به گزارش ایرنا، با وجود برخورداری ایران از ظرفیتهای ملی کمنظیر و مزیتهای نسبی سرزمینی، بهویژه موقعیت استثنایی جغرافیایی و منابع عظیم انرژی، متأسفانه کشورمان هنوز با جایگاه شایسته خود در زنجیرهی ارزش جهانی فاصله دارد و فرصتهای حیاتی کریدورهای ترانزیت بینالمللی به طور شایسته در جهت درآمدزایی ملی مورد بهرهبرداری قرار نگرفتهاند.
این فاصله، عمدتاً ناشی از غفلت از یک رویکرد هوشمندانه و یکپارچه در مدیریت حملونقل و صنایع تبدیلی است که به خام فروشی دامن زده و کشور را از ثروتی عظیم و خلق ارزش افزوده محروم ساخته است. ابتکار «شبکه یکپارچه فرآوری و ترابری» (شیفت) به عنوان یک کلان راهبرد ملی و تغییر پارادایم حکمرانی، با هدف گذار هوشمندانه اقتصاد کشور از خام فروشی به سوی منطق «خلق ارزش افزوده» مطرح شده است.
هدف اصلی «شبکه یکپارچه فرآوری و ترابری» (شیفت) ارتقای مشارکت ایران در زنجیره ارزش جهانی، شکوفایی اقتصادی عدالت محور و پایدار و مبارزه با خام فروشی است که مورد تاکید مقامات ارشد نظام بوده و این کلان راهبرد با بهرهگیری از بهینهسازی، هوش مصنوعی و طراحی مکانیزمی خاص، تخصیص منابع و تسهیلات را بر اساس میزان درجه فرآوری و خلق ارزش افزوده دنبال میکند.
این طرح با بهرهگیری از مزیتهای عظیم منابع طبیعی و موقعیت ژئواستراتژیک ایران، به دنبال احیای حکیمانه زنجیرههای ارزش ملی، منطقهای و جهانی است. برای بررسی ابعاد حکمرانی و سازوکارهای اجرایی این طرح، با محمد تمنایی، عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی اصفهان و طراح ابتکار «شیفت»، گفتوگو کردهایم که مصاحبه پیش رو روایتگر آن است.
ایرنا: با توجه به اسناد بالادستی، ضرورت اصلی طراحی و اجرای ابتکار «شیفت» (شبکه یکپارچه فرآوری و ترابری) چیست و به کدام چالش کلیدی اقتصاد کشور پاسخ میدهد؟
تمنایی: چالشهای اقتصادی کشور عمدتاً ریشه در شیوه حکمرانی کنونی دارد؛ لذا برای برون رفت از وضعیت خام فروشی، نیاز به تغییر ریل حکمرانی اقتصادی داریم.
ابتکار «شیفت» دقیقاً در راستای تحقق تدبیر بیست و دوم سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت طراحی شده که بر «کاهش مستمر سقف صادرات مواد خام و جایگزینی آن با زنجیره پیشرونده تولید ارزش افزوده ملی» تأکید دارد.
ایران با در اختیار داشتن ظرفیتهای عظیم منابع طبیعی و موقعیت ویژهی ژئواستراتژیک، فرصتهای استفاده نشده بسیاری دارد و این ابتکار، به دنبال بهرهمندی حکیمانه از همین فرصتها برای گذار به یک اقتصاد ارزش آفرین است.
ایرنا: هدف اصلی «شیفت» چیست و چگونه منطق آن با مدلهای سنتی اقتصاد جهانی، تمایز مییابد؟
تمنایی: هدف اصلی، استفادهی بهینه از مزیتهای سرزمینی برای احیای حکیمانه زنجیرههای ارزش ملی، منطقهای و جهانی و با رویکرد ارتقای عدالت منطقهای است. در مدلهای دیگر جهانی مانند «منحنی لبخند»، که یکی از مدلهای تقسیم کار بینالمللی در زنجیرههای ارزش است، بخشهایی از زنجیره ارزش که از ارزش افزوده اقتصادی بیشتر برخوردار هستند، به کشورهای توسعهیافته تعلق یافته و بخشهای واجد ارزش پایینتر (همچون فعالیتهای ملموس تولیدی) به کشورهای در حال توسعه برون سپاری گردیده است.
اما ابتکار «شیفت» قائل به این تقسیم کار نیست و منطق حکمرانی آن بر خلق ارزش از طریق تخصیص و تهاتر یکپارچه منابع خلق ارزش استوار است که ثمره این رویکرد، توسعهی روابط اقتصادی برد-برد و مقابله با انحصارگرایی و استثمار خواهد بود.
