شناسهٔ خبر: 71438252 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

علیرضا ملائی توانی نویسنده کتاب «انقلاب مشروطه»

انقلاب مشروطه با بی‌مهری روبه‌رو شده است

 انقلاب مشروطه بزرگ‌ترین انقلاب در قاره آسیا بعد از انقلاب میجی در ژاپن بود؛ بنابراین ایرانیان با انقلاب مشروطه، نخستین جنبش و تلاش برای استقرار دموکراسی، حقوق بشر، حاکمیت قانون و برابری ایرانیان در برابر قانون را در آسیا مطرح کردند و به ارمغان آوردند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، علیرضا ملائی توانی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و مولف کتاب «انقلاب مشروطه» به‌تازگی درباره سوژه کتاب تازه‌اش با ایبنا به گفت‌وگو نشسته است که بخش‌هایی از گفته‌های او را در پی می‌خوانیم:

 انقلاب مشروطه بزرگ‌ترین انقلاب در قاره آسیا بعد از انقلاب میجی در ژاپن بود؛ بنابراین ایرانیان با انقلاب مشروطه، نخستین جنبش و تلاش برای استقرار دموکراسی، حقوق بشر، حاکمیت قانون و برابری ایرانیان در برابر قانون را در آسیا مطرح کردند و به ارمغان آوردند. از این منظر، ما از هند که مستعمره بود و از چین، عثمانی و روسیه، مترقی‌تر می‌اندیشیدیم و این افتخار بزرگی برای ایرانیان است. اما با همه اهمیتی که انقلاب مشروطه دارد، درباره این انقلاب پژوهش‌های شایسته و درخور انجام نشده است. شاید علت عمده این‌که پژوهش‌های شایسته و درخور در مورد انقلاب مشروطه انجام نشده را بتوانیم در دو یا سه محور خلاصه کنیم.

علت آغازین این است که انقلاب موفق نشد یک دولت با ثبات و مستقری را در ایران پدید بیاورد، یک دولت مشروطه‌خواه یا مشروطه‌گر که بتواند آرمان‌های انقلاب را نهادینه و محقق کند و نهادهای مدرن و دموکراتیک برآمده از مشروطه را سامان بدهد. نه‌تنها نتوانست به نهادی مدرن تحقق ببخشد بلکه نتوانست روایتی تحت عنوان برائت مشروطه‌خواهان از انقلاب مشروطه درباره انقلاب مشروطه تولید کند. این اثر [انقلاب مشروطه] کوشیده است انقلاب مشروطه را چونان تجربه زیسته ایرانیان در مواجهه با مدرنیته بنگرد و جایگاه و نقش این انقلاب را در آگاهی تاریخی مردم ایران بررسی کند.

نکته دوم این است که این انقلاب با بی‌مهری دو حکومت بعدی مواجه شد. یعنی... حکومت پهلوی به دلیل بازگشت به گفتمان سلطنتی اقتدارگرا، آرمان‌های مشروطه را کنار نهاد و در واقع چهره‌ای از انقلاب ارائه کرد که با واقعیت‌های تاریخی و با ماهیت دموکراتیک انقلاب سازگار نبود و این باعث شد که نه‌تنها در متن‌های درسی در دوره پهلوی بلکه در مجموعه آثار، در رسانه‌ها و در مجموعه ابزارهای تبلیغی که حکومت داشت، مشروطه‌پژوهی عمدتاً در حاشیه قرار بگیرد و کسانی در دوره پهلوی وقتی که به مشروطه می‌پرداختند، عمدتاً به بحران‌ها، نابسامانی‌ها، ناامنی‌های اجتماعی و ناتوانی و ضعف دولت مشروطه اشاره می‌کردند، تا این‌که به جایگاه و تاثیر و پیامدهای بلندمدت انقلاب توجه داشته باشند.

نکته بعدی هم برمی‌گردد، به کشاکش‌های سیاسی، ایدئولوژیکی که پس از جمهوری اسلامی اتفاق افتاد. یعنی در دوره جمهوری اسلامی هم مثل حکومت پهلوی اول و دوم انقلاب با بی‌مهری روبه‌رو شد. در انقلاب اسلامی و در جمهوری اسلامی هم بخشی از جریان‌های تاثیرگذار در هدایت انقلاب مشروطه مورد توجه و بقیه مورد بی‌مهری قرار گرفتند. در میان آن‌ها بخشی از روحانیون مشروطه‌خواه حضور داشتند و به طور کلی مجموعه روشنفکران نیز مورد بی‌مهری قرار گرفتند.

