شناسهٔ خبر: 70601683 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرنامه دانشجویان ایران | لینک خبر

نقدی بر یادداشت اخیر هم‌میهن پیرامون سقوط بشار اسد؛

نمی‌توان تصور کرد!

یادداشت اخیر روزنامه هم‌میهن درباره تحولات سوریه و خاورمیانه، تلاشی سطحی برای ترویج آرمان آزادی به‌قیمت نادیده گرفتن هزینه‌های سنگین انقلاب‌ها و نابودی امنیت منطقه است. این متن، با رویکردی ساده‌انگارانه، سقوط حکومت‌ها را جشن می‌گیرد، اما چشم خود را بر ویرانی‌های پس از آن، گسترش افراط‌گرایی و دخالت‌های خارجی بسته است. آیا می‌توان این نگاه شعارزده را چیزی جز خیانت به واقعیت‌های تلخ ملت‌های رنج‌دیده منطقه دانست؟

صاحب‌خبر -

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت اخیر منتشر شده در روزنامه هم‌میهن با عنوان «تصور کن اگه حتی»، درباره سقوط بشار اسد و تحولات منطقه، نه‌تنها فاقد عمق و انسجام تحلیلی است، بلکه با مجموعه‌ای از تناقض‌ها، ساده‌انگاری‌ها و شعارهای پوچ، به یک متن ایدئالیستی تبدیل شده که هیچ نسبتی با واقعیت‌های تلخ و پیچیده منطقه ندارد. این یادداشت، که بیشتر به یک بیانیه احساسی شبیه است تا یک تحلیل جدی، در تلاش است تا سقوط رژیم‌های این‌چنینی را به‌عنوان پیروزی مطلق آزادی جشن بگیرد، اما در عمل، صرفاً به تحریف تاریخ و نادیده گرفتن هزینه‌های واقعی این تحولات دامن می‌زند.

نویسنده یادداشت، سقوط رژیم‌های استبدادی را «لحظه جادویی» توصیف می‌کند که دیوار ترس فرو می‌ریزد و ملت‌ها آزادی را تجربه می‌کنند. اما این نگاه کودکانه و غیرمسئولانه، به‌کلی چشم خود را بر واقعیت‌های میدانی بسته است. مردم سوریه، لیبی و عراق پس از سقوط رژیم‌هایشان چه چیزی به دست آورده‌اند؟ امنیت؟ آزادی؟ رفاه؟ خیر. آنچه مردم به دست آورده‌اند، فروپاشی اقتصادی، ناامنی فراگیر، جنگ داخلی و گسترش افراط‌گرایی بوده است.

چگونه می‌توان چنین ویرانی‌هایی را با لحظه‌ای کوتاه از «رهایی» توجیه کرد؟ این نگاه ساده‌انگارانه نه‌تنها از درک عواقب عملی انقلاب‌ها ناتوان است، بلکه بی‌اعتنایی آشکاری به رنج و مصائب میلیون‌ها نفر نشان می‌دهد. نویسنده در یک دنیای تخیلی زندگی می‌کند که در آن هیچ کودکی به خاطر فروپاشی دولت‌ها گرسنه نمی‌ماند و هیچ خانواده‌ای زیر آوار جنگ نابود نمی‌شود.

این یادداشت، پر از تناقض‌های فکری است. نویسنده در ابتدا ادعا می‌کند که آزادی از امنیت مهم‌تر است و نباید مردم را مجبور به انتخاب میان این دو کرد. اما در ادامه، با لحنی آرمانی، به ستایش لحظاتی می‌پردازد که مردم ظاهراً «آزادی» را تجربه می‌کنند، حتی اگر این آزادی به قیمت نابودی کامل امنیتشان باشد.

این ادعا که «آزادی یادگرفتنی است»، در حالی مطرح می‌شود که نویسنده هیچ اشاره‌ای به زیرساخت‌ها، نهادهای مدنی یا ساختارهای قانونی لازم برای آموزش و تمرین آزادی نمی‌کند. چگونه می‌توان از ملتی که دهه‌ها در جنگ و ناامنی گسترده زیسته‌اند، انتظار داشت بدون حمایت، بدون آموزش، و بدون وجود نهادهای کارآمد، آزادی را «یاد بگیرند»؟ این نگاه، چیزی جز فریبی ایدئولوژیک و انکار واقعیت نیست.

لحظه‌ای «جادویی» که نویسنده به آن اشاره می‌کند، در دنیای واقعی، آغازگر زنجیره‌ای از فجایع انسانی و سیاسی است. پس از سقوط بشار اسد، چگونه می‌توان تضمین کرد که سوریه هم مانند لیبی دچار فروپاشی کامل و جنگ داخلی نمی‌شود؟

آیا این «لحظه جادویی» ارزش آن را دارد؟ آیا نویسنده، که با لحن پرشور از آزادی دفاع می‌کند، حاضر است مسئولیت این ویرانی‌ها را بر عهده بگیرد؟ چنین نگاه‌هایی، به‌جای دفاع از مردم، صرفاً به شعله‌ور کردن آتش بحران‌های انسانی و سیاسی دامن می‌زند.

یادداشت هم‌میهن، در حالی آزادی را به‌عنوان یک آرمان مقدس مطرح می‌کند که هیچ توجهی به سازوکارهای عملی تحقق آن ندارد. آزادی، بدون نهادهای مدنی، آموزش عمومی، و حمایت از ساختارهای قانونی، به یک سراب تبدیل می‌شود. نویسنده، با نادیده گرفتن این ضرورت‌ها، مردم را به حال خود رها می‌کند و تصور می‌کند که سقوط یک رژیم، به‌طور خودکار، راه را برای آزادی و پیشرفت باز می‌کند.

این نگاه، بیش از آنکه از آزادی دفاع کند، به یک ابزار تبلیغاتی برای توجیه هرج‌ومرج و بی‌ثباتی تبدیل شده است. سقوط یک رژیم، بدون برنامه‌ریزی برای مرحله پس از آن، چیزی جز فاجعه به همراه ندارد. تاریخ بارها این حقیقت تلخ را به ما نشان داده است.

یادداشت منتشر شده در روزنامه هم‌میهن، به‌جای آنکه پاسخی مسئولانه به چالش‌های سیاسی و اجتماعی منطقه ارائه دهد، صرفاً به یک بیانیه احساسی متوهمانه تبدیل شده که هیچ نسبتی با واقعیت ندارد. این یادداشت، با نادیده گرفتن رنج‌های مردم و پیامدهای ویرانگر این نوع براندازی‌ها، تنها به تحریف تاریخ و تقویت نگاه‌های پوچ و غیرواقع‌بینانه دامن می‌زند.

گزارش از امیر صفره