینما اتفاقی بود. او قهرمان کشتی بود و از دوستان صمیمی غلامرضا تختی. اما در یک اتفاق با اسماعیل کوشان، کارگردان دهه 20 و 30 سینمای ایران رو بهرو شد و او هم از فردین برای بازی در فیلمی به نام «چشمه آب حیات» دعوت به همکاری کرد. فردین در دهه 40 و 50 به اوج شهرت رسید. حتی برخی ورود او به سینما را باعث کمرنگ شدن ناصر ملکمطیعی میدانند. پس مدتی هم تصمیم گرفت کارگردانی را هم امتحان کند و چند فیلم متوسط هم ساخت. اما فردین فراتر از یک بازیگر، یک هنرمند محبوب بود. محبوبیتی که با ممنوعالکار شدنش در دو دهه پایانی زندگی، ذرهای از آن کم نشد. نگاهی داریم به هفت فیلم تاثیرگذار با بازی این بازیگر محبوب.
گنج قارون | سیامک یاسمی | 1344
محمدعلی فردین از سال 1338 وارد سینما شد، اما شاید نقطه عطف کارنامه او که فردین را به شهرت فوقالعادهای رساند فیلم «گنج قارون» بود. این فیلم اولین محصول سینمای ایران است که به فروشی میلیونی رسید و به دلیل داستان و شکل روایتش، تبدیل به یک اثر جریانساز شد. جریانی که بعدها به آن عنوان فیلمفارسی دادند. در این فیلم مانند همیشه چمگیز جلیلوند به جای فردین صحبت میکرد و ایرج ترانهها را میخواند. فردین رد این فیلم در نقش علی بیغم بازی میکرد. پسری که با کمک به یک مرد پولدار به ثروت و موقعیتی افسانهای میرسد. برخی اشعار این فیلم هنوز بعد از 60 سال در ادبیات عامه مردم جاری است.
سلطان قلبها | محمدعلی فردین | 1347
درست است که «گنج قارون» باعث شهرت فردین بود، اما ماندگارترین اثری که تا همیشه در ذهن همه ایرانیها از او باقیمانده «سلطان قلبها» است. فیلمی با یک داستان لطیف که بازی فردین، آذر شیوا و لیلا فروهر، آن را تبدیل به یک اثری تکرار نشدنی در سینمای ایران کرد. در روزهایی که سینما پر بود از داستانهای کلاه مخملیها و دعوا و کاباره، فردین «سلطان قلبها» را ساخت که داستان ماندگاری یک عشق بود. او در این فیلم نقش سعید را برعهده داشت و با بازیگر مقابلش آذر شیوا که آن روزها بسیار مورد توجه بود، زوجی را ساختند که بارها دوباره ازآنها دعوت شد تا مقابل هم قرار بگیرند. این فیلم پرفروشتری اثری است که فردین کارگردانی کرد و برای آن جایزه سینمایی سپاس را هم از این جشنواره گرفت.
کوچه مردها | سعید مطلبی | 1349
سعید مطلبی نویسنده مشهور فیلمفارسیهای سینمای پیش از انقلاب، یک اثر را در تمام طول دوران کارش کارگردانی کرد و آن «کوچه مردها» بود. در این فیلم او ایرج قادری و محمدعلی فردین را به عنوان دو دوست در مقابل هم قرار داد. دو دوستی که درگیر یک مثلث عشقی میشوند و با بحرانهایی رو به رو میشوند. فردین آن ساختار مرام و لوطیگریاش در فیلمها را در این اثر به اوج خود رسانده و تصویر کاملی از قشر پایین جامعه که در هر شرایطی پای عقاید خود هستند را به نمایش گذاشته.
غزل | مسعود کیمیایی | 1355
با شروع موج نو در سینمای ایران، فردین و ملکمطیعی در سینمای فیلمفارسی ماندند و بازیگران جدیدی از تئاتر وارد سینما شدند. اما سال 1355 مسعود کیمیای که یکی از چهرههای برتر این موج بود برای فیلم «غزل» سراغ فردین آمد. این فیلم چندان در گیشه موفق نبود، اما شاید اهمیتش از این جهت بود که شمایل همیشگی فردین را شکست. او که همیشه با ظاهری آراسته در فیلمهایش بازی میکرد در یک رئال روستایی، با ظاهری ژولیده از یک مرد میانسال به پرده سینماها آمد. او در کنار قرامرز قریبیان و پوری بنایی مثلث قابل تاملی را تشکیل داده بودند.
برفراز آسمانها | محمدعلی فردین | 1357
آخرین فیلم فردین پیش از انقلاب که در آن هم بازی کرد و هم کارگردانی آن را برعهده داشت «برفراز آسمانها» بود. داستان این فیلم مانند «سلطان قلبها» قصه یک خانواده در دو دوره زمانی است. فردین در این فیلم نقش یک پدر به نام رامین و بعد از آن نقش پسر همان پدر یعنی شاهین را برعهده داشت. دو نقش که فردین توانسته بود تفاوت آنها را به خوبی رعایت کند. فیلم جزو اولین آثار رنگی سینمای ایران بود و با پرداختن به زندگی خلبانان نیرو هوایی ارتش ایران و شرایط زندگی خانوادگی آنها، مورد توجه قرار گرفت.
برزخیها | ایرج قادری | 1359
تنها فیلمی که فردین پس از انقلاب در آن بازی کرد «برزخیها» ساخته ایرج قادری بود. فیلمی که درباره یک عده خلافکار بود که اتفاقی پایشان به جنگ باز میشود. این فیلم حتی به اکران هم رسید، اما بعد از مدتی توقیف شد و سرآغاز سالها ممنوعالکاری فردین، ملکمطیعی و قادری شد. فردین در این فیلم با موها و ریش کاملا سفید جلوی دوربین رفت. شمایلی کاملا متفاوت از آنچه پیش از انقلاب داشت. او در «برزخیها» نقش یک پیرمرد روستایی به نام سید یعقوب را دارد که میخواهد خلافکاران را به راه راست بیاورد و در برای دفاع از کشور از آنها کمک میگیرد.