فرارو- روانشناس شانا فنسک تأکید میکند که حتی جرقهای کوچک از امید، همراه با گفتوگو، مسئولیتپذیری و پذیرش تردید، میتواند زوجها را از آستانه طلاق بازگرداند.
به گزارش فرارو به نقل از فوربز، بسیاری از زوجها زمانی که ازدواجشان در آستانه فروپاشی قرار میگیرد، در وضعیت بلاتکلیفی دردناکی گرفتار میشوند؛ وضعیتی میان رنج و تردید که نه امیدی برای ادامه باقی میگذارد و نه جسارتی برای پایان دادن. در چنین مرحلهی حساس و شکنندهای است که تصمیمهای سرنوشتساز گرفته میشوند. پژوهشهای تازه نشان میدهد در این لحظههای بحرانی، «امید» میتواند همان نقطهی اتکا باشد که سرنوشت یک رابطه را تغییر میدهد.
فکرِ طلاق به معنای پایان نیست
بر اساس مطالعهای از شانا فنسک، درمانگر و پژوهشگر روابط زوجین، بسیاری از افراد بیش از آنچه تصور میشود به طلاق فکر میکنند، اما این اندیشه همیشه به معنای پایان رابطه نیست. فنسک توضیح میدهد که تقریباً از هر چهار نفر، یک نفر در مقطعی از زندگی زناشویی خود به جدایی فکر کرده است، اما بخش قابلتوجهی از همین افراد همچنان به آشتی و ترمیم امید دارند.
او این پدیده را در دو دسته تعریف میکند: «اندیشندگان نرم» که احساس دوری یا نارضایتی دارند اما هنوز تمایل به ادامهی رابطه دارند، و «اندیشندگان جدی» که با بحرانهایی جدیتر چون خیانت، اعتیاد یا چرخههای تکراری درگیری مواجهاند. با این حال در هر دو گروه، میل درونی به بازسازی رابطه وجود دارد. فنسک میگوید: «فکر کردن به طلاق الزاماً به معنای پایان ازدواج نیست، بلکه نشانهای است از اینکه چیزی نیاز به توجه فوری دارد.»
او تأکید میکند که بسیاری از زوجها از ترس قضاوت، شرم یا سوءتفاهم، از بیان این افکار خودداری میکنند، در حالی که پنهانکاری و سکوت، احساس گناه و فاصلهی عاطفی را تشدید میکند. به باور او، «تفکر درباره طلاق» نه زنگ مرگ یک رابطه، بلکه نشانهای هشداردهنده است که باید جدی گرفته شود.
برای مواجههی سالم با این افکار، فنسک پیشنهاد میکند:
-
پذیرش بدون سرزنش: اگر یکی از طرفین به طلاق فکر میکند، آن را رد یا تقبیح نکنید. این احساس را واقعی اما غیرقطعی بدانید.
-
گفتوگوی صادقانه: از خود یا همسرتان بپرسید «چه چیزی باعث شده به طلاق فکر کنم؟» این پرسش، زمینهای برای فهم و همدلی ایجاد میکند.
-
عادیسازی تجربه: یادآوری کنید که بسیاری از زوجها این مرحله را پشت سر گذاشته و توانستهاند رابطهشان را ترمیم کنند.
پرورش جرقهای از امید در مراحل ابتدایی بحران
در نگاه فنسک، امید یک مفهوم انتزاعی نیست، بلکه باور فعال به امکان تغییر است؛ نیرویی که تعیین میکند آیا زوجها برای ترمیم رابطه تلاش خواهند کرد یا خیر. پژوهشها نشان میدهد حتی سطوح اندکی از امید در آغاز بحران میتواند پیشبینی کند که آیا یک سال بعد زوجین همچنان برای بهبود رابطه تلاش خواهند کرد یا نه.
فنسک تأکید میکند که امید میتواند توسط فردی بیرون از رابطه، مانند درمانگر یا دوست دلسوز، نیز حفظ شود تا زمانی که زوجین خود دوباره به توانایی تغییر باور پیدا کنند. به گفتهی او: «گاهی لازم است کسی بیرون از رابطه، تصویری از آیندهای متفاوت را برای شما نگه دارد تا بتوانید بار دیگر شروع کنید.»
برای زنده نگه داشتن امید، این روشها توصیه میشود:
-
بازتعریف تعارض: به جای دیدن مشاجره بهعنوان نشانهی ناسازگاری، آن را بازخوردی بدانید که نشان میدهد چیزی در رابطه نیاز به تغییر دارد.
