هر سال در تاریخ ۳۰ مهرماه (۲۲ اکتبر)، «روز جهانی آگاهی از لکنت» فرصتی است برای توجه علمی و اجتماعی به یکی از پیچیدهترین اختلالات گفتاری؛ اختلالی که ریشههای آن را میتوان در تعامل پیچیده عوامل عصبی، ژنتیکی و محیطی جستوجو کرد. هدف از این روز، ارتقای دانش عمومی و تخصصی دربارهی ماهیت لکنت، کاهش انگهای اجتماعی پیرامون آن، و تأکید بر اهمیت مداخلهی زودهنگام و درمانهای علمی است.
به همین مناسبت، آناتک گفتوگویی با هانیه ریختهگران کارشناس ارشد گفتاردرمانی، پژوهشگر و فعال در حوزهی درمان لکنت انجام داده است.
از دید علمی، لکنت زبان دقیقاً چگونه در مغز شکل میگیرد و چه بخشهایی از مغز در این فرایند نقش دارند؟
در زمینهٔ لکنت، پرسشهایی که ممکن است برای بسیاری از افراد مطرح شود، این است که از دیدگاه علمی چه تفاوتهای ساختاری میان مغز افراد دارای لکنت و افراد بدون لکنت یا به اصطلاح افراد عادی وجود دارد. مطالعات علمی نشان دادهاند که بله، تفاوتهای ساختاری مشخصی در مغز افراد دارای لکنت مشاهده شده است. این تفاوتها نشاندهندهٔ وجود پایههای عصبی خاصی در لکنت رشدی هستند.
در گذشته نظریهای وجود داشت مبنی بر اینکه فعالیت نیمکرهٔ راست مغز در افراد دارای لکنت بیش از نیمکرهٔ چپ است. همانطور که میدانیم، نیمکرهٔ چپ مغز مسئول فعالیتهای گفتاری است، در حالی که نیمکرهٔ راست بیشتر درگیر فعالیتهای هنری، موسیقی و موارد مشابه است. بر اساس این دیدگاه، در افراد دارای لکنت، پدیدهٔ «کاهش لترالیزیشن» (lateralization) یا کاهش غلبهٔ یک نیمکره نسبت به نیمکرهٔ دیگر در پردازش گفتار مشاهده میشود.
همچنین، پژوهشهایی نشان دادهاند که در مغز افراد دارای لکنت، بیشفعالی در نیمکرهٔ راست، بهویژه در ناحیهٔ فرونتال راست، وجود دارد. این بیشفعالی ممکن است نشانهای از غلبهٔ ناقص نیمکرهها در پردازش گفتار باشد. افزون بر این، گزارشهایی از بیشفعالی در مخچه نیز ارائه شده است. این بیشفعالی در مخچه میتواند سبب اختلال در یکپارچهسازی بازخوردهای حسیحرکتی شود.
هانیه ریخته گران: از لحاظ علمی بهتر است از واژه stuttering=لکنت استفاده کنیم؛ در علم گفتار درمانی ما از واژه لکنت زبان استفاده نمی کنیم.
از دیگر نکات مطرح در زمینهٔ لکنت، کاهش فعالیت نواحی شنوایی مغز است. این موضوع نشاندهندهٔ نقص در پردازش و همزمانسازی بازخوردهای شنیداری گفتار است. برای بررسی این مسئله، نرمافزارهایی طراحی شدهاند که با ایجاد تأخیر در بازخورد گفتار، تأثیر این تأخیرها بر بهبود لکنت را میسنجند. نتایج این مطالعات نشان میدهد که کاهش فعالیت قشر شنوایی نقش مهمی در بروز لکنت دارد.
در نهایت، برخی پژوهشها به وجود عملکردهای غیرطبیعی در «بازل گانگلیا» (basal ganglia) افراد دارای لکنت نیز اشاره کردهاند. این ساختارها نقش اساسی در هماهنگی حرکات و گفتار دارند، و اختلال در عملکرد آنها میتواند به بروز مشکلات گفتاری از جمله لکنت منجر شود. اگر بخواهیم یکی از نظریههای مهم در زمینهٔ لکنت رشدی را مورد بررسی قرار دهیم، همان نظریهای است که پیشتر به آن اشاره شد؛ یعنی نظریهٔ کاهش لترالیزیشن کامل (Incomplete Lateralization). بر اساس این فرضیه، عملکرد گفتاری در افراد دارای لکنت به طور کامل به نیمکرهٔ چپ مغز واگذار نشده است. در نتیجه، نیمکرهٔ راست نیز در فرآیندهای گفتاری بیشفعال میشود. این بیشفعالی در نیمکرهٔ راست میتواند موجب کاهش یکپارچگی ساختاری و عملکردی در نیمکرهٔ چپ گردد، که این مسئله به نوبهٔ خود در بروز و تداوم لکنت نقش دارد.