به عنوان نمونه، فناوریهای سطح بالایی که ایران و سایر کشورهای ذینفع در ابتکار «شیفت» به آنها دست یافتهاند، قابل تهاتر با سایر منابع خلق ارزش در دیگر کشورهای ذینفع است؛ امری که در نگاه انحصارگرایانه مدل «منحنی لبخند»، به سادگی قابل دستیابی نیست.

ایرنا: برای پیادهسازی این کلان راهبرد، مجموعهای از مؤلفههای حکمرانی را معرفی کردهاید. مهمترین این مؤلفهها کدامند؟
تمنایی: برای تحقق «شیفت»، شش مؤلفهی حکمرانی کلیدی معرفی شدهاند: اول، یکپارچه سازی منابع یازدهگانه خلق ارزش برای برقراری پیوندهای شهودی و غیر شهودی میان منابع؛ دوم، تدوین یک نظامنامه جامع که جهتگیری مطلوب سیاستگذاریها را بر اساس اسناد بالادستی مشخص میکند؛ سوم، سازوکارهای مطلوب حکمرانی برای منابع یازدهگانه؛ چهارم، تعیین بازیگران و ساختار چند سطحی و تعامل مطلوب میان آنها؛ پنجم، طراحی سکوی هوشمند نرمافزاری پشتیبان تصمیم زنجیرههای ارزش و نهایتاً، نظام سلسلهمراتبی حملونقل و لجستیک.

ایرنا: در بحث سازوکارها، «شیفت» دقیقاً چه موضعی در قبال دو دیدگاه رایج یعنی حکمرانی توسعهگرا (متمرکز) و حکمرانی بازارمحور (غیرمتمرکز) اتخاذ میکند؟
تمنایی: حکمرانی اقتصادی در «شیفت» رویکردی اقتضائی دارد و انطباق کاملی با هیچیک از دیدگاههای توسعهگرا یا بازارمحور ندارد و دلیل این رویکرد، ناهمگونی قابل توجه میان بخشهای بالادستی و پاییندستی زنجیرههای ارزش است. تصمیمگیری در «شیفت» بر اساس ماهیت منابع صورت میگیرد.
ایرنا: لطفاً بیشتر توضیح دهید؛ چه بخشی از زنجیره ارزش تحت حکمرانی متمرکز و چه بخشی تحت حکمرانی غیر متمرکز قرار میگیرد؟
تمنایی: بخشهای بالادستی زنجیره ارزش که عمدتاً مصرفکننده منابع مشترک مانند مواد خام و انرژی هستند، نیازمند سازوکارهای تصمیمگیری متمرکز (حکمرانی توسعهگرا) هستند. این بخشها عموماً واحدهای بزرگ با نیاز به سرمایهگذاری اولیه قابل توجهند.
در مقابل، بخشهای پایین دستی که ورودی و خروجیهای فرآوریشده دارند و خالق ارزش افزوده بالا و اشتغال تخصصی هستند، باید تحت سازوکارهای تصمیمگیری غیر متمرکز (حکمرانی بازار محور) قرار گیرند.
ایرنا: سکوی هوشمند نرمافزاری «شیفت» دقیقاً چه کارکردهایی دارد و چگونه عدالت در تخصیص منابع را تضمین میکند؟
تمنایی: سکوی هوشمند در سطح کلان، به عنوان یک سامانه پشتیبان تصمیم عمل میکند. کارکرد اصلی آن این است که عدالت در تخصیص منابع و تسهیلات را بر اساس میزان درجه فرآوری و خلق ارزش افزوده و کاهش خام فروشی تضمین کند.
این سامانه وظیفهی رصد، ارزیابی و نظارت بر عملکرد بازیگران و اولویتبندی پویای زنجیرههای ارزش را بر عهده دارد و پیشنهادهای مدیریتی برای بهبود سیاستگذاریها ارائه میدهد.

ایرنا: با توجه به ناکارآمدی مناطق آزاد در کنترل واردات و تبدیل شدن به دروازهی کالا، ابتکار «شیفت» چگونه مشکل وابستگی تسهیلات به مکان جغرافیایی را حل کرده است؟
تمنایی: یکی از تمایزات اساسی «شیفت» با مناطق آزاد تجاری و حتی ایدهی «کریدور آزاد»، رفع محدودیت جغرافیایی و مکانی است. مناطق آزاد به دلیل تأمین درآمد از عوارض واردات، به سمت واردات سوق پیدا کردند. اما «شیفت» تسهیلات را به عملکرد راستیآزماییشده در جهت خلق ارزش افزوده تخصیص میدهد، نه صرفاً به فعالیت در مکانهای محصور جغرافیایی و این امر در چارچوب برنامهریزی یکپارچه منابع، ضمن گسترش شمول عدالت منطقهای، امکان سوءاستفاده از تسهیلات را به شدت کاهش میدهد.
