شناسهٔ خبر: 70068516 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

ناگفته هایی از لایحه حجاب و عفاف

از دیروز با خودم فکر می کنم اگر فردا روزی بخواهند درباره مجلس کنونی شورای اسلامی قضاوت کنند چه خواهند نوشت؟ یعنی اگر فردا روزی که همه ما روی در نقاب خاک بکشیم و دیگر نه نشانی از جبهه پایداری باشد، نه نشانی از سردار قالی باف. نه نشانی از صاحب این قلم باشد و نه نشانی از روزنامه نگاران سیاه نمایی که بخواهند خدمات صادقانه مسئولان وقت را زیر سئوال ببرند، یک نفر پیدا شد و دلش خواست درباره همین روزها چیزی بنویسد، چه خواهد نوشت؟

صاحب‌خبر -

آن یک نفر اگر بر بخورد به لایحه عفاف و حجاب و دلش بخواهد در این باره اندکی تحقیق کند چه چیزی دستگیرش خواهد شد؟ اگر بخواهدتصویری از زمانه ما در ذهن داشته باشد و بداند که مردم چطور زندگی می کرده اند و ما در چه موقعیتی قرار داشته ایم به کجا رجوع می کند؟ بعد از آن که تا حدودی به وضعیت ما آگاهی پیدا کرد اگر مایل بود بداند در زمانه ما دموکراسی چه وضعیتی داشت و نمایندگان ما در مجلس چه کسانی بودند و چگونه به آن جایگاه رسیده بودند به کجا خواهد رسید؟ حالا اگر علاقه مند بود بیشتر از این ها بداند و فی المثل فضولی اش گل کند و وسوسه شود بفهمد چه موضوعاتی مشکل اصلی مردم روزگار ما بوده و در همان زمان نمایندگان مردم چه دغدغه هایی داشتند نتیجه چه خواهد شد؟ خیال پردازی جالبی است، نه؟

احتمالا آن یک نفر برای به دست آوردن تصویری واقعی از شکل و قیافه مردم می تواند به فیلم های مستند و شخصی برجای مانده از روزگار ما مراجعه کند. وضعیت پوشش و ظاهری مردم را ببیند و متوجه شود که ما چه شکلی بوده ایم. به فیلم های سینمایی هم می تواند مراجعه کند. اگرچه آن فیلم ها به دلیل معذوریت ها و محدودیت هایی که داشتند خیلی هم قابل استناد نیستند اما از فیلم های صدا و سیما بهترند. به آرشیو صدا و سیما هم می تواند سری بزند اما بهتر است برای آن که با واقعیت ظاهری مردم آشنا شود به فیلم هایی که از روزهای تظاهرات پخش می شود بیشتر اعتماد کند چون در آن روزها صدا و سیما کمی منصف تر می شد و مردم را کمتر سانسور می کرد. یا به فیلم هایی که در روزهای انتخابات پخش می شد. اما درست ترش آن است که به همین فیلم هایی که مردم کوچه و بازار از خودشان و فک و فامیلشان می گیرند اعتماد کند. حالا اگر قرار باشد بداند این جمعیت هشتاد نود میلیونی در چه وضعیتی به سر می بردند چه باید کند؟ من نمی دانم در آن روزگاران اوضاع سیاسی چه طور خواهد بود اما شما فرض را بر این بگذارید که یک چیزی توی همین مایه ها باشد. خب، طبیعی است که برای آن که به سیاه نمایی متهم نشود به آمار و ارقام رسمی مملکت اکتفا کند. اتفاقا خیلی هم خوب است. همین آمار و ارقام رسمی خوب است. آماری که نشان می دهد چه قدر رشد اقتصادی داشته ایم، چه قدر در مسابقات بین المللی ورزشی موفق بوده ایم. چه مقدار در المپیادهای مختلف علمی خوش درخشیده ایم. چه قدر قدرت نظامی و منطقه ای مان چشمگیر بوده. چه قدر توانسته ایم توسعه پیدا کنیم و...الخ.

حالا اگر بخواهد دقیق تر بداند درست در همان وقتی که نمایندگان محترم مجلس لایحه پُر سر و صدای عفاف و حجاب را به تصویب رسانده اند مملکت در چه وضعیتی قرار داشته می تواند جستجویی کند در میان اخبار رسمی و مطلع شود مردم در چه وضعیتی به سر می برده اند. درست در همان روز رئیس سازمان بهزیستی کشور مصاحبه کرده و گفته: یازده میلیون نفر معلول در کشور وجود دارد. یازده میلیون؟ بله. درست متوجه شدید. یازده میلیون. کمی زیاد نیست؟ آن هم برای مملکت هشتاد نود میلیونی؟ این خیلی مهم نیست مهم این است که همان بزرگوار فرموده اند: یک میلیون و ششصد هزار نفر از این یازده میلیون تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند. پس آن نه میلیون و چهارصد هزار نفر تکلیفشان چه می شود؟ صبر کنید. آمارها هنوز ادامه دارند. رئیس محترم سازمان بهزیستی در ادامه فرموده اند: شش میلیون زن سرپرست خانوار داریم. شش میلیون؟ بله. آن وقت از این شش میلیون چه مقدارش از کمک های دولت یا همان بهزیستی برخوردارند؟ همان آمار رسمی می گوید: سیصد هزار نفر.

اگر آن بنده خدا دلش خواست بیشتر از این ها بفهمد در مملکت چه خبر است می تواند در اینترنت جستجو کند و بداند باز طبق همان آمار رسمی قریب به سی درصد جمعیت آن روزگار زیر خط فقر زندگی می کردند و شش درصد آن ها یعنی قریب به پنج میلیون نفر دچار فقر شدید بودند. یعنی پنج میلیون نفر به زحمت می توانستند شکمشان را سیر کنند. باز طبق همان آمار رسمی متوجه می شود از آن جمعیتِ حالا تو بگو نود میلیونی، بیست و پنج میلیون نفر حاشیه نشین بوده اند. طبق آمار همان سال هفتصد و پنجاه هزار نفر به دلایل مختلف از تحصیل باز ماندند. همان مجلسی که لایحه حجاب و عفاف را تصویب کرده است در گزارشی می گوید: پانزده درصد جمعیت کودکان ایران را کودکان کار تشکیل می دهند. در همان سال ها مدیر دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدرشان گفته: حدود پانزده میلیون نفر از جمعیت کشور به صورت روزمره دغدغه و نگرانی مواد مخدر دارند. بس است دیگر. آن یک نفر، دیگر حال و حوصله جستجو ندارد و همین مقدار آمار هم حسابی حالش را بد کرده. فقط دلش می خواهد بداند در چنین وضعیتی نمایندگان مجلس که در حالت عادی و طبیعی باید سخنگوی دردها و مشکلات مردمشان باشند چه کارهایی برای آن ها انجام داده اند. دست کم برای آن شش میلیون زن سرپرست خانوار چه تمهیدی اندیشیده اند. چه کرده اند؟ بقیه این داستان تخیلی را خودتان بنویسید.