-
ایجاد آیینهای امید: فعالیتهای کوچکی مانند گفتوگوی هفتگی، پختن شام مشترک یا مرور خاطرات شیرین آغاز رابطه میتواند یادآور ارزش زندگی مشترک باشد.
-
وام گرفتن امید: اگر در خود توان دیدن آیندهای بهتر را ندارید، از دیگران قرض بگیرید؛ از درمانگر، مشاور یا حتی دوستی که باور دارد تغییر ممکن است.
مسئولیتپذیری در برابر تغییر
به گفتهی فنسک، یکی از خطاهای رایج در روابط، انتظار برای تغییر رفتار طرف مقابل است. اما امید واقعی از «عاملیت شخصی» آغاز میشود. حتی کوچکترین تغییر در رفتار یک نفر میتواند آغازگر دگرگونی در کل رابطه باشد.
تمرکز بر کارهایی که میتوان خود انجام داد، از جمله بهبود ارتباط، تعیین مرزها یا گوش دادن فعال، حس کنترل را بازمیگرداند و از احساس درماندگی میکاهد. اعمال کوچک مانند عذرخواهی صادقانه، ابراز قدردانی روزانه یا کاهش انتقاد میتواند اثر زنجیرهای مثبت ایجاد کند. پیشنهادهای کاربردی:
-
آزمایش تغییرهای کوچک: مثلاً تصمیم بگیرید پیش از واکنش دفاعی، مکث کنید یا هر روز یک رفتار مثبت را آغاز کنید.
-
هدفگذاری واقعبینانه: اهداف خود را مشخص و قابل اندازهگیری تعیین کنید؛ مانند «هر روز یک تشکر واقعی بیان میکنم.»
-
ثبت موفقیتهای کوچک: لحظاتی از خنده، آرامش یا واکنش مثبت را یادداشت کنید تا به یاد آورید چرا این رابطه ارزش تلاش دارد.
پذیرش تردید، بدون تسلیم شدن در برابر آن
احساس دوگانگی و بلاتکلیفی در دوران بحران زناشویی امری طبیعی است. ممکن است یک روز با انگیزهی کامل برای نجات رابطه بیدار شوید و روز بعد احساس خستگی و بیاعتمادی کنید. فنسک میگوید این «نوسان احساسی» نباید با ضعف اشتباه گرفته شود. بلکه اگر به رسمیت شناخته شود، میتواند از شدت دفاعپذیری بکاهد و فضایی امن برای گفتوگو و بازسازی فراهم کند.
اما اگر تردید نادیده گرفته شود، به مرور به دلخوری، ناامیدی یا فلج عاطفی تبدیل میشود. بنابراین، ابراز صادقانهی جملاتی مانند «بخشی از من میخواهد برای این ازدواج بجنگد و بخشی از من خسته و نگران است» میتواند به جای سکوت، پل ارتباطی بسازد. راهکارهایی برای مدیریت این حالت:
-
بیان آشکار تردید: گفتن احساس دوگانه بهجای پنهان کردن آن، قدرت سکوت مخرب را از بین میبرد.
-
عادیسازی عدم قطعیت: بیشتر زوجهای در بحران چنین احساسی دارند؛ این به معنای پایان رابطه نیست.
-
اجازه برای مکث: حل بحران فوراً لازم نیست. گاهی فقط کافی است توافق کنید که «با کنجکاوی و بدون قضاوت» پیش بروید.
زمانی که امید، مسیر جدایی را هم روشنتر میکند
فنسک تأکید میکند که امید، بهتنهایی تضمینکنندهی نجات یک ازدواج نیست. در برخی موارد، بهترین تصمیم، جدایی آگاهانه و بدون نفرت است. اما در هر صورت، امید میتواند ابزار مهمی برای رسیدن به وضوح ذهنی و کاهش پشیمانی باشد. وقتی رابطهای را با امید و نیت درست بررسی کنید، چه برای ترمیم و چه برای پایان دادن، در هر دو صورت با اطمینان و آرامش بیشتری تصمیم خواهید گرفت.
در مرز میان عشق و جدایی، امید نقشی فراتر از احساس دارد؛ نیرویی است که میتواند مسیر بازسازی یا حتی رهایی را با آگاهی و احترام همراه کند. به گفتهی فنسک، «امید مانند عضلهای است که باید تمرین داده شود؛ هر بار که در میانهی بحران آن را به کار میگیرید، قویتر میشود و شانس نجات رابطه نیز بیشتر.»