 بنابراین یک اقلیتی از مذهبیون یا روحانیون مشروعه‌خواه اقتدارگرای متمایل به محمدعلی‌شاه مورد توجه بودند. بنابراین این فضا هم باعث شد که به طور کلی مطالعات مردم در مورد مشروطه در جمهوری اسلامی جهت‌دار، ایدئولوژیک، هدفمند و متناسب با اقتضائاتی باشد که قرائتی از مشروطه‌خواهی را با جمهوری اسلامی پیوند بدهد. افزون بر این در داخل ایران هم فضای مساعدی پیش نیامد که مشروطه‌خواهی در کانون مطالعات قرار بگیرد و در یکی دو دهه اخیر است که بخشی از دانشگاهیان، جریان‌های آکادمیک و جریان‌های مستقل از حاکمیت در قالب پایان‌نامه و مقاله‌های پژوهشی و در قالب پژوهش‌های آزاد، به سمت انقلاب مشروطه رهنمون شدند و این مطالعات را انجام دادند. بنابراین برخلاف انقلاب فرانسه که گفته می‌شود، سالانه حدود ۴۰۰ جلد کتاب درباره آن نوشته می‌شود، درباره انقلاب مشروطه با همه اهمیتش تعداد کتاب‌هایی که در سال نوشته می‌شود، به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد. بنابراین این وضعیت بسیار خطرناک درواقع غیر قابل قبول در مطالعات انقلاب اسلامی و مطالعات انقلاب مشروطه وجود دارد و باید برای این چاره‌ای اندیشید.

 افزون بر بخشی از متخصصان که متن تحقیقی مناسبی درباره انقلاب مشروطه در اختیار ندارند، جامعه ما هم برای اطلاع از انقلاب مشروطه کتاب مناسبی در اختیار ندارد تا بتواند اطلاعات اولیه‌اش را درباره این انقلاب به دست بیاورد. وضعیتی پدید آمده است که ما متاسفانه یک کتاب جمع و جور خوبی که بخواهد معرفی نسبتاً قابل قبولی از انقلاب مشروطه به دست بدهد، نداریم.

این آثار یا پژوهش‌های موردی رخدادمحور هستند که ناشی از گره‌های انقلاب نوشته شده‌اند و یا یک رشته روایت‌های جهت‌دار سیاسی ایدئولوژی هستند و یا کتاب‌ها و منابع انقلاب مشروطه هستند که بسیار گسترده و چندجلدی نوشته شده‌اند. یک کتاب جمع و جوری که بخواهد معرف انقلاب مشروطه برای توده‌های جامعه ایران باشد، در دسترس نیست.

 سال‌ها قبل مرحوم دکتر اسماعیل رضوانی یک کتاب برای نوجوانان نوشت که به نظرم کتاب خوبی بود که امروز پاسخ‌گوی نیازها و پرسش‌هایی که اکنون ما برای انقلاب مشروطه داریم، نیست و باید کتاب دیگری نوشته می‌شد. کتاب «انقلاب مشروطه» در همین راستا و در همین جهت و با همین هدف نوشته شده است که البته لحن آکادمیک دانشگاهی تخصصی دارد اما هدف من این بود که افزون بر متخصصان غیر علوم انسانی یا رشته‌های غیرمرتبط مثل تاریخ، علوم سیاسی، علوم اجتماعی، ادبیات و… که به صورت تخصصی‌تر می‌توانند درباره انقلاب مشروطه مطالعه کنند، یک متنی در اختیار داشته باشند که به موجب آن یک آشنایی‌های اولیه با مشروطیت به دست بیاورند. من تلاش کردم که در این کتاب چنین کاری را انجام بدهم، امیدوارم که موفق شده باشم و این کتاب با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شود و آن‌ها بتوانند با خواندن این کتاب با جان‌فشانی‌ها، سخت‌کوشی‌ها و مجاهدت‌های مشروطه‌خواهان ایران و زحمات آن‌ها برای استقرار دموکراسی و برابری و آزادی در جامعه ایران آشنا شوند.

259