برترینها: به نظر میرسد این عکس در اتوبوس و احتمالا در مسیر تهران-خراسان گرفته شده است.
رضا صاعئمی، فعال فضای مجازی در صفحهاش نوشت: آنها که دانشجو در شهری دیگر بودند، این موقعیت را بارها و بارها تجربه کردهاند...
تجربه سفر با اتوبوس از مبدا زادگاه تا مقصد دانشگاه را....
سفری که با خیال و خاطره دانشجویی گره خورده.
با خستگیها و شوق و دلتنگیهایش....
با دلتنگی دوری از خانواده و شوق دیدار دوباره آنها....با تنهایی و غربت در شهری غریب....با رویاهایی که پا به پای جاده در خیال پا میگیرد تا مسیر اتوبوس را به مقصد فردایی بهتر گره بزند....
امیر محمد هم احتمالا در مسیر اتوبوس به همین چیزها فکر کرده....به اینکه روزی دیگر مقصد اتوبوس نه پایانه و ترمینال که پایاننامه و فارغ التحصیل شدن است....کسی شدن......او حالا حالاها باید سوار این اتوبوس میشد تا به شهر و خانهاش برود و به دانشگاه برگردد....حالا اما صندلی اتوبوس خالی از این مسافر است که این بار آمبولانس، جسدش را به زادگاهش رسانده تا رویاهایش را به خاک بسپارد..دانشجوی شهرستانی در تهران غریب است....در این شهر فریب...نمیدانم لحظه آخر، وقتی زورگیران لبتابش را میکشیدند چه گفت؟....شاید گفته بود: نبرید لبتاپمو...من اینجا غریبم!