به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان، عصرایران در ادامه آورده است: از روز پنجشبه که منا، شاهد مرگ دلخراش حاجیان بود، مقامات سعودی در صدد توجیه این حادثه هستند و بی آنکه حتی عذرخواهی هم بکنند، میکوشند از خود سلب مسئولیت کنند. سخنگوی وزارت کشور عربستان، گرمای هوا و خستگی حجاح را عامل این قتلعام دانسته و مدعی شده است که حرکت بعضی از حجاج در مسیر معکوس و برخورد دو گروه از حجاج در یک تقاطع علت ازدحام جمعیت و حادثه امروز در صحرای منا بود.
کاملاً مشخص است که این سخنان چیزی جز فرار از مسئولیت و توجیه فاجعه نیست. مگر جز این است که هوای عربستان همیشه گرم است و حتی ماهها و فصلهایی گرمتر از این هم در این کشور وجود دارد؟ پس چگونه میتوان فاجعه را به گرمی هوا نسبت داد؟ یا مگر خستگی حجاج که عمدتاً سالخورده هستند، چیز جدید و عجیبی است؟
حرکت در مسیر معکوس هم ادعایی کاملاً کذب است، چراکه حادثه در ابتدای روز رخ داده و همه در حال حرکت به یک سمت بودهاند. اگر حرکت معکوسی هم رخ داده، در حین فاجعه بوده است که هر کسی به طور طبیعی در صدد فرار از مهلکه بوده است. وانگهی مگر مسئولیت هدایت حرکت کاروانهای حجاح با سعودیها نیست؟ پس چگونه میتوانند ادعای برخورد دو گروه از حجاج در یک تقاطع را بهانه کنند؟ آنها مگر در منا، مسئولیتی جز مدیریت حرکتها را دارند؟
کسانی که به حج رفتهاند میدانند که تمام حرکتها و مسیرها بویژه در منا که بزرگترین تجمع حجاج در آن صورت میگیرد، تحت دستور، هماهنگی و کنترل مسئولان امنیتی سعودیهاست و اینگونه نیست که هر کاروانی بتواند در هر مسیر و در هر ساعتی که خواست حرکت کند بلکه تمام مسیرها کاملاً مشخص و زمانبندی شده است وگرنه هر ساله باید هزاران نفر در ازدحام جمعیت کشته و مجروح شوند.
حتی در صورت بروز مشکلاتی مانند تردد خارج از قاعده یک کاروان، سیستمهای کنترل جمعیت که با دوربینها و تجهیزات بسیار پیشرفته رایانهای در اختیار سعودیهاست و نیز تصاویر هوایی آنلاین این امکان را به مسئولان برگزاری مراسم رمی جمرات میدهد که بتوانند ازدحام را کنترل کنند و مثلاً اگر در نقطهای ازدحام نامتعارف دیدند، با گشودن راههای خروج یا جلوگیری از ورود کاروانهای جدید به آن مسیر و هدایت افراد به مسیرهای دیگر، ترافیک انسانی را کنترل کنند کما اینکه همیشه هم اینطور بوده است.
نکته مهم و کلیدی ماجرا این است که نیروهای امنیتی سعودی، در اقدامی بسیار تأملبرانگیز، مسیر پیشبینی شده حجاج در خیابان 204 که عمده زائران ترددکننده در آن را ایرانیها، هندیها، آفریقاییها و پاکستانیها تشکیل میدادند بستند و صدها هزار نفر را در یک معبر محدود، تحت فشار و تنش گذاشتند.
هرچه غیر عمد باشد، بستن مسیر پیشبینی شدهای که قبلاً به حجاج گفته بودند از آنجا حرکت کنند، اقدامی کاملاً عمدی بوده است که توسط خود سعودیها صورت گرفت و آنقدر این انسداد را ادامه دادند که جمعیت متراکمتر و متراکمتر شد و فاجعه رخ داد.
مقامات سعودی باید به جای فرافکنی و انداختن تقصیر به گردن هوا و خستگی حجاج و ... توضیح دهند چرا ابتدا مسیری را برای تردد حجاج اعلام کردند و بعد از این که حاجیان در آن مسیر قرار گرفتند، آن را مسدود و زائران را در یک تله انسانی گرفتار کردند؟ مگر حاجیان که در آن سرزمین غریب هستند، جز مسیرهای تعریف شده توسط سعودیها، راه دیگری را بلد بودند یا رفتند؟
سعودیها در حالی مسیر را مسدود کردند و «راه باز» را به یک «تنور داغ و کُشنده» تبدیل کردند که میدانستند عواقب این کار چیزی جز مرگ دلخراش حاجیان نیست؛ اما این کار را انجام دادند.
