به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «سعید نفیسی به هشت روایت» کتابی است به قلم پیمان طالبی، شاعر و روزنامهنگار، که شامل هشت جستار درباره زندگی سعید نفیسی، ادیب برجسته ایرانی است.
مراسم رونمایی از این کتاب، در دویستوپنجاهوچهارمین نشست از سلسله جلسات صبح پنجشنبههای بخارا در مرکز مطالعات خاورمیانه برگزار شد.
در این مراسم سیروس علینژاد، نویسنده و روزنامهنگار، علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا، تورج دریایی، تاریخنگار و استاد دانشگاه کالیفرنیا، سحر بکائی، نویسنده و ویراستار، سام گیوراد، نویسنده و پژوهشگر و سام نفیسی، نوه سعید نفیسی به سخنرانی پرداختند.
سیروس علینژاد مراسم را با بحثی درباره تفاوت سعید نفیسی با برخی استادان همنسلش آغاز کرد و گفت: در میان اساتید نسل اول دانشگاه تهران، استادی که امروزه برای ما از همه زندهتر است، سعید نفیسی است چرا که او بیشتر از اساتید دیگر با مطبوعات کار میکرده و تمایل داشته عامه مردم آنچه را که مینویسد، بخوانند. به همین جهت است که نثر او در مقایسه با دیگر فضلا، نثری روانتر و سادهتر است.
این روزنامهنگار باسابقه، در ادامه به بررسی روایتهای این کتاب و برخی ویژگیهای شخصیت و زندگی سعید نفیسی پرداخت و ضمن اشاره به پرکاری حیرتبرانگیز او ادامه داد: من پیش از این پیمان طالبی را نمیشناختم اما با خواندن این کتاب دریافتم که او حتماً با حرفه روزنامهنگاری سروکار دارد چراکه دو فصل ابتدایی کتاب را بسیار جذاب تحویل خواننده میدهد و جذابیت در روایت اساساً رویکرد روزنامهنگار است. طالبی در این کتاب بهخوبی توانسته حسی را که نسبت به سعید نفیسی پیدا کرده، به خواننده منتقل کند و این مهمترین نکته کتاب است. فصل اول با روایتی شیرین از شب عروسی استاد شروع میشود که نشاندهنده شخصیت پرکار نفیسی است و پاسخی به این پرسش که مگر نفیسی چگونه آدمی بوده که توانسته این همه اثر از خود بهجا بگذارد؟
نکته دیگری که علینژاد به آن پرداخت، طرح ماجرای بحثبرانگیز اتهام یا ادعای سرقت کتاب، در فصل دوم کتاب «سعید نفیسی به هشت روایت» بود.
وی در اینباره بیان کرد: ادعایی مطرح شده که استاد زمانی دست به سرقت کتاب زده است. اگرچه واژه سرقت در اینجا رسا نیست. استاد درواقع سرقت نمیکرده بلکه کتابها را برمیداشته تا در موارد بسیاری آن را در اختیار دانشجویان و پژوهشگران قرار دهد و نویسنده در این کتاب مفهوم بهتری جایگزین کرده یعنی جنون کتابخوانی؛ این جنون در استاد بهحدی بوده که حتی غذایش را در کتابخانهاش و حین مطالعه کتاب میخورده است.
علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا، در ادامه این بحث با اشاره به بحث سرقت کتابها خاطرنشان کرد: این ادعا اولینبار در نشریه کیهان فرهنگی نقل شد که مدرک مستندی نبود؛ بهخصوص اینکه از سوی رئیس کتابخانۀ وقت مجلس مطرح میشد که خود، آدم خوشنامی در کتابدادن به اهل تحقیق نبود. این دیوار وقتی فروریخت که رسول جعفریان رئیس کتابخانه شد و درها را به روی اهل علم باز کرد، ما در سال ۹۰ برای سعید نفیسی ویژهنامهای حدوداً پانصد صفحهای منتشر کردیم که در آن پریسا کرمرضایی، یکی از کتابداران برجسته، مقاله مفصلی درباره مجموعه سعید نفیسی در کتابخانۀ مرکزی نوشت. بخشی از این مجموعه را نفیسی بدون اینکه پولی دریافت کند به کتابخانه اهدا کرده و این مستندات نشان میدهند او چقدر علاقه داشته که این مجموعه در کتابخانه مرکزی جمع و نگهداری شود.
