تیتر نویسی برای یک مطلب اولین و آخرین کار نویسنده است. سخت ترین و ساده ترین. سریعترین و وقت گیر ترین.
گاهی یک تیتر معرکه در ذهن جرقه نوشتن یک مطلب طولانی میشود. و گاهی، یک مطلب ناب و کامل بدون تیتر در خور، نابود میشود.
اول، آخر
تیتر نویسی اولین کار است. چون باید بدانیم قرار است درباره چه چیز صحبت کنیم. اگر مطلب دربارهی مسی است، دقیقا به سراغ کدام وجه زندگی او رفته ایم. وقتی بنویسیم
نابغه ای از روزاریو
یعنی هدف ما نوشتن کودکی اوست. وقتی تیتر
جواهری در کاتالونیا
را انتخاب کنیم، خواننده منتظر دوران لئو در بارسلوناست. تا اینجای کار دشوار نیست.
و از سوی دیگر تیتر آخرین کار نویسنده است. گاهی پس از نوشتن جمله ای ناب در خود متن پیدا میکنید.. چه چیز بهتر از
من آقای خاص هستم
برای مطلبی راجع به دوران مورینیو در لیگ برتر.انچه در این قسمت چالش برانگیز است، ربط دادن قسمتهای بی ربط متن با الگوی "از" "تا" ست. این الگو معمولا وقتی دلنشین است که دو واقعه مرتبط و دارای پارادوکس با هم در متن را نشان دهد: "پله؛ از فقر در زاغههای برزیل تا بام جهان" این درحالیست که گاهی به اشتباه برای اشاره به تمام چیزهایی که در متن نوشتیم از آن بهره میبریم:
جام جهانی 98، از گل استیلی و غوغای کرواسی تا معمای رونالدو و قهرمانی فرانسه"
وقتگیر لعنتی
تیتر، سریعترین و وقت گیرترین کار است. قرار است عبارتی کوتاه انتخاب شود. دو، سه یا چهار کلمه. لزوما فعل و فاعلی در کار نیست. بانک بزرگی از اسامی فیلمهای سینمایی، نام کتابهای معروف، سخنان افراد مشهور القاب تیمها و بازیکنان و... در اختیار ماست. وقتی قرار است از آخرین بازی در استادیوم دله آلپی بنویسیم، خیلی زود ترکیب رقص آخر در کنار بانوی پیر به یادمان میآید. و تیتر، وقت گیرترین کار است. کافی است مطلب یک آنالیز دقیق فنی باشد. یک خبر، یک اتفاق روزمره. برای انتقال ماتیاس تل به تاتنهام و بررسی نقش او در تیم پوستکوغلو چه تیتری انتخاب میکنید؟ یا برای شکستهای تکراری این فصل منچستر یونایتد، چند بار به سراغ
بالاتر از سیاهی رنگی نیست
استفاده کنیم؟
برای یک بازی فوتبال، یا یک تورنمنت، تیتر به شکلی سیال به ذهن ما میرسد. معمولا از دقیقه 70 به بعد، انباشتی از وقایع، کار ما را راحت میکند. هتتریک عمر مرموش میتواند برای تمام روزنامه یک تیتر مستقل تدارک ببیند. بازی با اسم و فامیل متفاوت او، ملیت مصری، تازه وارد بودن، نجات من سیتی و....
تکراری ست
و تمام اینها یعنی آغاز یک دشواری بزرگ. تیتر حماسی، لغات ثقیل و موزون و... همگی به برانگیختگی مخاطب کمک میکند اما کجا؟ کی؟ آیا هت تریک هری کین برابر هولشتاین کیل آنقدر طرفداران بایرن و خود کین را تهییج کرده که با نوشتن
جادوی شاهزاده هری در باواریاست؟
بخواهیم به سراغش برویم؟ آیا کلین شیت اینتر برابر مونزا ارزش نوشتن
"دژ نراتزوری تسخیر ناپذیر ماند را دارد؟"
این سختترین قسمت ماجراست. نگه داشتن برگهای برنده، برای بردن دستهای سخت. بازی نکردن تمام کارتها وقتی اصلا پولی وسط میز نیست. و سختی دیگر، هنگام تکرارها رخ میدهد. چند بار و در چند ویژه نامه جامهای جهانی تیتر
آغاز یک رویا
را برای جام جهانی 30 خواندهاید؟ چند بار تیترهایی با مضمون ارتباط ناتینگهام فارست و رابین هود را شنیده اید؟
دقیقا وقتی یک تیتر بلافاصله به ذهن میرسد، به احتمال قوی تکراری است. باید از آن عبور کنیم. چشم بر آن ببندیم و سعی کنیم راحتترین کار نوشتن را به سختگیرانه ترین روش ممکن به سرانجام برسانیم. برای لذت بردن بیشر از این دنیا متناقض، بیایید به خیال انگیزترین واقعه فوتبالی جهان سفر کنیم. انتخاب یک تیتر برای هر دوره از جام جهانی.
حواستان باشد، "آغاز یک رویا" برای جام 1930 رزرو شده!