پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
∎
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
«انتخاب» هر شب یادداشت های روزنوشت علم را منتشر می کند.
سهشنبه ۲۸ مهر تا شنبه ۳۰ آبان ۱۳۴۹: تا امروز ۴۹٫۸٫۳۰ چیزی ننوشتم. دو علت داشت، یکی این که خیلی گرفتار بودم، دیگر این که چشمم درد می کرد و مخصوصا در شب نوشتن برای من مشکل شده. حالا وقایعی از [را] که در این ملت اتفاق افتاده است مینویسم. گو این که به هیچ وجه اثر آن چه که در روز می نویسم ندارد، زیرا آن اتفاقات کوچک است که طرز فکر شاهنشاه و عقاید درونی شاه را روشن میسازد وگنه وقایع که در روزنامه ها و تاریخ هم نوشته می شود.
باری بلافاصله پس از مراجعت از بیرجند، به خرم آباد و اصفهان رفتیم. شاهنشاه خط برق سراسری کشور که برق سد محمدرضا شاه را به تهران می برد، افتتاح فرمودند. خود این کار، کار با عظمتی است و شاید مهمتر از خط آهن سراسری که به دست رضا شاه کبیر کشیده شده باشد.
از خرم آباد به اصفهان آمدیم، شاهنشاه سد شاه عباس را افتتاح فرمودند. این سد علاوه بر تولید برق و آبی که به کارخانه ذوب آهن میدهد، قریب سی و پنجهزار هکتار زمین اضافه در اصفهان را آبیاری خواهد کرد. این آب و زمین در دست اصفهانی ها غوغا می کند. پانزده سال قبل، شاهنشاه سد انحرافی کوهرنگ را افتتاح فرمودند و حالا این سد ساخته شده است. واقعا کارهایی که انجام می گیرد، چون ما داخل آن هستیم به عظمت آن پی نمیبریم در اصفهان کارخانه ذوب آهن هم مورد بازدید قرار گرفت.چه قدر پیشرفت حاصل شده است.
در اصفهان علیاحضرت شهبانو به ما پیوستند. سرشام، شهبانو شکایت کردند که یک مجله نوشته است کیک تولد شهبانو در بیرجند دویست لیره تمام شده است و خیلی اظهار ناراحتی از این خبر و از این لوکس فرمودند. شاهنشاه سر میز شام که نخست وزیر و من بودیم، خیلی شدید به شهبانو پریدند و فرمودند که من از این دماگوژی خوشم نمیآید. چه طور وقتی بیرجند بودید، کیک را با کمال میل خوردید و چیزی نگفتید. حالا که یک روزنامه دو کلمه مزخرف نوشته است، اظهار ناراحتی و نارضایتی میکنید؟ این چه حرف است؟ من خوشم نمی آید. البته فرمایشات شاه عالی بود ولی من خجالت کشیدم،چون هم نخست وزیر حضور داشت و هم در مورد مهمانی من این حرف پیش آمد. من ناراحت شدم. شهبانو هم خیلی ناراحت شدند.
شاهنشاه در اصفهان به من فرمودند: الان به من خبر رسید پادگورتی قبول کرده است هشتم آبان ماه به استارا بیاید که لوله گاز سراسری را افتتاح کنیم... این چند روزه مرتباً بین استارا و رامسر در رفت و آمد بودم. پذیرایی بسیار حسابی در استارا شد و یکی دیگر از کارهای بزرگ انجام گرفت. درست است که قیمت این خط لوله گران تمام شده و ما در حقیقت گاز را به ضرر میفروشیم، ولی به هر حال این گازی است که در جنوب میسوخت و میسوزد و این فروش گاز که سال ها ادامه خواهد داشت، یک بازیافتی بزرگ است.
