این جلسه اختصاص به بررسی سوره مبارکه «لیل» داشت؛ بررسی و تدبری که طبق معمول هانی چیتچیان سخنران و کارشناس آن بود که پیش از آغاز این بحث و بررسی، با توجه به 11 شعبان؛ سالروز ولادت حضرت علیاکبر(ع) و روز جوان و همچنین یومالله 22 بهمن به ارائه مطالبی در این موارد پرداخت.
وی ایامالله را به روزهایی تعبیر و توصیف کرد که در آن دست خداوند در آن نمود پیدا میکند و موقعیتهایی را پدید میآورد که شاید اقدامات بشری آنچنان در روند پیشرفت آن تأثیری ندارد، اما عزم و اراده الهی موجب میشود تا شاهد بروز پدیدههایی باورناکردنی باشیم.
چیتچیان به بیان مصادیقی از ایامالله در صدر اسلام پرداخت که نمونه بارز آن جنگ بدر است که در آن تقابل جبهه کفر و حق با وجود آن که جبهه حق تعدادشان انگشتشمار بود، اما منجر به پیروزی جبهه حق شد یا در روزگاری خیلی پیش از ظهور اسلام، شکست فرعون از جمله مظاهر یومالله محسوب میشود.
وی در ادامه به این امر تأکید کرد که چه تفاوتی میان جنگ احد و جنگ بدر وجود دارد؟ مسلمانان در جنگ بدر پیروز میشوند، اما در جنگ احد این اتفاق نمیافتد. بعضاً نظام ابتلائات بشری، نصرت الهی را به عنوان پشتوانهای از پشت سر گروهی برمیدارد و این موهبت را از آنها سلب میکند.
این کارشناس علوم قرآنی در خاتمه این بخش از صحبتهایش اشاره به این نکته کرد که یومالله نشان میدهد، حتی اگر انسان نیز کاری نکند و منفعل باشد در صورتی که خواست و اراده الهی وجود داشته باشد، مجموعه شرایط و اتفاقاتی دست به دست هم میدهند و آنچه باید اتفاق بیفتد. هیچ اندیشه و منطقی این امر را به اثبات نمیرساند که بتوان با دست خالی بر مواضع کفر و عصیان غلبه کرد و پیروز شد، اما انقلاب اسلامی نشان داد که این اتفاق شدنی است و خدا خواست که مظاهر حق بر باطل پیروز شود. اگر نسبت به این موضوع تشکیکی وجود داشته باشد، باید به نص قرآن و ماجرای اصحاب فیل و سرنوشت لشکر ابرهه رجوع کرد.
به گزارش ایکنا در ادامه چیتچیان به بیان برخی مسائل درباره سوره لیل پرداخت که در ادامه به خلاصهای از آن اشاره میشود:
سوره لیل از جمله شگفتانگیزترین سورههای قرآن است، سورهای که آن نیز به سیاق برخی از سورههای قرآن با قسم آغاز میشود. در ابتدای سوره به دو مظهر طبیعی یکی شب که میپوشاند و دیگری روز که موجب جلوهگری هر پدیده طبیعی دیگری میشود، اشاره شده است و در ادامه و در راستای ذکر این تفاوت، دو گروه از انسانها را از یکدیگر تفکیک میسازد؛ دو دستهای که عاقبتی متفاوت از هم دارند.
در بیان این تفاوت در بخشی از سوره که همچنان به برخی مظاهر آفرینش که با یکدیگر متفاوت هستند، اشاره میشود، صحبت از خلق دو گروه از انسانها در قامت ذکر و انثی نیز میشود(مرد و زن)ی که دارای تفاوتها و اختلافات آشکاری نسبت به یکدیگر هستند. با بیان این مصادیق و اختلافاتی که ممکن است از نقطه نظر ماهیت در برخی از پدیدههای آفرینش وجود داشته باشد، اشاره دیگر این سوره به اختلافی است که در نوع کار و سعی و تلاشی که ابنای بشر ممکن است، بروز پیدا کند. این سوره از این اختلاف و تنوع تعبیر به «شتا» کرده است، واژهای که تحتاللفظی به معنای پراکندگی و به اصطلاح عامیانه پخش و پلا بودن است، اما در اینجا گوناگونی و تنوعی که هر یک از افراد در انجام کارهای خود دارند از آن معنی میشود.
در ادامه تقسیمبندی انسانها به دو دسته گوناگون براساس این شیوه، دسته اول کسانی هستند که پیروان فطرت هستند، تقوا و بخشش دارند و در توصیف آنها نیز به این مسئله اشاره میشود که آنها اهل بخشش هستند و البته این تقواپیشگی و بخشش آنها از روی ترس و اینکه در صورت تخطی دچار عقوبت شوند، نیست، بلکه از آن روست که اساساً نیکویی و انجام کار خیر را دوست داشته و به آن عشق میورزند.
دسته دوم نیز آنهایی هستند که تابع هوا و هوس شیطانی بوده؛ بخل ورزیده و خود را بینیاز از همه میدانند، این دسته دوم اتفاقاً برخلاف دسته اول نیکویی را تکذیب میکنند و نکته جالب اینجاست که همه امور آسان برای دسته او آسانتر از آن چیزی میشود که تصور میکنند و در مورد دسته دوم نیز دستیابی به دشواری و سختیهای زندگی برای آنها آسان میشود و آنها هر نوبت به انواع سختیها و مرارتها مبتلا میشوند.
بنا به اشاره علامه طباطبایی در «المیزان» هر انسانی که امور فطری خود را به خوبی درک کند و با صداقت نسبت به اموری که در زندگی دارد رفتار کند، جزء دسته اول اشاره شده در این سوره خواهد بود، اما آن که دچار برخی آلودگیها و زشتیها شده از فطرت خود فاصله بگیرد، در زمره دسته دوم قرار میگیرد، چرا که فطرت انسانی بر مدار سرشت پاک او که خداوند در نهادش قرار داده است، در گردش است و لذا عملکرد او بر پایه سرشت، او را به سمت خوبیها و سجایای اخلاقی رهنمون ساخته اما آلودگی به برخی پلشتیها، او را از این مدار خارج میسازد.
از آیه 11 به بعد این سوره شاهد هستیم که لیل به دنبال توصیف حالات این دو دسته است و مشخصاً در مورد دسته دوم این امر گوشزد میشود که اگر نابود شوند و به هلاکت هم برسند، داشتهها و ثروت آنها نیز به کارشان نمیآید. در این امر مسئله دیگری که مطرح است اینکه این امر شامل حال کسانی که به سبب بردگی در بند هستند یا دچار زوال عقل هستند و به این واسطه در کل اختیار عمل از دستشان ساقط است، نمیشود.
آنچه از مرور این آیات استفاده میشود، این است که هدایت الهی شامل حال همه انسانها میشود و اینگونه نیست که بگوییم به این واسطه ممکن است، هدایت الهی گروهی را در برنگرفته باشد، لذا مسئولیت از گردن آنها ساقط است؛ در هر صورت در بخشی از این سوره شاهد نکات تبشیری و تنذیری خداوند هستیم؛ آنجا که میگویند هدایت از آن ماست، ما را بشارت به این نکته میدهد که خداوند هرکس را بخواهد هدایت میکند و در جای دیگر میگوید دنیا و آخرت از آن ماست، به این نکته انسان را هشدار میدهد که باید مجموعه افعال براساس سرشت و فطرت پاک آنها باشد و عاری از هرگونه پلیدی و گناه باشد.