نقش ژنتیک در بروز لکنت زبان چیست و آیا این اختلال میتواند بهصورت ارثی منتقل شود؟
موضوع بعدی که باید به آن پرداخته شود، نقش عوامل ژنتیکی در بروز لکنت است. پرسشی که مطرح میشود این است که آیا ژنتیک در بروز لکنت نقش دارد یا خیر. پاسخ به این پرسش مثبت است؛ عوامل ژنتیکی در بروز لکنت نقش مؤثری دارند. لکنت یک اختلال چندژنی و پیچیده محسوب میشود و شواهد علمی فراوانی نشان میدهد که عوامل ژنتیکی سهم قابلتوجهی در بروز لکنت رشدی دارند.
بر اساس پژوهشها، خطر ابتلا به لکنت در بستگان درجهیک افراد دارای لکنت، بهمراتب بیشتر از جمعیت عمومی است. با این حال، هنوز بهطور دقیق مشخص نشده است که کدام ژن یا ژنها در بروز این اختلال نقش مستقیم دارند. شناسایی دقیق ژنهای مؤثر بر لکنت بسیار دشوار است، زیرا این اختلال نتیجهٔ تعامل پیچیدهٔ چندین عامل ژنتیکی و محیطی است. با وجود این دشواریها، شواهد موجود بهروشنی نشان میدهند که عوامل ژنتیکی نقشی اساسی در بروز لکنت دارند.
چه تفاوتهایی میان لکنت در کودکان و بزرگسالان وجود دارد از نظر مکانیزم عصبی و روند درمان؟
پرسش بعدی در زمینهٔ لکنت مربوط به طبقهبندی انواع آن است. بهطور کلی، لکنت به چند نوع اصلی تقسیم میشود که شایعترین نوع آن، لکنت رشدی (Developmental Stuttering) است.
۱. لکنت رشدی (Developmental Stuttering): این نوع لکنت در سنین رشد بروز پیدا میکند و معمولاً از سن یکونیم تا ششسالگی آغاز میشود. برخی منابع بازهی سنی زیر دوازده سال را نیز در نظر میگیرند. شیوع لکنت رشدی حدود یک درصد است. این نوع لکنت در جریان رشد زبان و گفتار کودک ظاهر میشود و ممکن است علت زمینهای مشخصی نداشته باشد.
۲. لکنت نوروژنیک (Neurogenic Stuttering): نوع دوم لکنت، لکنت نوروژنیک است که در اثر ضایعه یا آسیب عصبی در مغز بروز میکند. این ضایعه ممکن است در اثر سکته مغزی یا آسیبهای عصبی به نیمکرههای مغزی ایجاد شود. این نوع لکنت دارای مکانیسمهای متفاوتی است و علت آن نیز با لکنت رشدی تفاوت دارد. تفاوتها و تشخیصهای افتراقی میان این دو نوع لکنت وجود دارد که خارج از بحث حاضر است.
۳. لکنت سایکوژنیک (Psychogenic Stuttering): نوع سوم لکنت، لکنت سایکوژنیک است که در اثر آسیب یا تروماهای عاطفی ایجاد میشود. برای مثال، از دست دادن یکی از عزیزان یا تجربهی یک تصادف میتواند موجب بروز لکنت سایکوژنیک شود.
نشانهها و تظاهرات بالینی هر یک از این سه نوع لکنت متفاوت است. در مجموع، بیشتر درمانها بر لکنت رشدی متمرکز هستند و بیشترین جامعهی آماری افراد مبتلا به لکنت را نیز افراد دارای لکنت رشدی تشکیل میدهند. ممکن است فردی در بزرگسالی دارای لکنت باشد. این افراد معمولاً از دوران کودکی دچار لکنت بودهاند و یا درمانی برای آن دریافت نکردهاند، یا درمان انجام شده، اما متأسفانه دوباره دچار عود یا بازگشت لکنت شدهاند. در نتیجه، مجدداً برای پیگیری و ادامهٔ درمان به کلینیک مراجعه میکنند.
چه عواملی میتوانند باعث تشدید یا کاهش لکنت شوند و نقش استرس، هیجان و شرایط اجتماعی در آن چیست؟
نکتهای که باید به آن اشاره شود این است که ترس بهتنهایی علت بروز لکنت نیست. هیچ شواهد علمی وجود ندارد که نشان دهد ترس میتواند مستقیماً موجب ایجاد لکنت شود. با این حال، برخی عوامل میتوانند موجب تشدید لکنت شوند و در شدت یا فراوانی آن نقش داشته باشند.
از جمله این عوامل میتوان به ترس، اضطراب، فشارهای روانی و اجتماعی اشاره کرد. هنگامی که فرد تحت فشارهای گوناگون مانند فشار کاری، فشار زبانی یا قرار گرفتن در محیطهای استرسزا قرار میگیرد، لکنت ممکن است شدت بیشتری پیدا کند.
در بزرگسالان، موقعیتهایی مانند مصاحبهٔ شغلی، سخنرانی، یا موقعیتهای اجتماعی پراسترس میتواند موجب افزایش لکنت شود. در کودکان نیز عواملی همچون تولد فرزند جدید در خانواده، بروز مشکلات خانوادگی، یا حتی تغییر محل زندگی ممکن است منجر به تشدید لکنت گردد.
