از سال 1992، سازمان ملل، سوم دسامبر (12 و امسال 13 آذر) را روز جهانی معلولان اعلام کرده است. هر سال در این روز، نهادهای جهانی با برگزاری برنامههای ویژه، دشواریهای شهروندان معلول را مطرح کرده و افزون بر تأکید بر پیگیری خواستهها و نیازهای آنان، آگاهیرسانی در این زمینه را دنبال میکنند. در چارچوبهای تازه، معلولیت بیماری به شمار نمیآید و این افراد فقط نیازهای ویژه خود را دارند و جامعه باید با آموزش و آگاهیرسانی درست، این نیازها را بشناسد و به آنها احترام بگذارد. از دیگر سو، دولتها درباره رسیدگی به این نیازها وظیفهمند بوده و بیگمان یکی از سنگینترین مسئولیتهای ذاتی دولتها، آموزش شهروندان و از آن میان شهروندان با نیازهای ویژه است.
در مجموعه پژوهشهایی که مرکز پژوهشهای مجلس در 1403 در زمینه معلولان انجام داده، یکمیلیونو۵۴۶هزارو ۸۶۱ فرد دارای معلولیت زیر پوشش سازمان بهزیستی هستند؛ 38 درصد زن و 62 درصد مرد. برپایه این گزارش، نزدیک 20 درصد این افراد زیر ۲۰ سال قرار دارند و بخش بزرگی از آنان در بازه سنی آموزش رسمی هستند. نزدیک به 10 درصد از کودکان معلول به دلیل ناتوانیهای جسمی وارد مدرسه نشده و نزدیک یکچهارم افراد دارای معلولیت گزارش دادهاند مدرسهها امکانات درخور نیازهای آنان را ندارند. برپایه گزارش یونیسف در سال 2021، از 240 میلیون کودک معلول 49 درصد بیش از دیگر کودکان، احتمال دارد که هرگز وارد مدرسه نشده و 42 درصد کمتر احتمال دارد از سطح درخوری از خواندن، نوشتن و درک مطلب برخوردار باشند. این آمار در ایران اگر بدتر نباشد، بیگمان بهتر نیست.
اما پیش از پرداختن به موضوع آموزش کودکان معلول و جایگاه آن در ساختار سیاسی-حکمرانی کشور، همان بس که مرکز پژوهشهای مجلس در چند سال گذشته بجا و به شکل فراگیر به موضوعاتی همچون مسکن، بهداشت، درمان و توانبخشی و قانون حمایت از حقوق معلولان پرداخته، اما به شکل متمرکز و ویژه، آموزش این بخش از جامعه را نادیده گرفته است.
گرچه ایران در سال 1387 کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت را پس از تصویب در مجلس پذیرفت، اما همچنان اجرای بخش بزرگی از این کنوانسیون در کشور بر زمین مانده است. یکی از مهمترین این بخشها آموزش است. دهههاست که آموزشوپرورش استثنایی در کشور راهاندازی شده و آموزش بخشی از کودکان با نیازهای ویژه را برعهده دارد، اما با توجه به دگرگونیهای جدی و بنیادین در آموزش معلولان در جهان و دستاوردهای علمی-آموزشی در این زمینه، ما همچنان در گامهای نخست برای پیگیری توصیهها و راهکارهای نوین در گستره آموزش افراد معلول هستیم.
یکی از سندهای مهم جهانی در این زمینه، «بیانیه سالامانکا» و چارچوبهایی برای عمل درباره آموزش افراد با نیازهای ویژه است که دستاورد هماندیشی نمایندگان 92 کشور در کنفرانس جهانی آموزش در سال 1994 در سالامانکای اسپانیاست. یکی از محوریترین سفارشها در این بیانیه، تأکید بر فراهمسازی زمینههای سیاسی، سیاستگذاریهای آموزشی و تعیین چارچوبهای اجرائی برای «آموزش فراگیر و دربرگیرنده» است؛ آموزشی که در آن همه کودکان و از آن میان کودکان با نیازهای ویژه، بتوانند در مدرسههای عادی کنار یکدیگر آموزش ببینند و دولتها وظیفه دارند با توجه به نیازهای هر کودک، زمینه آموزش کیفی را برای آنان فراهم کنند. مدرسهها نیز باید بهگونهای باشند که تواناییها و نیازهای هر کودکان را به رسمیت شناخته و برای آموزش بهینه آنان تلاش کنند. نبود امکانات درخور و عدم مناسبسازی فیزیکی مدرسهها، نبود آموزشهای کارآمد به معلمان برای کمکهای کارآمد به نوآموزان معلول، نبود ساختاری سازمانیافته برای آگاهیهای عمومی در تعامل با این افراد و... از کمبودهای گسترده ساختار آموزشی در این زمینه است. اما پرسش بنیادین این است که ساختار آموزشی کشور تا چه اندازه توانسته یا میتواند یا میخواهد در این زمینه تلاش کند؟