ایرنا: نظام سلسلهمراتبی حملونقل و لجستیک در «شیفت» چگونه طراحی شده است و نقش قطارهای برنامهای در آن چیست؟
تمنایی: حوزهی حملونقل و لجستیک، یکی از حوزههای اصلی در ابتکار «شیفت» است. در این حوزه، استقرار نظام یکپارچه سلسله مراتبی حملونقل و لجستیک با هفت سیاست محوری دنبال میشود. این نظام سلسلهمراتبی از قابلیتهای متنوع انواع گونههای حملونقل هم چون ظرفیت، انعطاف پذیری، قابلیت اطمینان و پوشش جغرافیایی، بهره میبرد تا پشتیبانی زنجیرههای ارزش و تجارت داخلی و بینالمللی را به نحو بهینه فراهم کند.
در این نظام، حملونقل جادهای در طبقه عملکردی پایینی برای مسافتهای کوتاه و اتصال به کارخانجات کوچک عمل میکند. حملونقل ریلی در طبقهی میانی نقش محوری دارد و شامل قطارهای برنامهای است که مسیردهی و زمانبندی آنها بر اساس الگوی جریان بار حاصل از زنجیرههای ارزش و نیاز به فرآوری، مشخص میشود. این سیستم سلسلهمراتبی، به دلیل ماهیت شبکهای، انعطاف پذیری بالایی در سازگاری با تغییرات الگوی تقاضا دارد.

ایرنا: آنطور که گفتید یکی از مفاهیم کلیدی «شیفت» تهاتر منابع یازدهگانه خلق ارزش است. این تهاتر چگونه در روابط اقتصادی با کشورهای دیگر، مانند چین، عملیاتی میشود؟
تمنایی: تهاتر و تخصیص یکپارچه، قلب منطق «شیفت» است. این به معنای برقراری پیوند میان منابع مختلف (مانند مواد خام، انرژی، فناوری و سرمایه مالی) برای تجویز نسخههای مطلوب تجاری است. برای مثال، میتوان این راهبرد را تجویز کرد که صادرات مواد خام و انرژی ایران به یک کشور شریک، باید مشروط به میزان مشارکت آن کشور در توسعهی صنایع تبدیلی ایران و میزان سرمایهگذاری در زیرساختهای اولویتدار حملونقل ایران باشد. این سازوکار، پیشرفت همهی کشورهای ذینفع را تضمین و از انحصار در فناوری یا سرمایهگذاری جلوگیری مینماید.
ایرنا: مهمترین مانع پیش روی اجرای ابتکار «شیفت» را چه میدانید؟
تمنایی: سیاستهای پولی و بانکی کشور. در حال حاضر، حکمرانان اقتصادی کشور به ویژه بانک مرکزی، به جای مقابله با موانع سرمایهگذاری های خالق ارزش، عملاً با تشویق مردم به سرمایهگذاری در بازارهای نامولد و مخرب هم چون طلا و ارز، خود به بزرگترین دامن زننده به سفته بازی تبدیل شده اند. مادامی که مقررات محدود کننده فعالیتهای نامولد اقتصادی (مانند سفته بازی) و ارادهای برای کاهش نرخ بهره بانکی وجود نداشته باشد، میتوان گفت پیشنیازهای کلان اقتصادی ابتکار «شیفت» محقق نخواهد شد؛ چرا که سرمایهگذاری در بخشهای پایین دستی زنجیرههای ارزش، اساساً صرفه اقتصادی پیدا نمیکند و منابع پولی سرمایهگذاری (به عنوان یکی از مهمترین منابع خلق ارزش در این ابتکار) از فعالیتهای سفته بازی و خام فروشی، خارج نخواهد شد.
ایرنا: در کلام آخر، انتظار میرود اجرای کامل «شیفت» چه تحولی را در زمینهی دیپلماسی اقتصادی و جایگاه منطقهای ایران ایجاد کند؟
تمنایی: ابتکار «شیفت»، صرفاً یک طرح اقتصادی نیست؛ یک تغییر پارادایم در حکمرانی است. این ابتکار به جای نگاه صرفاً ترانزیتی به کریدورها، آنها را بستری برای توزیع کسب و کار و ارزش افزوده در طول جغرافیا میبیند.
با استفاده از سکوی هوشمند، فرصتهای تجارت بینالمللی با رویکرد یکپارچه سازی منابع احصا میشود و این به دیپلماسی اقتصادی کشور کمک میکند تا به فناوریهای پیشرفته دست یابد و نقشآفرینی فعالتری در چرخه تولید فراملی داشته باشد. نتیجهی این رویکرد، تقویت روابط اقتصادی برد-برد و محوری شدن نقش ایران به عنوان قطب فرآوری و ترابری در منطقه خواهد بود.