بهطور کلی، هر عاملی که بتواند ثبات و آرامش محیط زندگی فرد را مختل کند، میتواند بر شدت لکنت تأثیر بگذارد. این عوامل در هر فرد و در هر سن متفاوت است، اما نقش آنها در افزایش میزان لکنت انکارناپذیر است.
فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی و نرمافزارهای گفتاردرمانی دیجیتال تا چه اندازه در درمان لکنت مؤثرند؟
محور اصلی در درمان لکنت، گفتاردرمانگران هستند. به تمامی افرادی که دچار لکنت میشوند، توصیه میشود حتماً به گفتاردرمانی مراجعه کنند. گفتاردرمانگر نقش اساسی در ارزیابی، تشخیص و اجرای برنامههای درمانی متناسب با نیاز هر فرد دارد.
در کنار نقش اصلی گفتاردرمانگر، هوش مصنوعی نیز میتواند در روند درمان نقش مؤثری ایفا کند. برای نمونه، در مراحل مختلف درمان، گفتاردرمانگران معمولاً از شبیهسازی موقعیتها و نقشآفرینی (Role Play) استفاده میکنند تا فرد دارای لکنت بتواند خود را در شرایط واقعی تصور کرده و تمرینهای گفتاری موردنظر را اجرا کند.
هوش مصنوعی میتواند در ایجاد این موقعیتهای شبیهسازیشده نقش مهمی داشته باشد. به کمک فناوریهای هوشمند، میتوان محیطهایی طراحی کرد که فرد در آنها شرایطی مشابه موقعیتهای واقعی مانند مصاحبهٔ شغلی، گفتوگوهای روزمره یا سخنرانی را تجربه کند و تمرینهای گفتاری خود را انجام دهد. این فرایند به افزایش آمادگی، کاهش اضطراب، و بهبود عملکرد گفتاری فرد کمک شایانی میکند.
بهطور کلی، ترکیب تخصص گفتاردرمانگر و تواناییهای هوش مصنوعی در بازآفرینی موقعیتهای واقعی میتواند اثربخشی درمان لکنت را بهطور چشمگیری افزایش دهد.
آیا لکنت زبان میتواند نشانهای از سایر اختلالات عصبی مانند پارکینسون، سکته مغزی یا اوتیسم باشد؟
لکنت یک اختلال در گفتار است که بهصورت ناروانی گفتار بروز میکند و از جمله شایعترین اختلالات روانی گفتار بهشمار میرود. در این اختلال، روانی گفتار دچار اختلال و گسستگی میشود و فرد نمیتواند گفتار خود را بهصورت پیوسته و روان بیان کند.
لکنت دارای مجموعهای از ویژگیها و نشانههای اصلی است. از جملهٔ این ویژگیها میتوان به تکرار صداها یا هجاها، کشیدهگویی، و قفلکردن در هنگام گفتار اشاره کرد. در چنین شرایطی، فرد قادر نیست آنچه را که در ذهن دارد بهطور دقیق و روان بیان کند.
این اختلال از سایر اختلالات گفتاری مانند اختلالات گفتاری ناشی از بیماری پارکینسون، آفازی، یا اختلالات گفتاری مرتبط با اوتیسم متمایز است، زیرا مکانیسم عصبی و نشانههای بالینی آن متفاوت است.
بهطور کلی، لکنت در زمرهٔ اختلالات روانی گفتار قرار میگیرد و از نظر ماهیت، ناشی از تعامل پیچیدهٔ عوامل عصبی، ژنتیکی و روانی است که بر فرآیند تولید و روانی گفتار تأثیر میگذارند.
چشمانداز علمی آینده در زمینه درمان لکنت چیست و آیا تحقیقات به سمت درمانهای دارویی، ژنتیکی یا عصبی پیش میرود؟
درمان لکنت شامل درمان دارویی یا ژنتیکی نیست. در حال حاضر هیچ دارویی وجود ندارد که بتواند لکنت را بهطور مستقیم کنترل کند. درمان اصلی لکنت از نوع رفتاردرمانی (Behavioral Therapy) است. در این روش، نقش فعال فرد، گفتاردرمانگر و خانواده بسیار مهم است.
در طول فرایند درمان، تکنیکها و راهکارهایی برای بهبود روانی گفتار، کنترل اضطراب، و تقویت مهارتهای شناختی و ارتباطی آموزش داده میشود. هدف نهایی این است که فرد بتواند تکنیکهای آموختهشده را در موقعیتهای واقعی زندگی اجرا کند و از آنها بهطور مداوم بهره ببرد.
درمان لکنت فرایندی پیچیده و چندبُعدی است که نیاز به همکاری مستمر میان گفتاردرمانگر، خانواده و خود فرد دارد. هرچه سن فرد بالاتر باشد، درمان دشوارتر میشود، زیرا ممکن است فرد دچار اجتناب از موقعیتهای گفتاری، ترس از صحبت کردن یا افت ارتباطات اجتماعی شود. این عوامل میتوانند تأثیر مستقیمی بر موفقیت تحصیلی، شغلی و روابط اجتماعی فرد داشته باشند. بنابراین، تشخیص و مداخلهٔ زودهنگام در لکنت از اهمیت ویژهای برخوردار است.
انتهای پیام/