صاحب‌خبر

روزنوشت ۱۴ شهریور ۱۲۷۹

خاطرات مظفرالدین‌شاه: عکاس‌باشی سینموفتگراف [دوربین فیلمبرداری] حاضر کرده بود

رفتیم به تئاتر، جناب اشرف صدراعظم و امیربهادر جنگ و ناصرالسلطنه و سایر پیش‌خدمت‌ها بودند. در دو پرده بازی کردند. خیلی بازی مضحک بامزه‌ای بود.

روزنوشت ۱۵ شهریور ۱۲۷۹

خاطرات مظفرالدین‌شاه: زن و مردی به طرف ما می‌دویدند که ما را ببینند

دو ساعت و نیم از شب رفته در جلوی هتل آتش‌بازی حاضر کرده بودند که از بالکن خوب پیدا بود. آتش‌بازی خیلی خوبی بود.

روزنوشت ۱۶ شهریور ۱۲۷۹

خاطرات مظفرالدین‌شاه: ناصرالسلطنه را فرستادیم سی چهل جلد کتاب آورد، همه را خریدیم

یک ساعت به غروب مانده آمدیم به منزل فرستادیم ناصرخاقان را آوردند فرمودیم قدری کتاب خواند.

خاطرات مظفرالدین‌شاه: آقا سیدحسین در مسیر هلند به آلمان روضه خیلی خوبی خواند

عکاس‌باشی یک دوربین عکاسی با نازبالش تازه آورده بود، خریدیم و چند قطعه عکس از آن انداختیم. چند قطعه عکس هم ما از صدراعظم و نوکرها انداختیم.

یکی دو حلقه انگشتری الماس خریدیم و به نوکرها یادگاری دادیم

جمعیت زیادی از زن و مرد در جلوی هتل برای دیدن ما جمع شده بودند. ما هم آن‌ها را که اشخاص مختلف و به وضع‌های مختلف بودند تماشا می‌نمودیم.

روزنوشت ۱۰ شهریور ۱۲۷۹

خاطرات مظفرالدین‌شاه: یکی دو حلقه انگشتری الماس خریدیم و به نوکرها یادگاری دادیم

جمعیت زیادی از زن و مرد در جلوی هتل برای دیدن ما جمع شده بودند. ما هم آن‌ها را که اشخاص مختلف و به وضع‌های مختلف بودند تماشا می‌نمودیم.