به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اهواز، علی ارسنجانی نویسنده و منتقد کشوری شامگاه دوشنبه در کارگاه «نقش اسطوره در ادبیات جهانی» در اهواز، با توضیح اینکه رودخانه کارون در اهواز یک اسطوره است، اظهار کرد: رودخانه کارون قبل از اینکه نوشتاری به وجود بیاید وجود داشته و قدمت آن به ۵ هزار سال قبل برمیگردد و شما با یک تمدن بشری روبهرو هستید و مطمئن باشید که با انسانهای نخستین همکلام میشوید و این صدا، صدای آن انسانها است.
ارسنجانی با بیان اینکه بحث اسطوره در ادبیات ایران مغفول مانده است، تصریح کرد: بحث اسطوره موضوعی است که در ادبیات ایران به آن پرداخته نشده و یکی از دلایلی که ادبیات ایران جهانی نمیشود، پیوند نخوردن با اسطوره است.
وی با اشاره به نویسنده داستان گیلگمش گفت: کسی که گیلگمش را نوشته به انسان گفت که میرا هستی و برای جاودانگی خودت باید کار نیک انجام دهی و اگر نمیتوانی داستان تو است که جاودانه میشود.
ارسنجانی با بیان اینکه انسانها بهواسطه داستانهایشان جاودانه میشوند، افزود: خیلی از شما علاقهمند هستید که بدانید که بعد از مرگتان کتابتان پرفروش میشود یا نه، ما دنبال ماندگاری خودمان هستیم و بهوسیله داستانهایمان جاودانه میشویم.
مدرس داستاننویسی ادامه داد: مشکل این است که ادبیات داستانی را سطحی میبینیم و برای آن هزینه نمیکنیم و علتی که کتابهای ما فروش نمیرود به فنی نبودن داستانها برمیگردد و اسطوره زیاد داریم ولی به شکل فنی از اسطورهها استفاده نمیکنیم.
وی یکی از جذابترین داستانهای بشر در راستای اسطوره را آفرینش انسان دانست و افزود: در داستان آفرینش که بیهوده نیستیم و از بین نمیرویم و ماندگار هستیم و در همه ادیانها خدا و اسطوره وجود دارد، اما یکی از عجیبترین داستانها، داستان حضرت ابراهیم است.
نویسنده کشوری با اشاره به داستان آفرینش انسان اظهار کرد: شخصیت خرده پیرنگی ساخت از خاک و زمین آدم را آفرید و باوری خلق کرد که باید همه موجودات به آدم سجده کنند. همه سجده کردند به جز شخصیتی که خدا در بهشت خلقش کرد و کاراکتری به نام ابلیس بود که از سجده کردن سرپیچی کرد. به خدا، آدم و ابلیس در داستان شخصیت میگویند و راندهشدن ابلیس از بهشت به زمین همان حادثه محرک است که داستان را حرکت میدهد.
وی گفت: در داستان گیلگمش همه چیز به خوبی و خوشی میگذرد تا صد سال الی دویست سال. اما زمانی که بیرون میرود و مورد حمله قرار میگیرد و انکیدو نجاتش میدهد و دوباره تا مدتها به حالت عادی برمیگردد و تا زمانیکه انکیدو میمیرد و این محرک باعث میشود که گیل گمش حرکت کند.
ارسنجانی با تشریح اینکه باید پیرنگ را عین دومینو در نظر بگیرید، اضافه کرد: در دومینو چندتا مهره انداخته میشود و با جابهجایی مهرهها بازی به همین صورت تا آخر پیش میرود. اگر پیرنگتان در داستان ضعیف باشد، داستان شما نافص است و بیشتر نویسندگان ما ضعف پیرنگی دارند حتی آنهایی که چندسال کار میکنند با اینکه زبان مسلط و قصه دارند اما پیرنگ را خوب نفهمیدهاند.
وی گفت: پیرنگ همانند ماشین است و در خودرو مجموعهای از عوامل از همچون سیلندر، پیستون، برق و… وجود دارد. وقتی ماشین روشن نمیشود جایی ارتباط قطع شده و باید وصل شود تا ماشین حرکت کند در داستان هم اینگونه است. داستان ضعیف مثل ساختمانی است که یک گوشه آن ستون ندارد و میریزد. پس باید چفت و بست داستانتان قوی باشد. در فنی داستان به محتوا کار نداریم اما به رخدادهای فنی کار داریم.
وی گفت: انسانها به دنبال رسیدن به بهشتی هستد که در داستان آدم و هوا از آن رانده شدند و همه ما در این داستان اسطورهای هستیم و زندگی میکنیم و اگر غیر از این داستان باشد، روانپریش هستیم. زیرا اسطوره باوری است که دیده نمیشود.
ارسنجانی یادآور شد: ذهن انسان بسیار قصهمند است و حضرت موسی (ع) بر اساس همین ذهن اسطورهای توانست دین خود را تبلیغ و باور آن را آسان کند و مغز انسان رشدی کرده که توانایی واژه سازی را دارد.
وی گفت: می توانیم برای اشیا اسم بگذاریم و کوتاهترین داستان جمله است و ادبیات ایران بسیار غنی است بهطوری که اگر به اشعار حافظ دقت کنیم درمییابیم که هر بیت یک داستان است مثل محتسب.... و ا ز طریق داستان اسطوره جهت پیدا می کند و ساخته میشود.
∎