به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آنچه شخصیت حضرت زینب سلاماللهعلیها را در تاریخ اسلام درخشان و ماندگار ساخت، روحیهی استقامت و صبر بینظیر ایشان در برابر طوفان بلایا بود. از همان دوران کودکی، زندگی ایشان با آزمونهای سخت الهی گره خورده بود. زینب کبری در خانهای چشم به جهان گشود که سراسر نور، معرفت و پاکی بود؛ خانهای که در آن، مادرش حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، مظهر عصمت و طهارت، و پدرش امیرالمؤمنین علیهالسلام، نماد ایمان و عدالت زیست میکردند. اما همین کودک خردسال، در همان سالهای آغازین زندگی، شاهد مظلومیت و شهادت مادرش شد و اندوهی بزرگ بر دل پاکش نشست. سپس در جوانی، داغ شهادت پدر بزرگوارش و اندوه زهرآلود شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام را به جان خرید و با هر مصیبتی، روحش آبدیدهتر و ایمانش استوارتر گشت.
حضرت زینب سلاماللهعلیها پروردهی مکتب پنجتن آلعبا بود؛ مکتبی که در آن، درس معرفت، توکل، و تسلیم در برابر ارادهی الهی آموخته میشد. این تربیت الهی بود که او را برای رسالت بزرگش در واقعهی عاشورا آماده ساخت. هنگامی که بسیاری تاب مصیبت را از دست دادند، او قامت صبر برافراشت و در اوج درد و داغ، زبان به حمد الهی گشود. خطبههای کوبنده و بیدارگرش در کوفه و شام، نشان از بصیرت عمیق و شجاعت کمنظیر او داشت؛ زنی که نهتنها پیام خون شهیدان کربلا را زنده نگاه داشت، بلکه با سخنانش پایههای حکومت ظلم را لرزاند و تا ابد الگویی از ایمان، شجاعت و رسالتمداری برای همهی آزادگان تاریخ شد.
رهبر معظم انقلاب در توصیف مصادیق صبر حضرت زینب سلامالله علیها به نکات قابل توجهی اشاره کرده، فرمودند:
«یک نکته اینکه زن میتواند اقیانوس عظیمی باشد از صبر و تحمل؛ دوّم اینکه زن میتواند قلّهی بلندی باشد از خردمندی و تدبیر؛ اینها را عملاً زینب کبریٰ سلام الله علیها نشان داد ...
اوّلاً صبر در برابر شهادتها. تقریباً در یک نصفهروز یا یک روزِ ناقص، هجده نفر از عزیزان و نزدیکانش شهید شدند که یکی از این جمع، برادر عظیمالشّأن او، حجّت خدا، حضرت سیّدالشّهدا سلام الله علیه بود.
صبر در برابر اهانتها. بانویی که از اوّل عمر با عزّت زندگی کرده، و از دوران خردسالی تا بزرگی همه با چشم عظمت به او نگاه کردهاند، از طرف اراذل و اوباش لشکر اموی آن جور مورد اهانت قرار میگیرد، [امّا] صبر میکند و نمیشکند.
صبر در برابر مسئولیّت سنگین جمعآوری فرزندان یتیم و زنهای داغدار؛ این کار عظیمی است. توانست این دهها زن و کودک داغدار و آسیبدیده و مصیبتزده را جمع و جور کند، نگه دارد و بتواند اینها را در این سفر دشوار اداره کند؛ اینها کار زینب بود؛ صبر. حقیقتاً زینب کبریٰ اقیانوسی از صبر و آرامش را نشان داد؛ یعنی جنس زن میتواند به اینجا برسد؛ به این نقطهی عظیم از قدرت روحی و معنوی برسد. در کنار این چیزهایی که عرض کردیم، پرستاری از حجّت خدا، پرستاری از حضرت سجّاد سلام الله علیه که این هم صبر میخواست، و توانست و به بهترین وجهی انجام داد؛ این در مورد صبر.» (1400/09/21 ـــ بیانات در دیدار پرستاران و خانواده شهدای سلامت) وقتی که دشمن میخواهد زینب کبری را به آنچه که برایش پیش آمده، شماتت کند، میفرماید: «ما رأیت الاّ جمیلا»؛ جز زیبائی، چیزی ندیدم. برادرانش، فرزندانش، عزیزانش، نزدیکترین یارانش، اینها در مقابل چشمش قطعه قطعه شدند، به خاک و خون تپیدند، خونشان ریخته است، سرهایشان بالای نیزه رفته است؛ میگوید جمیل، زیبا! این چه جور زیبائیای است؟(1389/02/01 ــ بیانات در دیدار جمعی از پرستاران نمونه کشور)
اما حضرت زینب سلاماللهعلیها در عین حال، در علم، تدبیر و فهم عمیق از معارف الهی، سرآمد زنان دوران خویش بود. در مسیر اسارت، او رهبر کاروانی بود که دلهای شکسته و جانهای زخمی را با کلام آرام و ایمانی استوار هدایت میکرد. در برابر حاکمان ستمگر، با بیانی فصیح و استدلالی قاطع، از حق دفاع و حقیقت را آشکار کرد. علم و تدبیر او چنان درهم آمیخته بود که از زینب، نهفقط چهرهای عاطفی و صبور، بلکه الگویی از عقلانیت، شجاعت و حکمت در سختترین شرایط تاریخ اسلام پدید آورد؛ بانویی که عقل و ایمان را در اوج بلا به نمایش گذاشت و رسالت حسینی را تا همیشه زنده نگاه داشت.
