به گزارش قدس آنلاین، مرتضی حاجسید احمدی در ۱۰ آبان ۱۳۰۳ در تهران به دنیا آمد. خانوادهاش اصالتاً اهل تفرش بودند و پدرش از کاسبان بازار جنوب تهران بود. دوران تحصیلش را در مدارس منوچهری، شرف و روشن گذراند و از نوجوانی به ورزش باستانی و فوتبال علاقهمند شد.
او مدتی در تیم فوتبال راهآهن و سپس در باشگاه شاهین توپ زد و بعدها مربی تیم شد. همین روحیه جمعی و مردمگرایی بعدها در مسیر هنریاش نیز نمود یافت. احمدی از سال ۱۳۲۱ با تئاتر آشنا شد و همراه گروهی از دوستان، «تماشاخانه ماه» را بنیان گذاشت. نخستین اجرای حرفهایاش در سال ۱۳۲۲ با پیشپردهخوانی در تئاتر تهران بود؛ هنری که با طنز و موسیقی درآمیخته بود و خیلی زود او را به یکی از چهرههای محبوب روی صحنه تبدیل کرد.
از تئاتر تا رادیو و دوبله
با گسترش رادیو در دهه ۱۳۲۰، احمدی وارد این رسانه شد و با صدای گرم و لهجه تهرانیاش به سرعت به یکی از گویندگان پرطرفدار بدل شد. طنز صمیمی، شوخطبعی طبیعی و نزدیکیاش به مردم باعث شد بسیاری از شنوندگان، او را صدای کوچههای تهران بنامند.
در سال ۱۳۲۶ وارد دوبله شد و به عضویت انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم درآمد. صدای او در نقش «روباه مکار» در انیمیشن پینوکیو برای چند نسل از کودکان ایرانی آشناست. در دوران طلایی دوبله، مرتضی احمدی از چهرههای اثرگذار و شاخص بهشمار میرفت؛ صدایی منحصربهفرد که با هیچکس اشتباه گرفته نمیشد.
در سالهای پایانی عمرش، با صداپیشگی در مجموعه انیمیشن شکرستان بار دیگر به اوج محبوبیت رسید. روایت او بهعنوان «راوی شکرستان»، با لحنی طنزآمیز و تهرانیِ اصیل، نقشی کلیدی در موفقیت این مجموعه داشت و بسیاری از مخاطبان نسل جدید، احمدی را با همین صدا شناختند. صدای او در شکرستان، خاطرهانگیزترین بخش این انیمیشن ماندگار است و هنوز در ذهن مردم زنده است.
درخشش در سینما، تلویزیون
حضور احمدی در سینما از سال ۱۳۳۲ با فیلم ماجرای زندگی آغاز شد. سپس در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ در فیلمهایی چون خانه خراب، مرخصی برای ازدواج، اجارهنشینها، کفشهای میرزا نوروز و سلطان صاحبقران نقشآفرینی کرد.
در تلویزیون نیز چهرهای پرکار بود. نقش بهیادماندنی «امینخلوت» در سریال تاریخی سلطان صاحبقران از ماندگارترین نقشهایش به شمار میرود. او توانست با بازی طبیعی و بیان محاورهای، شخصیتهای مردمی را به تصویر بکشد و به زبان هنر، پل ارتباطی میان نسلهای مختلف شود.
نویسندهای برای فرهنگ کوچه و بازار
مرتضی احمدی تنها بازیگر و صداپیشه نبود؛ او نویسندهای دقیق و دغدغهمند بود که سالها به گردآوری واژهها، اصطلاحات و روایتهای مردم تهران پرداخت. از آثار مکتوب او میتوان به کتابهای فرهنگ بروبچههای ترون، پرسه در احوالات ترون و ترونیا، پیشپرده و پیشپردهخوانی و کهنههای همیشه نو اشاره کرد.
این آثار، گنجینهای از فرهنگ عامه تهران در قرن گذشتهاند و سهم بزرگی در حفظ هویت زبانی و هنری پایتخت دارند. احمدی معتقد بود هنرمند باید مردم زمانهاش را بشناسد و زبان آنها را حفظ کند.
ستایش همنسلان و نسلهای بعد
بهرام بیضایی درباره او نوشته است: آن مرد گنجی در سر دارد که میان شما پخش میکند؛ گنجی از ناداری گردآوریشده از روزمرگی در جهان رو به دگرگونی! آن مرد سرود گمشده میخواند؛ بازیابد خود بیخویشِ خویش را در بَم و زیرهای آن، در تهران گمشده!
سعید پورصمیمی دربارهاش گفته است: آقای مرتضی احمدی بیش از هفتاد سال در عرصه هنر با سربلندی زندگی کرده است. او برای من فقط یک همکار نبود، پدر بود و استاد بود. حالا هم که بازنشسته شده، دست به قلم برده و نوشتههایی خلق کرده که یادگاری برای نسلهای بعد است؛ کاری که فقط از او برمیآمد.
بهزاد فراهانی نیز احمدی را نهتنها هنرمند، که مردی اجتماعی و عدالتخواه دانسته است: مرتضی احمدی از مبارزان جنبش کارگری ایران بود؛ مردی که در راستای اندیشه مساوات و برابری زحمات فراوان کشید. از تیم شاهین تا ترانههای مردمیاش، همواره پشتیبان مردم زحمتکش بود.
و علی شیرازی، منتقد سینما، در وصف او نوشته است: احمدی بازیگری صاحبسبک و گویندهای با صدایی منحصربهفرد بود؛ یادآور عصر طلایی دوبله در کشور. در نویسندگی نیز خوشقلم و یکّه بود، و در موسیقی، از معدود خوانندگان سبک بیات تهران. او گنجینهای از چند هنر در یک تن بود.
یاد و میراث
مرتضی احمدی در ۳۰ آذر ۱۳۹۳، در ۹۰ سالگی، چشم از جهان فروبست و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا آرام گرفت. با رفتن او، بخشی از هویت فرهنگی تهران قدیم نیز خاموش شد، اما صدا، کلمات و ترانههایش همچنان در حافظهی جمعی مردم ایران زنده است.
او مردی بود که از کوچههای خاکی تهران برخاست، صدای مردم را به رادیو و سینما برد و فرهنگ عامه را در آثارش ثبت کرد؛ مردی که هرگز از ریشههای مردمی خود جدا نشد و تا پایان عمر، «تهرونیِ اصیل» ماند.