شناسهٔ خبر: 71422497 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

انقلاب را با برقراری تعادل بین تاریخ باستان، اسلام و تشیع درک کنیم

موسی نجفی در سومین همایش بزرگداشت تاریخ نگاری انقلاب گفت: باید بین سه عنصر تاریخ باستان، اسلام و تشیع تعادل برقرار کنیم و از این تعادل در جهت فهم انقلاب استفاده کنیم.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار مهر، سومین همایش بزرگداشت روز تاریخ نگاری انقلاب اسلامی ظهر امروز دوشنبه ۲۹ بهمن در کتابخانه مجلس شورای اسلامی برگزار شد.

موسی نجفی نویسنده و پژوهشگر در این‌همایش گفت: وقتی بحث تاریخ‌نگاری انقلاب مطرح می‌شود، معمولاً به دلیل قرار گرفتن در دهه پنجم انقلاب، شاهد ظرفیت‌خواهی زیادی هستیم. تاریخ‌نگاری انقلاب معمولاً به دو بخش تقسیم می‌شود؛ یکی مخالفت با رژیم پهلوی و دیگری ذات انقلاب که مهم‌ترین نقش آن، جایگزینی نظام شاهنشاهی با اسلام است. این تنها نفی جاهلیت نیست، بلکه فراتر از آن است. به عنوان مثال، تاریخ انقلاب فرانسه تنها به امپراتوری‌های فرانسه محدود نمی‌شود، بلکه شعارهای بلندتری را در بر می‌گیرد. بنابراین، وقتی از انقلاب اسلامی و تاریخ آن صحبت می‌کنیم، باید دقت کنیم که تنها نفی دوره پهلوی مد نظر نیست.

وی افزود: نکته بعدی، واژه‌ای است که اخیراً مرسوم شده است: «ناترازی». این واژه به نظر من، واژه‌ای مدرن و مناسب در تاریخ است. سیاستمداران ما بیشترین ناترازی‌ها را در سیاست ایجاد می‌کنند. به نظر من، برای رؤسای قوا درجه اول، دانستن تاریخ ایران و جهان ضروری است. آن‌ها باید از مصلحت‌های خارجی آگاه باشند. این موضوع برای ما بسیار حیاتی است، زیرا رابطه تاریخ و سیاست بیش از آن‌که تاریخ به سیاست نیاز داشته باشد، سیاست به تاریخ نیازمند است. سیاستمداران باید از تاریخ عبور کنند و از آن درس بگیرند. ابن خلدون می‌گوید «پشت صحنه تحولات سیاسی، یک ثبات وجود دارد که این ثبات همان قوانین تاریخی است.» شناخت این قوانین ثابت و متغیر، به ما اجازه می‌دهد تا در سیاست، اجتهاد کنیم. اگر این قوانین را درک نکنیم، نمی‌توانیم بین عرض و ذات تمایز قائل شویم. برخی مسائل عرضی و برخی ذاتی هستند و این فهم تاریخی است که به ما کمک می‌کند تا تصمیمات درستی بگیریم.

این‌استاد تاریخ در ادامه گفت: نکته مهم دیگر این است که تاریخ‌نگاری انقلاب به معنای آزادی از سیطره شخصیت‌ها و تحقیرهایی است که می‌خواهند خود را مطلق ببینند. انقلاب اسلامی دقیقاً به معنای آزادی از این سیطره و حاشیه‌ها است. اما چند نکته وجود دارد که به نظر من برای سیاست روز نیز مفید است. اول این‌که تاریخ انقلاب را باید با ظرفیت‌های آن شناخت. ما در ابتدای انقلاب، بیشتر به تشکیل نظام توجه داشتیم، اما اکنون در دهه پنجم انقلاب، باید به تمدن عظیم چند هزار ساله ایران و رسیدن مردم به اسلام و تشیع عمیق توجه کنیم. این تمدن در عصر صفویه به اوج خود رسید و امروز شاهد بیداری عظیم اسلامی هستیم که می‌تواند این دو شاخص را تقویت کند. بنابراین، ما باید بین سه عنصر تاریخ باستان، اسلام و تشیع تعادل برقرار کنیم و از این تعادل در جهت فهم انقلاب استفاده کنیم. این نیاز به نفی انسان‌ها ندارد، بلکه باید به هماهنگی بین این عناصر توجه کرد. رژیم پهلوی بود که این تعادل را به هم زد و این عناصر را در مقابل هم قرار داد.