موضوع دیگری که سردبیر مجله بخارا به آن پرداخت رابطه نفیسی با وطنش ایران بود.
وی تاکید کرد: در دانشگاه سمرقند اتاقی به نام سعید نفیسی وجود دارد و مجموعهای از کتابهای اهدایی او؛ «ایران» در تکتک سلولهای این مرد تا پایان عمرش جاری بود و هرجای دنیا که رفت برای ادبیات فارسی کوشید. چنانکه ابتدای یکی از کتابهایش مینویسد: به ایرانم، ایران گرامیام، ایران جاودانیام.
سحر بکائی، عضو تحریریه انتشارات ققنوس و ویراستار کتاب «سعید نفیسی به هشت روایت»، ضمن تشکر از زحمات پیمان طالبی برای نوشتن این کتاب بیان کرد: پیشنهاد این کتاب در انتشارات ققنوس برای من خیلی جذاب بود. در یاد دارم روزی که مدیر انتشارات به من گفت کتابی از سعید نفیسی آمده خیلی خوشحال شدم و آن روز فهمیدم پیمان طالبی در همین قالب جستار و زندگینامه، کتابی دارد با عنوان پنج پرتره که به بررسی زندگی و کارنامه برخی چهرههای ادبی پرداخته. پرداختن به زندگی شخصیتهای فرهنگی و ادبی برای منی که کارم با کتاب مرتبط است همیشه جذاب بوده. این فرهنگ همانطور که در فرهنگ کتابنویسی غرب جا افتاده است، جا دارد در ایران نیز بسط پیدا کند.
بکائی در ادامه قضاوت را مهمترین موانع پرداختن به زندگی بزرگان ادبی در ایران برشمرد و افزود: در این کتاب پیمان طالبی دوربینش را به شب عروسی سعید نفیسی میبرد که اساساً در فرهنگ ما صحبت از آن دشوار است. من موافق نبودم که خیلی به مسائل خصوصی زندگی نفیسی بپردازیم؛ چراکه ما در زندگی خصوصی او حاضر نبودهایم؛ در طی جلساتی که با آقای طالبی داشتیم درباره این موارد بسیار گفت وگو میکردیم. گاهی مجبور میشدیم زهر بعضی از جملات را بگیریم تا از هرگونه حاشیه جلوگیری کنیم؛ به اعتقاد من، حسن نویسنده کتاب «سعید نفیسی به هشت روایت»، پیمان طالبی، در انتقادپذیر بودن اوست.
ویراستار کتاب «سعید نفیسی به هشت روایت» این کتاب را در واقع هشت جستار خواند که هر کدام به یکی از ابعاد زندگی شخصی، سیاسی و فرهنگی نفیسی میپردازند و ضمن ابراز ناراحتی از اینکه جوانان ما امروزه نفیسی و نفیسیها را نمیشناسند، گفت: فکر میکنم کمتر کسی در نسل جوان هست که خبر داشته باشد نام «ایران» پیشنهاد سعید نفیسی بوده. ابعاد مهمی از شخصیت این بزرگان همیشه وجود داشته که نادیده گرفته شده. حسن کتاب در این است که ما با ابعادی از شخصیت نفیسی آشنا میشویم که فراموش شده یا هرگز گفته نشدهاند. نوشتن این نوع کتابها جسارت میخواهد و باید جوری نوشت که در دام اسطورهسازی نیفتاد. تا جایی که میشد سعی کردیم کتاب دور از اسطورهسازی تولید شود. درنهایت میتوانم بگویم آنچه در این کتاب میبینیم پرتره تمیزی از نفیسی و تابلویی رئالیستی از دوران حیات اوست.
