در قسمت پیش توضیح دادیم در طلیعه نهضت، حرم مطهر رضوی به عنوان یکی از کانونهای اصلی تکاپوهای انقلابی شناخته میشد. تقریباً طی ۱۵ سال پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، جریانهای فعال علیه رژیم شاه در مشهد کم و بیش اقداماتی را سازمان میدادند. با اینحال، حرم مطهر رضوی به عنوان کانون اصلی فعالان متدین نهضت اسلامی باقی ماند و به دلیل موقعیتی که داشت، سهم مهم و اساسی در برپایی تجمعاتِ منجر به تنویر افکار عمومی ایفا کرد. این جایگاه در تابستان سال ۱۳۵۷ کاملاً تثبیت شد. تقریباً همه راهپیماییهای اعتراضی به حرم مطهر رضوی ختم میشد و طبیعی است که نخستین درگیریهای مستقیم با عوامل نظامی رژیم شاه نیز در همین محدوده جغرافیایی اتفاق بیفتد.
آغاز مرحله تقابل شدید
اواخر تیر ۱۳۵۷، تصادف و درگذشت مشکوک حجتالاسلام احمد کافی، از واعظان مشهور و اصالتاً مشهدی، اسباب التهاب و اعتراض گسترده را در مشهد پدید آورد. مرحوم کافی چندی پیش از درگذشت، در ایام شهادت حضرت زهرا(س) (خرداد ۱۳۵۷) علناً در منبر به دفاع از جایگاه امام خمینی(ره) به عنوان مرجع مبارز و بزرگ شیعه پرداخته و به همین دلیل، از سوی ساواک با محدودیتهای زیادی روبهرو شدهبود. در ایام مصادف با نیمه شعبان و زمانی که امام خمینی(ره) برگزاری جشنهای این روز را به دلیل جنایات رژیم شاه تحریم کرده بودند، مرحوم کافی نیز از این دستور تبعیت کرد و چون از سوی مقامات امنیتی رژیم پهلوی تحت فشار بود، ناچار راهی مشهد شد، اما در جاده مشهد – قوچان تصادف کرد و جان باخت. انتقال پیکر مرحوم کافی به مشهد و اعلام اقامه نماز آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی بر آن، موقعیتی را در اختیار جریان انقلابی این شهر قرار داد تا بتوانند اعتراضاتی را علیه رژیم شاه سازماندهی کنند. تصمیم به منفجر کردن مجسمه شاه در میدان شهرداری (شهدای فعلی و مجسمه سابق) یکی از اقدامات پیشبینی شده برای این تقابل آشکار بود؛ اما ناکام ماند. با این حال، حضور دهها هزار نفری مردم شمال مشهد و اهالی محلات محرومی مانند طلاب در اعتراضات و راهپیمایی آنها به سوی حرم مطهر رضوی از مسیر خیابان طبرسی سبب شد جمعیت زیادی در اماکن متبرکه و بهویژه صحن نو -محل اقامه نماز- متمرکز شود. این وضعیت کنترل اداره امور را از دست مقامات رژیم شاه خارج کرد و آنها که عملاً نتوانسته بودند در برابر حرکت جمعیت به سوی حرم مطهر ممانعتی ایجاد کنند، تصمیم به استفاده از خشونت گرفتند. نیروهای امنیتی وارد حرم مطهر شدند و صحن نو به محاصره آنها درآمد. تلاش برای جلوگیری از پیوستن جمعیت خیابان طبرسی به نمازگزاران داخل حرم مطهر رضوی به جایی نرسید. همزمان با پایان اقامه نماز میت و حرکت دادن پیکر مرحوم کافی، شعارها آغاز و برای نخستین بار در مشهد، شعار «مرگ بر شاه» بر زبان مردم جاری شد. در پی آن، نیروهای فعال انقلابی پارچهنوشتههایی را با مضمون خواست ملت برای ساقط کردن رژیم پهلوی بالا بردند. درست در همین زمان، هجوم وحشیانه به مردم آغاز شد.
نخستین شهید انقلاب اسلامی در حرم مطهر رضوی
با دستور مأموران رژیم شاه، پیکر مرحوم کافی را به یکی از حجرههای صحن منتقل کردند و درِ آن را بستند؛ آنگاه درگیری مستقیم با مردم آغاز شد. باز هم برای نخستین بار در تاریخ حرم مطهر رضوی، به جمعیت زائران و مجاوران حاضر در صحن نو گاز اشکآور شلیک کردند؛ گاز حتی به داخل رواقهای اطراف هم نفوذ و شرایط تنفس زائران و مجاوران را سخت کرد. مأموران با این اقدام میخواستند جمعیت را متفرق کنند، اما این کار بهراحتی امکانپذیر نبود. درگیریها در صحن موزه (رواق امام خمینی(ره) فعلی) نیز ادامه داشت و به مجروح شدن جمع زیادی از مردم انجامید. عامل اصلی فرمان شلیک به زائران و مجاوران، سرهنگ زمانیپور بود که در اعمال خشونت افسارگسیخته شهرت زیادی داشت. در همین شرایط دختر چهاردهسالهای به نام «ناهید اسدی» تلاش میکرد به مجروحانی که در اطراف حوض بزرگ صحن موزه افتاده بودند، کمک کند. شاهدان عینی ماجرا میگویند فعالیتهای او نظر سرهنگ زمانیپور را جلب و دستور شلیک به این دختر نوجوان را صادر کرد. این اقدام سبب شهادت ناهید اسدی شد؛ دختر شجاعی که در حرم مطهر رضوی به شهادت رسید و بسیاری از پژوهشگران، او را نخستین شهید انقلاب اسلامی در مشهد میدانند.
تحلیل وقایع
قیام اول مرداد ۱۳۵۷ در حرم مطهر رضوی، ورود مشهد به فاز انقلابی بود؛ پس از این اتفاق، مردم از بیان مخالفت و اعتراض خود کمتر بیم به دل راه میدادند. در واقع قیام اول مرداد، سرآغاز تقابلی آشکارتر در برابر اقدامات رژیم و اعتراض به آن بود. ماجراهایی مانند «تخریب بزرگ» بافت اطراف حرم مطهر رضوی که بیش از ۶ هزار کاسب را به خاک سیاه نشاند، در تقویت این اعتراضات مؤثر بود. ولیان که در آن زمان استاندار خراسان و نایبالتولیه آستانقدس رضوی به حساب میآمد، از هیچ اقدام وقاحتآمیز و هتاکانهای برای به سخره گرفتن اعتقادات مردم کوتاهی نمیکرد. گزارش ساواک در اواخر مرداد ۱۳۵۷ نشان میدهد ولیان، با حالت نامتعادل و پس از نوشیدن مسکرات در روضه منوره و مراسم غبارروبی حاضر شدهبود. این اقدام، انعکاس بسیار شدیدی در جامعه داشت تا آنجا که حتی رژیم شاه وادار به عقبنشینی شد و ولیان را در هفتم شهریور ۱۳۵۷ از استانداری و نیابت تولیت برداشت. اما این اقدامات نمیتوانست از شتاب اعتراضات کم کند. رفتارهایی از این دست، ماهیت رژیم پهلوی را برای مردم مشهد آشکار کرد. شهر امام رضا(ع) به مرحله جدیدی از قیام پا گذاشته بود.