انقلاب را با برقراری تعادل بین تاریخ باستان، اسلام و تشیع درک کنیم

نجفی گفت: فهم این ظرفیت‌ها بسیار مهم است. به عنوان مثال، وقتی از سپاه خشایارشاه صحبت می‌شود، برخی مورخین آن را یک شکست بزرگ می‌دانند، اما سید جمال‌الدین اسدآبادی می‌گوید: «چرا نمی‌گویید که انتقال سه میلیون نفر از این سوی دنیا به آن سوی دنیا چه عظمتی دارد؟» این شکست‌ها، شکست‌های تکنیکی یا جنگی نبودند، بلکه ناشی از عدم انگیزه ملت‌هایی بود که زیر این پرچم بودند. فهم تاریخی هم از ملت خود دفاع می‌کند و هم علت شکست‌ها را تحلیل می‌کند. این فهم تاریخی به ما نشان می‌دهد که وقتی به ایران نگاه می‌کنیم، چه در تاریخ گذشته و چه در سده‌های اخیر، هر چه دینی‌تر و ضد اجنبی‌تر باشیم، موفق‌تر خواهیم بود. در دوره صفویه ۲۳۰ سال، قاجار ۱۴۰ سال و پهلوی ۵۰ سال، هر چه به سمت وابستگی بیشتر پیش رفتیم، از دین دور شدیم. از این تجربه می‌توانیم استفاده کنیم. هر کسی که سلطه‌گرتر و وابسته‌تر باشد، باید دقیقاً برعکس عمل کند.

وی افزود: نکته دیگر این است که اعتمادسازی‌ای که غربی‌ها برای ما ایجاد کرده‌اند و مسئولین ما آن را تکرار می‌کنند، بسیار زننده است. ما نباید اعتمادسازی کنیم، بلکه باید عکس آن عمل کنیم. دزد باید عذرخواهی کند و اعتمادسازی کند که دیگر خیانت نخواهد کرد. دیانت ما همان سیاست ماست. مرحوم مدرس نگفت که دین ما سیاست ماست، بلکه گفت: «دیانت ما سیاست ماست.» این جمله بسیار عمیق است. غربی‌ها پیشرفت خود را مدیون این هستند که دیانتشان عین سیاستشان است. در حالی که در سکولاریسم، مسئولیت‌ها به دین پایبند نیستند. ما باید دیانت خود را در سیاست پیاده کنیم. این جمله مدرس را می‌توانیم به عنوان یک الگو استفاده کنیم.

این‌پژوهشگر گفت: امیرکبیر با دست خالی، در شرایطی که کاپیتولاسیون به ایران تحمیل شده بود و ۱۷ ایالت ایران جدا شده بود، توانست هم روسیه و انگلیس را تخلیه کند و هم کارهای بزرگی انجام دهد. او هرگز نگفت که نمی‌توانم یا ندارم. امروز با این همه امکاناتی که داریم، چگونه می‌توانیم بگوییم نمی‌توانیم؟ این انقلاب به این عظمت، امام، سپاه، موشک و همه این امکانات را داریم، چگونه می‌توانیم بگوییم نمی‌توانیم؟ امیرکبیر در آن شرایط سخت، هرگز نگفت نمی‌توانم. پس این درک از ظرفیت‌های بسیار بالای ملت ایران است که باید مورد توجه سیاستمداران قرار گیرد. ملت ایران، ملتی متمدن با سابقه چند هزار ساله است که به اسلام رسید و تشیع را پذیرفت. این بزرگ‌ترین دستاوردی است که سیاستمداران ما باید از آن به عنوان برگ برنده در مقابل اجنبی استفاده کنند.

همایش مورد اشاره با تقدیر از موسی نجفی، هدایت‌الله بهبودی و رونمایی از دو کتاب «مدافعان حرم» و «تبعیدی‌ها و تبعیدگاههای عصر پهلوی» به پایان رسید.