سخنانش در کوفه و شام، چنان آمیخته با استدلالهای قرآنی و بینش الهی بود که دشمنان را خاموش و دلهای خفته را بیدار کرد. او با تدبیر الهی خود، نهتنها نگذاشت پیام عاشورا در غبار اسارت خاموش شود، بلکه از همان زنجیرها، منبری از حقیقت ساخت. عظمت علمی، شجاعت معنوی و درایت سیاسی حضرت زینب، تصویری از زن مسلمان آرمانی را بهنمایش گذاشت؛ زنی که در اوج مصیبت، پیامآور عقل، ایمان و آزادگی است.
رهبر معظم انقلاب درباره علم و خرد این بانوی بزرگوار میفرماید:
«امّا در مورد خردمندی، رفتار خردمندانه و قدرت عقلانی و تدبیر. این رفتاری که در دوران اسارت کرد حقیقتاً شگفتآور است؛ عقیدهی من این است که روی جزءجزء این رفتار بایستی ما مطالعه کنیم، تأمّل کنیم، بنویسیم، بگوییم، اثر هنری تولید کنیم؛ شوخی است؟ [همچنین] در برابر حکّام مغرور و متکبّر، مظهر ایستادگی و اقتدار روحی است. در کوفه وقتی که ابنزیاد زبان شماتت را باز میکند که مثلاً «هان! دیدید چه شد، دیدید شکست خوردید»؛ در جوابش میگوید «مَا رَاَیتُ اِلَّا جَمیلا»؛ هر چه دیدم زیبایی بود؛ زد تو دهن آن مرد متکبّر خبیثِ مغرور. (1400/09/21)
قبل از حرکت به کربلا، بزرگانى مثل ابنعبّاس و ابنجعفر و چهرههاى نامدار صدر اسلام که ادّعاى فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگى داشتند، گیج شدند، نفهمیدند چهکار باید بکنند. زینب کبری گیج نشد، فهمید که باید این راه را برود که امامِ خود را تنها نگذارد؛ و رفت. نه اینکه نمیفهمید راه سختى است. بعد از شهادت حسینبنعلى هم که دنیا ظلمانى شد، دلها و جانها و آفاق عالم تاریک شد، این زن بزرگ یک نورى شد و درخشید. زینب به جایى رسید که فقط والاترین انسانهاى تاریخ بشریّت یعنى پیغمبران میتوانند به آنجا برسند. (1370/08/22 ــ بیانات در دیدار جمعی از پرستاران)»
بنابراین، حضرت زینب سلاماللهعلیها تصویر روشن و تبلور حقیقی از تربیتیافتگان مکتب وحی است؛ الگویی زنده از انسان موحّد و شیعهی راستین اهلبیت علیهمالسلام. هرکس بخواهد شاخصهای یک پیرو حقیقی عترت را بشناسد، باید به سیره و منش زینب کبری بنگرد؛ بانویی که ایمانش در سختیها شکوفا شد، عقلش در بحرانها راهگشا بود و زبانش در دفاع از حق، چون شمشیر برّان عمل کرد. او نمونهی کاملی از عبودیت، معرفت، صبر و شجاعت است؛ زنی که در میدان بلا، همچون مردان خدا ایستاد و رسالت حسینی را از دل خاکستر کربلا تا بلندای تاریخ رساند.
ماجرای کربلا و رشادتهای حضرت زینب سلاماللهعلیها در حقیقت انعکاس همان تربیتهای ناب الهی بود که در دامان وحی و در کنار اولیای خدا آموخته بود. در آن هنگامهی خون و آتش، او با قلبی آکنده از ایمان و روحی استوار، در کنار برادرش امام حسین علیهالسلام ایستاد و نقش یاری، پرستاری و مدیریت را توأمان بر عهده گرفت. علم حضرت زینب سلاماللهعلیها نیز همچون صبر و شجاعتش، جلوهای از نور الهی و میراث اهلبیت علیهمالسلام بود. او نه تنها به علوم ظاهری و احکام الهی آگاه بود، بلکه از معرفت باطنی و حکمت ربانی بهرهای ژرف داشت. سخنان ایشان در کوفه و شام سرشار از استناد به آیات قرآن و اشارات دقیق تفسیری بود، به گونهای که مخاطبانش در برابر فصاحت، تسلط و عمق معرفت او شگفتزده میشدند.
اگر کربلا را مدرسهی ایمان بنامیم، زینب شاگرد برتر آن مکتبخانه است که با خون دل، حقیقت را به نسلها سپرد و نشان داد پیرو راستین اهلبیت، کسی است که هم در جهاد و هم در تبلیغ، اهل بصیرت، استقامت و رسالتمداری باشد.
انتهایپیام/