در همین ماه آبان به شیراز رفتیم و یک هفته در رکاب شاهنشاه در شیراز و جزایر جنوب بودیم. از شیراز به لاوان تشریف بردند و [تأسیسات] [شركت لاپکو] را که روزانه یک صد هزار بشکه [نفت تولید می کند] گشودند. از شیراز به بندر ماه شهر رفتیم و شاهنشاه مجتمع بزرگ پتروشیمی را افتتاح فرمودند... بعد به مانور بزرگ نیروی دریایی جوان در جنوب رفتیم. روحیه افسران عالی بود. هفت کشتی نسبتا بزرگ و هفت تا کوچک و پانزده هوور کرافت شرکت داشتند. جزیره سری را با حمله گرفتند، خیلی عالی بود. شاهنشاه شب در کشتی فرماندهی خوابیدند ولی من به جزیره کیش... رفتم. شاهنشاه شب بعد تشریف آوردند. دو شب عالی در کیش گذراندیم. از هر حیث خوش گذشت... شاهنشاه از ساختمان های کیش خیلی راضی شدند.
در همین مدت مذاکرات نفت در تهران در جریان بود و بالاخره نفتیها تسلیم شدند که به ما به جای فرمول ۵۰_۵۰ سابق ۵۵ بدهند، یعنی۴۵_۵۵ باشد. همچنین قیمت نفت هم تجدید نظر کنند. شاه واقعا به هر نکته توجه دارد. میدانند که نفت ما به ژاپن میرود. حالا که قیمت نفت اروپا و امریکا در اثر عمل لیبب بالا میرود، به من فرمودند: به سفیر امریکا بگو به شرکتهای نفتی امریکایی بگوید، باید ما هم قیمت نفت را بالا ببریم که نفت ما در ژاپنخیلی ارزان به دست ژاپنی ها نیفتد. همین حالا که قیمت نفت در دو کشور مساوی است ژاپن پدر امریکاییها را در رقابت تجارتی مخصوصاً در امور نساجی در می اورد، وای به وقتی که قیمت نفت در اروپا و آمریکا بالا برود. من در لاوان با سفیر امریکا که برای افتتاح انجا دعوت داشت، صحبت کردم خیلی خوشش آمد.
در همین ماه آبان، بیچاره دوگل سردار بزرگ فرانسه فوت کرد. شاهنشاه تصمیم گرفتند شخصاً به پاریس تشریف ببرند. ظرف ۱۵ ساعت همه چیز را راه انداختم و در رکاب شاهنشاه به پاریس رفتیم. بسیار کار خوبی بود، هفتاد نفر [از] روسای کشورهای جهان منجمله پادگورنی از شوروی و نیکسون از آمریکا، آمده بودند.
از پاریس که برگشتیم من اجازه گرفتم سه چهار شبی برای استراحت به جزیره کیش بیایم. حالا از کیش برمیگردیم، در هواپیما این وقایع را مینویسم ولی اثر وقایع روزانه را ندارد. مثلاً یکی از روزها سفیر انگلیس به من گفته بود کـه مـن [قویاً توصیه] strongly advise میدهم که با شرکتهای نفتی قطع نکنید. شاه از این حرف به شدت برآشفتند. فرمودند: مادر شما را فلان خواهم کرد که دیگر [قویاً توصیه] ندهید. با آن که شاه خیلی مؤدب و باوقار است، ولی به حدی عصبانی شدند که نتوانستند خودشان را نگه دارند. همچنین در مورد جزایر ابوموسی و تنب در خلیج... در کیش فرمودند: بالاخره با زور این جا را میگیریم، گـه بـه گـور عربها و انگلیسها! انسان واقعاً احساس غرور میکند.....
به هر صورت ماه آبان برای ایران واقعاً ماه برکت است و تولد شاه عزیز ما هم در چهارم آبان است و ولیعهد در نهم آبان. شاهنشاه نطق فی البداهه خیلی مهم و عجیبی در دانشگاه صنعتی آریامهر فرمودند... هم صمیمانه و هم [پرمغز] بود...
لینک کوتاه کپی لینک