در ادامه مراسم رونمایی از این کتاب سام گیوراد، نویسنده و پژوهشگر، از نفیسی بهعنوان یک شخصیت تأثیرگذار تاریخی یاد کرد و گفت: دریدا معتقد است درباره یک شخصیت تاریخی زمانی میتوانیم صحبت کنیم که بتوانیم او را احضار کنیم و نفیسی دقیقاً چنین شخصیتی است. وی در دی ۱۳۱۳، یعنی ۹۰ سال پیش، بر نام تاریخی «ایران» در سطح بینالملل اصرار کرد. این دقیقاً یک احضار تاریخی است و نفیسی کسی است که هنوز بین ما امکان صحبت دارد.
گیوراد تاکید کرد: خیلی پیش از اینکه امبرتو اکو در ایتالیا مصداق داشته باشد، ما سعید نفیسی داشتهایم. نفیسی که در اتاقش تا سقف کتاب چیده بود و خود به ذات یک دایرهالمعارف مصور بود.
وی نفیسی را به بلوری تشبیه کرد که چندین وجه دارد شامل وجه تاریخی و ترجمهای و تهرانشناسانه و در اینباره بیان کرد: کتاب بابک خرمدین اثر سعید نفیسی کتابی است تهرانشناسانه. ایلیاد و ادیسه با ترجمه نفیسی هنوز که هنوز است بهترین ترجمه موجود است. نفیسی ۱۵۴ عنوان کتاب چاپ نشده دارد! این سیاههای حیرتانگیز است. احضار نفیسی و نفیسیها امروزه در مشکلات مردم ایران بسیار مهم است و بزرگترین عاملی که میتواند ما مردم را به هم پیوند بزند تا در برابر افسردگی ملی بایستیم، ادبیات ملی، زبان ملی و امر ملی است که این چیزی جز ایران نیست.
سام نفیسی، نوه سعید نفیسی، بحث خود را با بیان ناگفتههایی از پدربزرگش و بیمهریهایی که گاه با آنها مواجه است، آغاز کرد.
وی ضمن اشاره به ماجرای سرقت کتابها و نامعتبر بودن آن گفت: هنوز هم هستند کسانی که میگویند نفیسی کتاب بلند میکرده! روایتی که هیچ سندی ندارد و پیمان طالبی در این کتاب بهخوبی به آن پرداخته و آن را عملاً مردود اعلام کرده است. ماجرا از این قرار است: خشمی که استاد در پی نوشتن کتاب نیمه راه بهشت میان طبقات بالای جامعه برانگیخته بود سبب این افترا از سوی آنان شده بود.
نوه سعید نفیسی در ادامه متنی را که از پیش آماده کرده بود برای حضار خواند و در آن روایتهایی را از نسبتش با پدر و پدربزرگش بیان کرد.
در بخش پایانی این مراسم، تورج دریایی، استاد دانشگاه کالیفرنیا، در قالب پیامی تصویری انتشار این کتاب را گامی مهم دانست و درباره جایگاه سعید نفیسی در تاریخ مطالعات و اهمیت شناخت او چنین بیان کرد: در دنیای مدرن تخصص بحثی مهم است. بسیاری سعی میکنند در یک رشته تخصصی پیدا کنند و در همان حیطه بمانند اما جامعهای مانند ایران در قرن بیستم، لازم داشت در کنار این تخصصها سطح علم و دانش مردم را نیز زیاد کند. اهمیتی که نفیسی برای ما دارد این است که با نوشتههای بسیاری که بهجا گذاشته سطح فرهنگ و دانش مردم را بالا برده است. این باعث میشود سواد ما در سطح جامعه به حدی برسد که نسبت به جهان کنجکاوتر شویم.
∎