اما علت چه بود؟ عدهای میگویند به دلیل عبور کاروان ولیعهد عربستان مسیر را بستند اما این خبر هنوز رد یا تأیید نشده است. آنچه به عنوان یک تحلیل بسیار جدی مطرح است به ماجرای انتقال قدرت در عربستان بعد از درگذشت ملک عبدالله مربوط میشود.
همزمان با بیماری ملک عبدالله، پادشاه پیشین عربستان، جنگ قدرت در میان شاهزادگان پرشمار سعودی برای دوران جدید شدت گرفت. با درگذشت وی، ملک سلمان پادشاه شد و بسیاری از چهرههای متنفذ که در لایههای مختلف سیاسی و امنیتی عربستان قدرت دارند را کنار گذاشت و نزدیکانش را به سمتهای مهم گمارد. این تغییرات نارضایتیهای بسیار شدیدی را در سطوح مختلف قدرت در عربستان ایجاد کرد به طوری که برکنار شدگان از «رأس»، که همچنان در «بدنه» ذینفوذ هستند، در صدد ایجاد نارضایتی و اثبات بیکفایتی مسئولان جدیدی که جایگزینشان شدهاند، هستند.
از این رو، بسیاری از تحلیلگران مسائل داخلی عربستان، این گمانه را بسیار جدی میگیرند که حجاج در منا، قربانی جنگ قدرت در عربستان شدهاند.
حج مهمترین رویداد سالانه عربستان است و ملک سلمان و تیمش برای نخستینبار عهدهدار این مراسم بودند و چه فرصتی بهتر از این برای اثبات ضعف تیم جدید امنیتی و مدیریتی جدید؟
حتی درباره سقوط جرثقیل نیز شک و تردیدهای زیادی وجود دارد، از جمله اینکه در روز حادثه، تجهیرات حفظ تعادل جرثقیل را باز کرده بودند یا جرثقیل در مسیری نامربوط با مسیر وزش باد سقوط کرده بود.
با این حال، هیچکس در روز سقوط جرثقیل، کسی را در حال ساقط کردن آن ندید ولی در منا، همه دیدند که این خود نیروهای امنیتی بودند که در ساعتی خاص مسیر را بستند و حجاج را گرفتار کردند. قطعاً مأمورانی که مسیر را بستند، سرخود این کار را نکرده بودند بلکه آمرانی بالادست وجود داشت که به هر علتی این دستور را صادر کردند.
جالب توجه این که قبل از انسداد مسیر، در حرکت قطارهای منتهی به منا - که همیشه منظم هستند - تأخیرهای چند ساعته ایجاد شده بود و به گفته شاهدان عینی، بعضاً بعد از پر شدن قطارها، درهای آنها که مملو از حاجیان بود، بسته میشد و حرکتی صورت نمیگرفت به حدی که برخی از حجاج گرفتار شده در قطار، از هوش میرفتند.
بعد از این مقدمهسازی، مسیر را هم بستند و آن حادثه رخ داد و بدتر این که امدادرسانی به مصدومان، به طرز عجیبی، کُند و آهسته صورت گرفت به طوری که شاهدان عینی گزارش کردهاند به علت تأخیر در رسیدن نیروهای امدادی، بسیاری از مصدومان که در ساعات اولیه زنده بودند، جان خود را از دست دادند.
یک شاهد عینی که در خیابان 204 حضور داشت میگوید: حادثه در ساعت 8:45 دقیقه صبح رخ داد و نیروهای امدادی تازه در ساعت 16 در حال بررسی نبض افراد بودند که ببینند زندهاند یا نه!
در این گیر و دار نیروهای امنیتی سعودی، از ورود امدادگران سایر کشورها که در کاروانها حضور دارند نیز جلوگیری کردند و تنها بخش اندکی از امدادگران غیرسعودی که در محل حضور داشتند، از جمله برخی امدادگران و پزشکان ایرانی که در محل حادثه حضور داشتند، توانستند به مصدومان کمک کنند.
با این اوصاف، در واقعه منا، فراتر از «بیکفایتی» سعودیها، باید رد پای «جنایت» را پی گرفت.
∎