شناسهٔ خبر: 75514128 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

از «أَشْدَقُ کَذَّاب» تا «جَمِیلًا»؛ بازخوانی یک مناظره برای ردِّ جبر و تثبیت اراده انسانی: نوشتاری از احمدی اراکی

صاحب‌خبر -

شفقنا- حجت‌الاسلام والمسلمین احمدی اراکی، در یادداشتی که به مناسبت ایام ولادت حضرت زینب(س) در اختیار شفقنا قرار داد، آورده است:

مناظره حضرت زینب(سلام الله علیها) با عبیدالله بن زیاد در مرکز قدرت نظامی و سیاسی امویان در کوفه، یکی از سرنوشت‌ سازترین لحظات تاریخ اسلام است که در چند روز پس از واقعه عاشورا سال ۶۱ ه ق که اسرا با خستگی شدید، گرسنگی، تشنگی، آثار زخم و اسارت که با ورودی تحقیر آمیز همراه بود، فراتر از یک گفت‌وگوی ساده، بیانیه‌ای استوار در برابر جبرگرایی حاکم بر نظام اموی بود که بیش از ۴۰ سال تبلیغ او شده بود. این مناظره، نقشه راهی برای درک توحید ناب و مسئولیت انسان در همه اعصار است.

شرایط مناظره؛

این خطبه در شرایطی انشاء شد که اسرای کربلا به همراه حضرت زینب «سلام الله علیها» و امام سجاد «علیه السلام » آثار مصیبت بر چهره هایشان آشکار بود.

علت مناظره؛

عبیدالله بن زیاد این مجلس را برای مقابله خطبه حضرت زینب «سلام الله علیها» در کوفه تشکیل داده است اما حضرت زینب با بیانی منطقی و استدلالی سخنان ابن زیاد را باطل اعلام کرد.

تحلیل گزاره اول: «أَشْدَقُ کَذَّاب» (دروغگویی پرآوازه)

۱. زمینه تاریخی و سیاسی

توطئه جبرگرایی اموی: بنی‌امیه با تبلیغ نظریه جبر، جنایات خود را به خدا نسبت می‌دادند. آنان ادعا می‌کردند که حکومت، قضای حتمی الهی است و هرگونه مخالفت با حاکم (حتی اگر فاسق باشد)، مخالفت با اراده خداوند محسوب می‌شود.

پرسش مغرضانه ابن زیاد: کیفَ رَأَیتِ صُنْعَ اللهِ بِأَخیک وَ أَهْلِ بَیتِک

«کار خدا را با خاندانت چگونه دیدی؟».

طعنه‌ای برای تحمیل همین روایت جبری و قداست‌زدایی از قیام عاشورا بود. هدف او این بود که بگوید: «این خواست خدا بود که خاندانت نابود شوند و ما فقط ابزار اجرای اراده الهی بودیم.»

۲. تحلیل پاسخ حضرت زینب(س)

شجاعت در مرکز قدرت: حضرت زینب(س) در اوج خطر، با خطاب تند «أَشْدَقُ کَذَّاب» نه‌تنها عبیدالله، بلکه کل سیستم فکری اموی را به چالش کشید.

نفی جبر با استناد به مسئولیت انسان: این عبارت نشان می‌دهد اگر جبر حاکم بود، اتهام زدن به ابن زیاد بی‌معنا بود. حضرت با این سخن، او را به عنوان فاعلی مختار و مسئول معرفی کرد.

تحلیل گذاره دوم؛ «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا»

پاسخ استراتژیک حضرت زینب (س): تصاحب و باز تعریف الهی

اینجا است که نبوغ و عمق بینش حضرت زینب (س) آشکار می‌شود. ایشان در پاسخ، نه تنها روایت جبری امویان را رد کردند، بلکه خداوند را از چنگال تبلیغات اموی بیرون کشیده و به سوی حقیقت بازگرداندند.

پاسخ ایشان: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا» (جز زیبایی ندیدم) این پاسخ، یک ضدحمله الهیاتی و سیاسی تمام عیار بود: تأیید اراده الهی، اما با تعریفی جدید: بله، این کار خدا بود. اما نه به معنای “قضای جبری” که امویان می‌گویند. بلکه به این معنا که خداوند چنین فضیلت و شرفی به برادرم عطا کرد که با آزادی و اختیار، راه شهادت در راه حق را برگزیند.

این سخن ابطال مکتب جبر و دفاع از توحید افعالی و مسئولیت انسانی بوده است و دیگر سخن از صحنه صبر نیست بلکه بحث از کلام و علوم عقلی است.

تغییر تعریف “کار خدا”: حضرت زینب (س) “کار خدا” را از “کشته شدن توسط سپاه اموی” به “شهادت و پیروزی معنوی در میدان آزمایش” تغییر دادند. کار خدا، زیباسازی مرگ در راه خود برای اولیایش است.

انتقال میدان نبرد:

حضرت زینب «سلام الله علیها »نبرد را از میدان نظامی (که بر حسب ظاهر شکست خورده بودند) به میدان معنویت، حقیقت و اراده آزاد انسانی منتقل کردند؛ میدانی که در آن پیروز مطلق بودند.

درس‌های این مناظره برای جهان امروز

۱. در عرصه اجتماعی

مبارزه با جبرگرایی سیاسی:
هرگاه حاکمان بکوشند ظلم خود را به “جبر شرایط” نسبت دهند، این مناظره یادآوری می‌کند که ظلم، همواره حاصل انتخاب است.
مسئولیت‌پذیری شهروندان:
سکوت در برابر ظلم، با توجیه “چه می‌توان کرد؟” نقض روحیه زینبی است.

۲. در عرصه فردی

اختیار در تفسیر رویدادها:
انسان می‌تواند در سخت‌ترین شرایط، با نگاهی توحیدی، از رنج‌ها معنایی متعالی بیافریند.
قدرت کلام و پایداری غیرخشونت‌آمیز: حضرت زینب (س) نشان داد که سلاح منطق، شجاعت و حقیقت می‌تواند قدرتمندترین سلاح در برابر شمشیر و زور باشد.

جمع‌بندی نهایی:

مناظره حضرت زینب(سلام الله علیها) با ابن زیاد دفاع از حق و نفی جبر بوده است نه روضه و گریه.
این مناظره به ما می‌آموزد که:
در برابر ظلم، می‌توان و باید «أَشْدَقُ کَذَّاب» گفت.
در برابر مصیبت، می‌توان و باید «جَمِیلًا» دید.
این، همان پیام همیشه زنده عاشورا و مکتب زینب کبری(س) است.